کد خبر: 951103
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۱
گفتاری از دکتر علیرضا شجاعی‌‍زند
آنچه مردم را تبدیل به نیروی اصلی پیش برنده انقلاب ایران کرد، دین بود. منظورم دین به مثابه فرهنگ هم نیست؛ بلکه دین به مثابه ایدئولوژی و دینی که در عرصه‌های مختلف این حرکت حضور دارد و نقش ایفا می‌کند
سرویس سیاسی جوان آنلاین: آنچه در ادامه از نظر می‌گذرد بخشی از گفته‌های دکتر علیرضا شجاعی‌زند در مناظره با دکتر بیژن عبدالکریمی است که برای نخستین بار در شماره ششم ماهنامه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی اندیشه‌نامه به چاپ رسیده است. در این مناظره طرفین درباره «اسلامی بودن انقلاب ایران» به مناظره‌ای طویل نشسته‌اند. با توجه به اهمیت موضوع و شبهات مطرح شده پیرامون آن، گوشه‌ای از دلایل دکتر شجاعی‌زند، جامعه‌شناس و هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس را مرور می‌کنیم.

واقعیت تاریخی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ مشخصات و تعیناتی دارد که می‌خواهم به برخی از آن‌ها اشاره نمایم و از آن طریق نشان دهم که صفت و عنوان اسلامی برای آن بامسما است. مجموعه عوامل متعددی، انقلاب‌ها را پدید می‌آورند. عوامل اقتصادی مثل استثمار و نابرابری؛ عوامل سیاسی مثل استبداد و وابستگی؛ عوامل اجتماعی مثل احساس تبعیض و محرومیت و شکاف اجتماعی؛ عوامل فرهنگی مثل ناهمسویی و تعارضات فرهنگی یا تحقیر و توهین به اعتقادات مردم با مقایسه میان انقلاب‌های مطرح در جهان می‌شود گفت که هرچه به انقلاب‌های اخیر نزدیک‌تر می‌شویم، نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در آن‌ها بیشتر می‌شود. این حقیقتی است که مورد اذعان بسیاری از تئوریسین‌های انقلاب هم قرار گرفته است. انقلاب ایران از این حیث برجستگی دارد؛ یعنی خاص است. البته به یک معنا همه انقلاب‌ها خاصند، زیرا هیچ دو انقلابی در جهان وجود ندارد که نظیر هم بوده باشد. تفاوت میان انقلاب‌ها چندان است که هر انقلابی، تئوری‌های قبلی را نقض و تئوری‌های برآمده از خود را به ارمغان آورده است. به همین دلیل هم هست که هیچ انقلابی تا کنون توسط نظریه‌پردازان انقلاب پیش‌بینی نشده است. بگذارید چند ویژگی انقلاب ایران که آن را متمایز از انقلاب‌های دیگر ساخته است، عرض کنم:

بنیادین بودن انقلاب

انقلاب ایران یک انقلاب بنیادین است. تعداد انقلاب‌های بنیادین یا انقلابات کبیر و تمدنی بسیار کم هستند. این عنوان شاید تنها به انقلاب فرانسه و روسیه و ایران قابل اطلاق باشد و به میزان کمتر به انقلاب انگلیس و کمتر از آن به انقلاب امریکا.

برجستگی عوامل فرهنگی

در انقلاب ایران نه تنها عوامل فرهنگی برجستگی قابل توجهی دارند، بلکه ایدئولوژی پیش برنده آن هم دینی است. این خصوصیت را نمی‌شود به صرف مسلمان بودن مردم ایران تقلیل داد و اسلام را در آن به مثابه فرهنگ عمومی قلمداد کرد. نقش اسلام در این ماجرا چیزی فراتر از فرهنگ است و شأن ایدئولوژی انقلاب را پیدا کرده است. این را دیگرانی هم که هیچ همسویی و قرابتی با اسلام و انقلاب ایران نداشته‌اند، اذعان کرده‌اند.
 
برجستگی نقش ایدئولوژی

پشتوانه همه حرکت‌های انقلابی یک ایدئولوژی بوده است و می‌شود ردپای آن را در هر انقلابی پیدا کرد، اما برجستگی نقش ایدئولوژی در انقلاب ایران به مراتب بیش از انقلابات گذشته است؛ تا جایی که خانم اسکاچ پل می‌گوید انقلاب ایران یک حرکت برنامه‌ریزی شده و مبتنی بر اراده‌ها بوده است. چیزی که در انقلاب امریکا و فرانسه و روسیه ندیده یا کمتر دیده است.
 
همه‌جانبه بودن انقلاب

انقلاب ایران یک انقلاب واقعی و همه‌جانبه است. انقلاب‌های معدودی هستند که این ویژگی را دارند. انقلاب فرانسه، تاریخ غرب را به ماقبل و مابعد خودش تقسیم می‌کند. این انقلاب تأثیرات شایانی هم در کشور فرانسه و هم در صحنه اروپا و بعد‌ها در سطح جهان داشته است. انقلابی است در ادامه زنجیره اتفاقات ماقبل از آن در اروپا از رنسانس تا اصلاح‌طلبی دینی تا انقلاب خرد تا پیشرفت‌های تکنولوژیک تا رشد جریانات فکری و اصحاب روشنگری. این‌ها یک زنجیره به هم پیوسته‌اند و مؤثر در شکل‌گیری چیزی به نام مدرنیته که امروزه تقریباً تمامی جهان را تحت سیطره خود دارد. انقلاب روسیه هم این ویژگی را دارد. البته به میزان خیلی کمتر انقلاب ایران هم یکی از چند انقلابی است که موجد تحولات مهمی در ساحت‌های سیاست و فرهنگ و اندیشه و اجتماع شده و به فراتر از مرز‌های خودش رفته است. این حقیقت بعد‌ها بیشتر مورد اذعان قرار خواهد گرفت.
 
مردمی بودن انقلاب

انقلاب ایران یک انقلاب مردمی است. یعنی نقش تعیین‌کننده و تمام‌کننده در این انقلاب با بدنه اجتماعی است. گستردگی بسیج توده‌ای در انقلاب ایران را با هیچ یک از انقلاب‌های بزرگ دنیا نمی‌توان مقایسه کرد. «فوران» در مورد جمعیت حاضر در انقلاب ایران می‌گوید این بزرگ‌ترین تجمع بشری است که در تاریخ جهان شکل گرفته. در استقبال از حضرت امام (ره) حدود ۱۱ میلیون جمعیت حضور یافته است. این به جز سه، چهار راهپیمایی میلیونی قبل از آن در تهران است، در حالی که بیشترین ازدحام جمعیتی در انقلاب فرانسه و روسیه به ۱۰۰ هزار نفر نمی‌رسد. مؤید ادعای بنده در باب مردمی بودن انقلاب ایران، فوکو است که می‌گوید انقلاب ایران خط مشی خاصی دارد که نه از راهبرد‌های روشنفکرانه تبعیت کرده و نه از ابزار و راهکار‌های نظامی و چریکی استفاده کرده و نه مبارزات طبقاتی در آن نقش تعیین‌کننده داشته و نه حزب پیشرو در آن نقش ایفا کرده است. انقلاب اکتبر محصول یک حزب حرفه‌ای کاربلد است و موفق می‌شود تا شرایط را به نفع خویش واژگونه کند. یک گروه حرفه‌ای شاید در اقلیت نسبت به رقبای خود توانست انقلاب فوریه را به نفع انقلاب اکتبر تغییر دهد. این عناصر و عوامل، اما هیچ‌کدام در انقلاب ایران نقشی ندارند. گویا مردم از همه احزاب و روشنفکران و شخصیت‌های مطرح سیاسی پیشی گرفته بودند.
 
دینی بودن انقلاب

آنچه مردم را تبدیل به نیروی اصلی پیش برنده انقلاب ایران کرد، دین بود. منظورم دین به مثابه فرهنگ هم نیست؛ بلکه دین به مثابه ایدئولوژی و دینی که در عرصه‌های مختلف این حرکت حضور دارد و نقش ایفا می‌کند. در ساحت رهبری، در سازماندهی و در شارژ و پشتیبانی ایدئولوژیک از آن و بالأخره در شعار‌ها و رخداد‌هایی که محرک حرکت انقلابی مردم بوده است... آوردن مردم به صحنه کار بسیار دشوار و اتفاق واقعاً پیچیده‌ای است. مردم در شرایط متعارف به‌شدت محافظه‌کار هستند. وقتی با چنین جمعیت گسترده‌ای به صحنه می‌آیند، لابد باید علت و زمینه بسیار پرقدرتی داشته باشد. به اعتقاد بنده این عامل در انقلاب ایران، دین بوده است. شکل‌گیری بسیج انقلابی سه مؤلفه می‌خواهد. همه انقلاب‌ها این‌ها را به نحوی داشته‌اند: «رهبری»، «سازمان» و «ایدئولوژی». بنده برای نشان دادن نقش دین در فرآیند شکل‌گیری بسیج انقلابی، دو عنصر دیگر را هم اضافه کرده‌ام؛ یکی «شعارها» و دیگری اتفاقاتی است که مردم با آن تحریک می‌شدند و بر حضورشان می‌افزودند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار