سرویس سیاسی جوان آنلاین: حمله به منتقدان یکی از ویژگیهای آشکار دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده است به گونهای که در طول شش سال گذشته مقامات ارشد دولت به بهانههای مختلف منتقدان را با ادبیات نامناسب مورد هجمه قرار دادهاند. این رویه بعد از شروع مذاکرات هستهای در پاییز سال ۹۲ شکل گرفت و تا امروز هر ماه رونق بیشتری نسبت به ماههای قبل پیدا کرده است و اگر تا چند صباح پیش منتقدان به جهنم حواله داده میشدند، امروز منتقدان دلسوز را فاقد فهم مناسب از اسلام عنوان میکنند! فارغ از اینکه چرا دولت چنین رویهای را در برخورد با منتقدان اتخاذ و کماکان به چنین روشی دل خوش کرده است و چه هزینههای فرهنگی و سیاسی برای کشور به همراه دارد، باید این پرسش را مطرح کرد که حملات اینگونه آیا با هدف فرافکنی و مشغولسازی ذهن جامعه به مسائل حاشیهای و توجیهتراشی ناکارآمدی دولت در مرتفع کردن مشکلات اقتصادی عنوان میشود یا خیر؟
دولت و طیف وسیعی از حامیان آن نه تنها برای پیشبرد اهداف حزبی و جناحی خود طی شش سال گذشته اقدام به رقیب هراسی کردهاند بلکه فراتر از آن رقیب را با سران رژیم صهیونیستی هم قابل مقایسه دانسته و با زنندهترین ادبیات با منتقدان دلسوز برخورد کردهاند، به عنوان نمونه در همان اوان مذاکرات هستهای که توجه به حداقل بخشی از انتقادات منتقدان میتوانست هزینههای گسترده برجام را کاهش دهد، مرحوم هاشمی رفسنجانی و دیگران منتقدان هستهای را با ادبیات بسیار تند مورد خطاب قرار دادند. مرحوم هاشمی رفسنجانی بیان میکند: «مهمترین پروژه دولت، تیم مذاکرهکننده است، اما دلواپسان چه سرشان میآورند. آنها با نتانیاهو همنوا شدند. نتانیاهو اوباما را تحریک میکند و دلواپسان هم میگویند اسرار را میگوییم. تریبون مجلس تریبون بازی است و هرچه میخواهند میگویند. اینها مزاحم کارند!»
حملات از کجا شروع شد
هفتهنامه صدا رسانه نزدیک به حزب کارگزاران- از قول هاشمی رفسنجانی در همان مقطع تیتر میزند: «گروهی میخواهند دولت را زمینگیر کنند» و در متن این گزارش از زبان وی مینویسد: «مهمترین دستاورد انتخابات ریاست جمهوری در داخل، امیدواری مردم و در خارج تغییر فضای تهدید، جلوگیری از تشدید تحریمها و خاموش شدن شعلههای جنگ روانی بود، چون همان کسانی که برای صدور و تصویب قطعنامهها علیه ایران در مجامع بینالمللی تلاش میکردند، در این شرایط برای مذاکره با ایران با هم مسابقه گذاشتند.» رئیسجمهور دولت سازندگی، در ادامه با حمله شدید نسبت به منتقدان دولت اظهار میکند: «هیاهوی تندروها در مسائل کلان مانند مذاکرات هستهای و جلوگیری از تشدید تحریمها برای «منافع ملی» خطرناک است؛ اقلیت مغرض چشم بسته به میدان نقد آمد و در تاریکی رویگردانی مردم از خود، کاه را کوه میسازد تا به وظیفه خویش در مانعتراشی برای دولت عمل نماید.»
حمله همهجانبه به منتقدان تنها به اینجا ختم نشد به طوری که مقامات ارشد دولت نیز بارها به جای توضیح درباره علت ناتوانی دولت در مرتفع کردن مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، اولویت خود را حمله به منتقدان میدانند. رئیسجمهور در هنگامهای که جماعت تجدیدنظرطلب موضوع کنسرت را به مسئله اصلی کشور تبدیل کرده بودند، عنوان میکند: «یک جا میخواهد کنسرتی برگزار شود مجلس قانونگذاری شکل میگیرد، در حالی که ما مجلس شورای اسلامی داریم و هرکسی که صبح بیدار میشود و یک تریبون پیدا میکند نمیتواند قانونگذاری کند و وزیر نیز نباید تبعیت کند چراکه وزیر باید تابع قانون باشد. از نظر من هیچ وزیری در برابر هیچ فشاری نباید کوتاه آید و عقبنشینی کند، اگر قرار است قانونی وضع شود باید از طریق مجلس اقدام شود و مراحل خود را در شورای نگهبان طی کند و در نهایت رئیسجمهور آن را ابلاغ کند تا عملی شود.»
آدرس غلط به جامعه
به نظر میرسد دولتمردان هنوز شرایط حاکم بر جامعه را به گونهای ارزیابی میکنند که با آدرس غلط دادن به جامعه میتوانند ناکارآمدی دولت در عرصههای مختلف را توجیه کنند و با برجستهسازی مسائل فرعی به جای اصلی با هدف انحراف افکار عمومی از موضوعات اصلی مانند «ناتوانی دولت از عمل به شعارهای انتخاباتی- تبلیغاتی نظیر گشایش معیشتی در زندگی مردم»، «بینتیجه بودن برجام و به بنبست رسیدن تئوری مذاکره با امریکا جهت حل مشکلات کشور» همچنان تعدیل مواضع در برابر غرب را راه حل عبور از مشکلات کشور عنوان کنند، کمااینکه رئیسجمهور روز دوشنبه تصویب لوایح چهارگانه FATF را عامل کنترل گرانی معرفی میکند! البته حملات دولت علیه منتقدان تنها به موارد گفته شده ختم نمیشود و دولتمردان با به کارگیری کلیدواژههایی مانند «عصر حجریها»، «بزدلهای سیاسی»، «اقلیت تندرو»، «هراسان و ترسان و لرزان» و «تازه به دوران رسیده» تا توصیفاتی، چون «کاسبان تحریم»، «بددل، بدبین، بدزبان» و «یک عده کودک» و «دروغگو» و «فحاش» منتقدان را مورد حمله قرار میدهند و کماکان اثرگذاری این رویه امید دارد.
حمله به منتقدان؛ تضییع منافع ملی
اینکه دولت و حتی برخی دیگر از نهادها و ارکان برجسته کشور برای جبران اشتباهات و ناکارآمدیها رو به سوی تخریب رقیب یا برجستهسازی رویدادها یا مواضع برخی از افراد مطرح کشور میکنند فینفسه موضوع اصلی کشور نیست و تنها به تشدید زدوخوردهای سیاسی – جناحی ختم میشود و نمیتواند منجر به کاهش معضلات کشور شود، کمااینکه در انتخابات سال ۹۶ نیز برخی از نامزدهای انتخاباتی به جای پاسخگویی به پرسشهایی نظیر اینکه در شرایطی که ۶۰ ماه مدیریت دولت را در دست داشتهاند چه اقدامات قابل توجه و قابل دفاعی برای تحقق مطالبات مردمی انجام دادهاند، تلاش میکردند با تخطئه دستاوردهای نظام در طول ۴۰ سال گذشته ژست آزادی بیان گیرند تا آرای خاکستری را جذب کنند. تهییج و تحریک گسلهای قومی، زبانی و نژادی در آوردگاه انتخاباتی سال گذشته توسط برخی از نامزدهای انتخاباتی نه تنها دستاوردی برای کشور به همراه نداشت بلکه تلاش شد تا به واسطه آن ذهن افکار عمومی جامعه از مسئله ناتوانی دولت اعتدال در تحقق شعارهای انتخاباتی چهار سال قبل منحرف و با ایجاد رقیبهراسی آرای حداکثری را برای تصاحب مجدد کرسی ریاست جمهوری کسب کنند.