سرویس سیاسی جوان آنلاین: این روزها ماجرای اینستکس و طرح اروپاییها برای جبران تبعات خروج امریکا از برجام به اصلیترین سوژه فضای سیاسی ایران تبدیل شده است. این طرح که با انتقادات فراوانی در بین افکار عمومی مطرح شده است، دقیقاً خاطره بسته پیشنهادی اروپاییها در سال ۲۰۰۵ را زنده میکند؛ بستهای که به رغم هیاهوی بسیار سودی برای ایران نداشت.
بسته بزرگ پیشنهادی اروپاییها برای ایران دقیقاً محصول فرآیندی بود که از سال ۲۰۰۳ و با سفر وزرای خارجه سه کشور اروپایی به تهران آغاز شد؛ سفری که در نهایت به مذاکرات بروکسل منجر شد.
با وجودی که مذاکرات بروکسل برای حل اختلاف در نهایت به بن بست رسید و آژانس قطعنامه شدیداللحنی علیه ایران صادر کرد، اما دو طرف مذاکرات خود را برای رسیدن به توافق بار دیگر آغاز کردند.
ایران ابتدا در اوت ۲۰۰۴ طرحی با عنوان چارچوبی برای تضمینهای متقابل در پاریس به سه کشور اروپایی ارائه داد که از طرف آنها مورد قبول واقع نشد.
ایران طرح اصلاح شده چارچوبی برای تضمینهای متقابل را در همان ماه با یک چارچوب زمانی پنج مرحلهای در برلین به کشورهای اروپایی ارائه کرد. اروپا نیز طرحی با نام راه پیش رو را ارائه داد که ایران این طرح را غیرقابل قبول خواند، سپس ایران در جلسه ۲۱ اکتبر طرحی با نام D- Day Plan به اروپاییها ارائه کرد.
در سوم نوامبر نیز اروپاییها طرحی با عنوان پیشنویس توافق مطرح کردند که در واقع طرح مقدماتی توافقنامه پاریس شد.
۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ در دور آخر مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی توافقنامه پاریس منعقد شد. طی این توافقنامه ایران و سه کشور اروپایی بر مندرجات بیانیه تهران تأکید کردند. ایران متعهد شد تا با آژانس همکاری کامل کند و به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا کند و تا زمان تصویب ادامه دهد.
همچنین به طور داوطلبانه برنامه تعلیق را ادامه و توسعه دهد تا شامل تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیوم شود و این تعلیق را به آژانس اطلاع داده و از بازرسان آژانس دعوت به نظارت کند. همچنین کشورهای اروپایی متعهد شدند تا از آغاز مذاکرات پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی حمایت کنند. در این موافقتنامه ذکر شد تا زمانی که مذاکرات برای یک توافق مورد قبول دو طرف ادامه مییابد، تعلیق ادامه خواهد داشت و سه کشور اروپایی نیز اذعان کردند تعلیق به صورت داوطلبانه بوده و الزام حقوقی ندارد. هر دو طرف توافق کردند مذاکرات ادامه یابد تا یک توافق مورد قبول دو طرف به دست آید.
همچنین ذکر شد مدتزمان این توافقنامه شش ماه است که در صورت موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات تعلیق برداشته میشود و فعالیتهای هستهای باید آغاز شود.
در جلسه ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴ شورای حکام آژانس نیز نگرش مثبتی به توافقنامه پاریس ایجاد شده بود.
در قطعنامه نوامبر مسئله عدم انحراف و صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران و اقدامات جبرانی ایران ذکر و تأکید شده بود بازرسیها در چارچوب پروتکل انجام خواهد شد. موضع کشورهای اروپایی نسبت به مذاکرات کمی با هم متفاوت بود. آلمانها خوشبینتر بودند، انگلیسیها محافظهکارتر بودند و سعی داشتند امریکا را راضی نگه دارند و فرانسویها جایی بین این دو حالت داشتند، اما هر سه کشور به مذاکرات امیدوار بودند.
اروپاییها میدانستند که بدون حمایت امریکا مذاکرات با ایران شکست خواهد خورد، بنابراین تمایل داشتند امریکا وارد مذاکرات با ایران شود، اما امریکا تلاش میکرد تعامل کشورهای اروپایی با ایران ادامه نیابد. دو روز بعد از توافقنامه پاریس وزیر خارجه امریکا به خبرنگاران گفت، امریکا اطلاعاتی به دست آورده است که نشان از برنامه ساخت سلاح هستهای توسط ایران دارد. سخنگوی معاون وزیر خارجه امریکا نیز تأکید کرد که ایران دارای یک برنامه هستهای پنهانی است.
امریکا و باز هم امریکا
پس از امضای توافقنامه پاریس به تناوب دیدارها و مذاکرات متعددی بین ایران و نمایندگان اروپا انجام شد. در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴ مذاکره با سه وزیر اروپایی در بروکسل آغاز شد و دیدارهای دوجانبه ایران با سه کشور صورت گرفت، اما تا پایان مارس ۲۰۰۵ به دلیل مخالفتهای امریکا پیوستن ایران به تجارت جهانی محقق نشد.
موضوعی که در بهار ۲۰۰۵ از طرف اروپاییها مطرح شد این بود که با پایان یافتن دولت هشتم در ایران و روی کار آمدن دولت جدید با مواضع نامشخص، اروپا روند پیگیری توافقنامه را به کندی پیش میبرد و در انتظار نتیجه انتخابات ایران بود، اما موضوع دومی که مذاکرات پاریس را با مشکل مواجه میکرد عدم موافقت امریکا با کشورهای اروپایی بود. آنها باید موافقت امریکا را جلب میکردند زیرا از اینکه تحت فشار امریکا قرار بگیرند واهمه داشتند و نگران عکسالعمل امریکا بودند، لذا از اجرایی شدن توافقنامه پاریس امتناع میکردند. یوشکا فیشر در سال ۲۰۰۶ در برلین این نکته را به دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران یادآوری کرده بود که آنها (اروپاییها) به توافق رسیدند ولی امریکاییها نگذاشتند.
در ۲۳ مارس ۲۰۰۵ در پاریس ایران طرحی چهار مرحلهای به طرف اروپایی ارائه کرد. در این طرح اقدامات ایران و اروپا شرح داده شد.
اروپاییها زمان خواستند تا طرح پیشنهادی ایران را بررسی کنند. پیتر جنکینز (از اعضای هیئت انگلیسی) میگوید: «کاملاً میدانستم وقتمان را تلف میکنیم، هدف امریکا برچیدن تمام برنامه غنیسازی ایران بود.» در واقع هدف اروپا نیز اتلاف وقت بود. انگلیس، فرانسه و آلمان به دلیل توافق با نیکلاس برنز و سوزان رایس خواهان تعلیق نامحدود غنیسازی از سوی ایران بودند.
علاوه بر فشار امریکا و ترس اروپاییها از احتمال حمله امریکا به ایران، اروپاییها نیز مانند بوش به این نتیجه رسیده بودند که ایران از موضع ضعیفتر وارد مذاکرات شده و ناچار است در مذاکرات با غرب به توافق برسد. اروپاییها تصور میکردند در نهایت ایران تسلیم شده و هر شرطی را قبول خواهد کرد.
وقتکشی اروپاییها در مقابل عجله ایرانیها
در این میان ایران تلاش میکرد جلسات بعدی سریعتر انجام شود، اما طرف اروپایی عجلهای برای تشکیل جلسات نداشت. اروپاییها با هر بهانهای جلسات را به تأخیر میانداختند. آنها از ایران میخواستند تا غنیسازی را به تأخیر بیندازد، چون هنوز نتوانسته بودند با امریکا به توافق برسند. نهایتاً پس از جلسه ۲۳ مارس در پاریس جلسه بعدی در ۲۹ آوریل ۲۰۰۵ در لندن برگزار شد. در این جلسه تیم مذاکره کننده ایران متنی را به اروپاییها داد و اعلام کرد که در یک فرصت ۱۵ روزه باید تفاهم حاصل شود در غیر این صورت کارخانه UCF اصفهان راهاندازی خواهد شد. سه کشور متن را نپذیرفتند و مذاکرات بدون نتیجه سپری شد. ۱۱ می ۲۰۰۵ سه وزیر اروپایی در نامهای خواهان ملاقات با تیم مذاکرهکننده ایران شدند. ۲۵ میمذاکرات ایران و سه کشور اروپایی و نماینده اتحادیه اروپا در ژنو انجام شد. در این مذاکرات قرار بر این بود تا طرف اروپایی طرح جامعی را تا پایان ماه جولای ۲۰۰۵ ارائه دهد.
کمی قبل از ارائه طرح پیشنهادی اروپاییها، فرانسویها از طرح مورد نظر به ایران اشاره کرده بودند و ایران دریافت در این طرح، پیشنهادات چندانی از طرف اروپاییها به سود ایران ارائه نشده است.
در نهایت از طرف ایران غیرقابل قبول بودن طرح فوق به آنها ابلاغ شد. نادیده گرفتن حقوق ایران در برخورداری از چرخه سوخت نیروگاهی و غنیسازی اورانیوم از دلایل رد پیشنهاد اروپاییها عنوان شد. در همان روز کار در تأسیسات هستهای اصفهان زیر نظر مقامات و بازرسان آژانس آغاز شد.
تکرار تجربه سال ۲۰۰۵
حالا به نظر میرسد اینستکس تکرار همان تجربه ناموفق بسته پیشنهادی اروپا در سال ۲۰۰۵ است؛ پیشنهادی که تنها برای اتلاف وقت به ایران داده شد و در نهایت با جواب منفی ایران منجر به از بین رفتن تمام چرخه مذاکرات شد. واقعیت این است که حتی پیشنهاد ناقص اروپاییها هم با هماهنگی امریکا مطرح شده و هیچ انتظاری وجود ندارد که اروپا بتواند مستقل از امریکا حرکت کند.
اینکه اینستکس بتواند مستقل از امریکا دردی را از ما دوا کند، تکرار همان تجربه سال ۲۰۰۵ در مقابل کشورهای اروپایی است.