نویسنده: دنیا حیدری
شور انتخابات را اين روزها ميتوان در جاي جاي ايران ديد. از كوچهها و خيابانهاي شهر گرفته كه محلي است براي ميتينگهاي مردمي، تا در و ديوار آن كه به بيلبوردهاي تبليغاتي تبديل شده كه بنرهاي مختلفي از كانديداها را به معرض نمايش ميگذارد و همچنين برنامههايي از راديو و تلويزيون كه ساعتهايي را به صحبتهاي اين افراد در خصوص برنامههاي خود براي چهار سال آينده اختصاص داده است. برنامههاي مختلفي كه البته جاي ورزش در آن بسيار خالي است. مسئلهاي كه با توجه به ورزشي بودن يكي از كانديداها، بسيار جالب توجه است، اما نه خيلي عجيب، چراكه رويهاي كه اين روزها از كانديداها شاهد هستيم و بيتوجهي مشهود آنان به ورزش، روندي است كه طي سالهاي قبل نيز به همين منوال بوده است. حال آنكه ورزش اگر بيشتر از مسائل اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي اهميت داشته باشد، با توجه به ارتباط مستقيمي كه با سلامت جامعه دارد، كمتر از آنها نيز نيست.
مسئله مهم در اين راستا اما استفادههاي مختلف از چهرههاي شناخته شده ورزشي در اين تبليغات است. بهرغم آنكه هيچ يك از كانديداهاي محترم تاكنون برنامهاي خاص و مشخص در خصوص ورزش براي پيشبرد و موفقيت آن ارائه نداده و صحبتي در اين زمينه نداشتهاند، شاهد آن هستيم كه ستادهاي كانديداهاي رياست جمهوري به استفاده سوء از نامها و چهرههاي ورزشي پرداخته و سعي دارند با بهرهبرداري از محبوبيتي كه جامعه ورزش در بين مردم دارند، گامي به سوي موفقيت برداشته و كفه ترازوي كانديداي خود را نسبت به رقبا سنگينتر كنند. که اين موضوع البته از سوي دولتمردان کنوني، کانديداي آنها بعلاوه برخي وزراي مرتبط بيشتر ديده ميشود مسئلهاي كه كار را به جايي رسانده كه حتي برخي ورزشكاران با انتشار بيانيههايي رسماً اعلام كنند بهرغم آنكه براي لبيك گفتن به رهبري و سرافرازي ايران عزيز پاي صندوقهاي رأي حاضر خواهند شد، اما هيچگونه حمايتي از هيچ يك از كانديداها انجام نداده و نميدهند و قصد ندارند با استفاده سوء از شهرت خود مردم را به رأي دادن به كانديداي خاصي ترغيب كنند.
با اين وجود اما اين روزها شاهد استفادههاي مختلفي از نام، شهرت و محبوبيت ورزشكاران در زمينه تبليغات براي كانديداهاي رياست جمهوري داريم. مسئلهاي كه البته تازه و نو نيست و ساليان قبل نيز به اشكال مختلف وجود داشته و گاه حتي شاهد حضور چشمگير و پررنگ يك ورزشكار مطرح و محبوب در حمايت از كانديدايي خاص نيز بودهايم، اما با وجود اين حمايتها ورزش نه ديروز در برنامههاي كانديداهاي رياست جمهوري جايي داشته و نه امروز كه آقايان بارها و بارها براي ايراد برنامههاي خود فرصت داشته و مقابل مردم نشستهاند. چه رودررو و چشم در چشم و چه از پشت لنز دوربينهاي تلويزيوني يا ميكروفون شبكههاي راديويي. فرصتهاي زيادي كه حتي اندكي از آن به ورزش، نياز اهميت به آن و راهكاري براي پيشرفت هرچه بيشتر و بهتر آن اختصاص داده نشده است.
در واقع نگاه ابزاري امروز آقايان به ورزش براي ربودن گوي سبقت از رقباي خود همان نگاه مديراني است كه به هنگام كسب موفقيتهاي ورزشي به سرعت خود را در عكسهاي يادگاري ورزشكاران با مدالهاي رنگارنگ آنان جاي ميدهند و نقش پررنگي براي خود در اينگونه موفقيتها قائل هستند، اما به وقت حمايتها يا پرداخت پاداشها كه ميشود، سوزني ميشوند در انبار كاه كه پيدا كردنشان كاري بس دشوار و تقريباً غيرممكن است. استفادههاي ابزاري كه همواره براي مطرح شدند و استفاده سوء از ورزشكاران است كه گاه نظير آن را در بين مديران پايين دست و گاه مثل امروز حتي در بين مسئولان بلندمرتبهاي ميبينيم كه قرار است در آيندهاي نهچندان دور، سكان هدايت كل كشور را به دست بگيرند، اما براي تمام مسائل و مشكلات آن وعده و برنامه دارند جز ورزش كه ركني بسيار حائز اهميت است. آن هم در حالي كه استفادههاي مختلفي را از همين ورزش و نفرات آن براي پيشبرد اهداف خود بهره ميبرند!