ضعف قدرت دفاعی ایران یکی از بنیادیترین مسائل ایران در دوره معاصر محسوب میشود، بدین ترتیب که در اثر ضعف قدرت دفاعی، هم استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ایران در دوره معاصر بارها نقض شد و هم ضعف دفاعی زمینهساز کسب امتیازات اقتصادی بیگانگان از ایران شد. درواقع، سرآغاز انحطاط و ضعف ایران در دوره معاصر و تسلط بیگانگان بر مقدورات سیاسی – اقتصادی کشور، دقیقاً ریشه در ضعف دفاعی ایران داشت، بدین ترتیب که آغاز انحطاط و ضعف ایران در دوره معاصر به زمانی برمیگردد که ایران در مقابل روسها در دو جنگ متوالی شکست نظامی خورد و طی این، روسها از برتری نظامی خود نه تنها برای کسب امتیازات اقتصادی از ایران تلاش کردند، بلکه ساخت سیاسی و دربار ایران را نیز به خود وابسته کردند. به دلیل ضعف در حوزه دفاعی است که یکی از کانونهای اصلی نوسازی و اصلاحات در ایران چه در زمان عباس میرزای ولیعهد و چه بعد از او، همواره معطوف به ارتش و تقویت توان دفاعی است. درواقع، عمده تلاش عباس میرزا آن بود که به یک توان دفاعی برسد که با اتکا به آن مانع تهاجم بیگانگان به ایران شود. شیوهای که عباس میرزا برای این منظور برگزید و از سوی سردمداران نوسازی در ایران نیز ادامه پیدا کرد، دو رکن داشت: استخدام مستشاران خارجی و اعزام دانشجو به خارج برای یادگیری فنون نظامی و ساخت اسلحه.
میتوان گفت که این شیوه بنیادگذاری، یعنی اتکا به بیگانگان برای تقویت توان دفاعی سبب شد که ایران در دوره معاصر (تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) هیچگاه به این مهم دست نیابد، زیرا استخدام مستشاران خارجی همواره بنیاد قابل اتکایی نبود. به بیان دقیقتر، تداوم ضعف دفاعی و اتخاذ راههای مبتنی بر نگاه به بیرون در هیچ برههای از تاریخ معاصر نتوانست پیامآور ایجاد توان دفاعی بازدارنده برای ایران باشد. به همین دلیل، با تداوم ضعف دفاعی در دوره معاصر، بیگانگان همواره با استفاده از ابزار نظامی یا تهدید به استفاده از آن، میتوانستند دولت ایران را در برابر خود تسلیم کنند، روندی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دگرگون شد.
بر این اساس، تاریخ معاصر ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را میتوان براساس ضعف دفاعی و نتایج ذلتباری که این ضعف برای ایران به بار آورده، مورد بازخوانی قرار دارد. نقطه آغاز این ضعف، همانگونه که اشاره شد، به شکست نظامی ایران در برابر روسیه در ابتدای دوره قاجار برمیگردد. تداوم همین مسئله سبب شد روسها بهراحتی مجلس اول مشروطه را به توپ ببندند و در ادامه، با اولتیماتوم دادن به دولت ایران بابت اخراج مستشاران امریکایی و سوئدی (مورگان شوستر و یالمارسن) از ایران که برای اداره گمرکات ایران به استخدام درآمده بودند، مجلس دوم مشروطه را نیز به تعطیلی کشاندند و همچنین، اندکی بعد، براساس قرارداد ۱۹۰۷، روس و انگلیس، ایران را میان خود تقسیم کنند. بنابراین، با وجود ضعف دفاعی، بیگانگان بهراحتی قادر به دخالت در امور ایران و تعیین سرنوشت ملت ایران براساس خواست خود بودند.
ضعف در حوزه دفاعی در برهههای بعدی همچنان ادامه یافت و منجر به نتایج مشابه شد، به گونهای که وقتی در جریان جنگ دوم جهانی، رضا شاه درصدد برآمد در برابر متفقین اندک استقلال عملی داشته باشد، آنها با توسل به حربه نظامی، ایران را به اشغال خود درآوردند و رضا شاه را سرنگون و او را به آفریقای جنوبی تبعید کردند. جالب آنکه رضا شاه نیز با وقوف به ضعف دفاعی ایران، کانون نوسازی خود را ارتش قرار داده بود، اما این ارتش ناتوانتر از آن بود که در مقابل تهاجم متفقین دوام بیاورد.
در ادامه، دولتی دستنشانده در ایران روی کار آمد که جدیتر از دورههای گذشته، زنجیرهای وابستگی ایران به بیگانگان را مستحکم سازد، زیرا در این برهه، هم دستگاههای نظامی امنیتی مانند ساواک با مدیریت بیگانگان در ایران ایجاد شد و هم با خرید هنگفت تسلیحات نظامی از خارج، اساس استقلال و حاکمیت ملی ایران بیش از گذشته بر باد رفت. جالب آنکه در گزارش سازمان سیا به کنگره امریکا در این زمینه آمده است که خرید هنگفت تسلیحات نظامی از امریکا و ناتوانی ایرانیان حتی در کار با این سلاحها سبب شده که دولت ایران نتواند هیچ تصمیمی را بدون اجازه امریکا اتخاذ کند.
آنگونه که بررسی تاریخی فوق نشان داد، ضعف توان دفاعی نه تنها همواره سبب معتبر تلقی شدن تهدید نظامی بیگانگان علیه ایران بوده، بلکه با راهبردگذاری غلط برای فایق آمدن بر این ضعف، بهویژه در دوره پهلوی دوم، بیگانگان بر تمامی مقدورات ملت ایران مسلط شدند. این روند تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت تا اینکه بعد از انقلاب، با تغییر نگاه نسبت به حوزه دفاعی، نه تنها قدرت دفاعی بازدارنده ایجاد شد، بلکه این قدرت به عامل مهمی برای استحکام ساخت درونی قدرت نظام و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در شرایط وجود تهدیدهای ترکیبی دشمنان شده است که نمونه تمامعیار آن را در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مشاهده شد. بدون شک از مهمترین حوزههای توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران، توان موشکی بالستیک و نقطهزن است که در سایه مجاهدتهای شهدای والامقامی، چون شهید تهرانیمقدمها و شهید حاجیزادهها حاصل شده است، مجاهدتهایی که در سایه تمهید تاریخی ذکر شده در بالا اهمیت آنها بیش از پیش روشن میشود.