سرگذشت غربت مطالعه نشریات و خواندن کتاب حکایت تازهای نیست که سالیان درازیست همچنان ادامه دارد، اما در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی این انزوا با تسلط گوشیهای اندروید مطلق شد تا همه کتابفروشیهای نوستالژی و معروف هم تعطیل یا به فستفود فروشی تبدیل گردند و چاپخانهها نیز به سوی ناکامی در سرمایهگذاری رفته یا در خدمت کشورهای همسایه ازجمله افغانستان باشند. گزارشها و آمارهای موجود در اینباره بسیار تکاندهنده و تأسفبار است که چهبهتر همچنان مسکوت بمانند، اما معضل کمبود کاغذ نیز به این بحران دامن میزند تا حتی بعضی از دانشآموزان از کتابهای درسی دانلود شده استفاده کنند و امروز نوبت رسانههای مکتوب است که قربانی این مسیر شوند تا پس از حذف مخاطبانی که بهسوی مطالعات آنلاین رفتهاند با کمبود و گرانی کاغذ و حذف سوبسیدها دراینباره آخرین میخ را به تابوت خود بکوبند و فاتحه مطالعات مکتوب در مهد تمدن را که روزگاری صاحب اولین کتابخانه و رصدخانه بوده است، بخوانند! رویکرد نسلهای کنونی بهسوی گوشیهای موبایل شاید اولین دلیل افت مطالعه باشد، اما تنها این نیست زیرا اقدامات و گامهای نابخردانه بعدی بعضی از مسئولان دراینباره همچون بنزینی است که به شعلههای تازه برافروخته پاشیده میشود. امروز تعداد و میزان کتابخانه و کتاب در کشور بیش از آن است که نیازهای جامعه ۸۲ میلیون نفری را تأمین نماید و دلیل بارز این ادعا صندلیهای خالی در سطح هزاران مخزن یار مهربان در سراسر ایران میباشد که برخلاف عرف بیشترین آنها در ارگان شهرداریهاست نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی مکتوبها میباشد! نگاهی گذرا به سازمان پارکهای شهرداری پایتخت و عبور از مراکز فرهنگی آن به خصوص در فضاهای سبز این واقعیت تلخ را بهخوبی نشان میدهد که شاید یکی از دلایل عدم استقبال تغییر چیدمان رسانههای مکتوب و همچنین کتابها پس از هر دوره هشت ساله تغییر دولتهاست که برای نمونه در این روزها خانه فرهنگ شهرداری در پارک جردن واقع در بزرگراه آفریقا آیینه تمامنمای این دکترین است که نه تنها فاقد نمازخانه عمومی میباشد بلکه آب شستوشوی آن قطع تا نمازگزاران نتوانند در فضای باز هم اقامه فریضه نمایند! واضح است این طریق نه تنها به افزایش قشر کتابخوان نمیانجامد بلکه زوایای دید را از آن دور میکند و مسلمانان را مجاب مینماید تا بهجای رفتن به مرکز فرهنگی پارک، خود را به کوچهای در یکصد متری جردن یعنی مسجد کوچک و جمعوجور، اما پر معنویت بیبی شهربانو برسانند تا ضمن ادای فریضه کتابی از مخزن محدود آن را نیز مطالعه کنند. گفتنیها دراینباره بسیار است، اما داستان کتابخانه مرکزی شهرداری کلانشهر اصفهان که عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی را یدک میکشد و بزرگترین مجموعه مطالعاتی کلانشهرها در این زمینه نامگرفته و عنوان اولین مرکز چندرسانهای کشور را با زیر بنایی بالغ بر ۱۲هزار مترمربع در پنج طبقه در اختیار دارد که نمای خارجی آن مکعبی شکل میباشد فضای دیگری را تداعی میکند. این مجموعه یا ویژگیهای منحصربهفرد خود روزانه پاسخگوی نیاز بیش از ۲ هزار نفر از شهروندان است که بر اساس دادههای پرتال آن منابع کتابی را ۸۲۶هزارو ۳۳۳ جلد اعلام میدارد، اما سالن مطالعه آن همچون دیگر کتابخانههای کشور تارعنکبوت گرفته زیرا اهم تلاش مسئولان بر دیگر محورها ازجمله برگزاری نمایشگاهها و کنفرانسها و همایشها معطوف شده تا بتوانند همچون واحد درآمد شهرداری کاسبانه با داشتهها برخورد کنند! شاید قرعه بداقبالی فال در این سالها به نام کتاب یا همان یار مهربان رقم خورده تا به قهقرا برود. از این نظر سازمان رفاهی تفریحی و دیگر واحدهای دخیل فرهنگ شهروندی نیز دستبهکار شدهاند تا در این سقوط تأسفبار برای حذف کتاب و کتابخوانی نقشی پررنگ داشته باشند!
*روزنامهنگار پیشکسوت