کد خبر: 831259
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۵
عليرضا افتخاري از انتشار كتاب خاطرات خود سخن گفته است
عليرضا افتخاري به تازگي در گفت‌و‌گويي كه همراه با فريدون شهبازيان با تسنيم انجام داده به اين نكته اشاره كرده كه حدود هفت سال خانه‌نشين شدم و در اين سال‌ها خاطراتم را نوشتم...
جواد محرمي
عليرضا افتخاري به تازگي در گفت‌و‌گويي كه همراه با فريدون شهبازيان با تسنيم انجام داده به اين نكته اشاره كرده كه حدود هفت سال خانه‌نشين شدم و در اين سال‌ها خاطراتم را نوشتم. اكنون هم خوشحالم كه افتخار همكاري با استاد شهبازيان در اركستر ملي برايم فراهم شد.
افتخاري البته درباره دليل اين خانه‌نشيني توضيحي نداده اما كمتر كسي است كه نداند چه اتفاقاتي باعث شد خواننده‌اي در طراز او امروز فاش كند كه مدتي طولاني خانه‌نشين شده است. افتخاري يك‌سال پس از فتنه سال 88 طي مراسمي كه رئيس‌جمهور سابق نيز در آن حضور داشت رئيس‌جمهور وقت او را در آغوش گرفت و بوسيد و همين مسئله باعث يك سري اتفاقات تلخ براي او و خانواده‌اش شد. البته افتخاري سال گذشته و پس از نزديك به شش سال از آن ماجرا به اين اشاره كرد كه قصد بوسيدن رئيس‌جمهور را نداشته و در عمل انجام شده قرار گرفته است اما شنيدن تبعاتي كه اين موضوع دامنگير او كرد شايد غير قابل باور باشد.
افتخاري هيچ‌گاه فكر نمي‌كرد يك رفتار كه قاعدتاً بايد خيلي عادي محسوب شود مسبب سلسله‌اي از رفتارهاي خشونت‌آميز عليه او و خانواده‌اش حتي در بيرون مرزهاي كشور شود. او همان زمان مطرح كرد به دخترش كه در خارج از كشور زندگي مي‌كند از سوي عده‌اي حمله شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. موج ناسزاگويي و فحاشي عليه اين خواننده مطرح كشور حتي به شبكه مجازي راه يافت و در حملات عجيبي كه حجم آن عليه يك هنرمند مردمي بي‌سابقه بود از سوي كساني كه خود را حامي جنبش سبز اعلام مي‌كردند شكل گرفت.
حمله به عليرضا افتخاري در حالي صورت مي‌گرفت كه اين هنرمند هيچ موضع يا اظهار نظري درباره جناح يا گروه سياسي انجام نداده بود و تنها در يك مراسم اقدام به بوسيدن صورت كسي كرده بود كه از ديد او رئيس‌جمهور قانوني كشور محسوب مي‌شد. شدت حملات و فشارها عليه افتخاري به حدي ادامه پيدا كرد كه او سال‌ها بعد به اين مسئله اشاره كرد كه آن روز نمي‌خواسته كسي را ببوسد و مجبور به اين كار شده است.
    رسانه ملي هم من را تنها گذاشت
افتخاري البته جايي از كم‌كاري رسانه‌ها و به ويژه رسانه ملي در كاهش بار حملاتي كه بر او حمل شده بود گلايه و به اين اشاره كرده كه رسانه‌ها مي‌توانستند با تدبير قدري از اين فضا را كنترل كنند اما گويي كه همه او را رها كرده بودند و به حال خود گذاشته بودند. «اگر تلويزيون اجازه مي‌داد من 10 دقيقه همين صحبت‌هايي كه با شما داشتم را مطرح كنم، شايد تبعات آن اتفاقات اين‌گونه زندگي من را تحت تأثير قرار نمي‌داد. فرزند كوچك من ديگر دانشگاه نرفت و انصراف داد. مي‌گفت به من توهين مي‌كنند و به شدت فضاي بدي عليه من در دانشگاه راه افتاده است.
روي وايت‌برد عكس من را مي‌كشيدند و دشنام‌هاي زشتي مي‌نوشتند. دخترم بارها با چشم گريان به خانه آمد. VOA و برنامه پارازيت بيش از 20 بار من را چهره زشت و بد هفته انتخاب كرد و همين اتفاقات بازي را وحشتناك‌تر كرد. اين در حالي بود كه هيچ اظهار‌نظر يا حمايتي از سوي همين آقايان داخل كشور از من نشد و معلوم نبود با ادامه اين روند چه بلايي سر فرزندان من قرار بود بيايد. مادرم را در اصفهان و در صف نانوايي هل داده بودند.»
   حتي احمدي‌نژاد هم يك‌بار حال من را نپرسيد
او سال گذشته درباره تهديدهايي كه به جان او شده است هم سخناني مطرح كرده بود كه ابعاد حملات عليه او را نشان مي‌دهد. «نوشته‌اي زير در منزل شخصي من گذاشتند كه اينجا بمب‌گذاري خواهد شد و هرچه سريع‌تر بايد اين منزل را تخليه كنيد. به قدري فشار و تهديد‌ها زياد شد كه مجبور شديم از آن محل برويم. مدت‌ها كلاه مي‌گذاشتم روي سرم و براي خريد اين‌ور و آن‌ور مي‌رفتم. اگر هم كسي من را مي‌شناخت، برخوردهاي اهانت‌آميز و زشتي مي‌شد. خوب يادم هست وقتي در فرودگاه وارد سالن انتظار شدم و نشستم، حد فاصل 10 متري من همه مردم از صندلي‌ها بلند شدند و اطرافم خالي شد. دوستان من ديگر من را به مهماني‌هاي خودشان هم دعوت نمي‌كردند و مي‌ترسيدند بلايي سر بچه‌هايشان بيايد. مي‌گفتند عليرضا تو دوست 20 ساله ما هستي ولي واقعاً بهتر است ديگر نباشي، چون مردم و آشنايان، همسر و بچه‌هاي ما را مورد توهين قرار مي‌دهند كه چرا افتخاري را اينجا راه داده‌ايد. مي‌گفتند چرا با «رفيق احمدي‌نژاد» رفت و آمد مي‌كنيد! آقاي احمدي‌نژاد در اين مدت حتي يك‌ بار پيگير احوال من نشدند. با صداي بلند به ايشان مي‌گويم در مورد من بسيار انسان قدرنشناسي بودند.با صداي بلند اين جملات را بر زبان مي‌آورم و اميدوارم به گوششان برسد. شما را به جان مادرتان قسم مي‌دهم كه به من كمك كنيد تا اين حرف‌ها به گوش همه برسد. امروز به آگاهي و درك سياسي درستي از اين بازي‌ها رسيده‌ام و اميدوارم اين موضوع به خوبي در رسانه‌ها انعكاس پيدا كند.
    از شجريان انتظار نداشتم
افتخاري در آن گفت و گو از شجريان هم گلايه كرده بود: «استاد شجريان براي من مطلقند. صحبت‌هايشان در آن گفت‌وگو (گفت‌وگو با يورونيوز) مرا كمي رنجاند ولي به رسول‌الله قسم همان زمان هم احساس مي‌كردم كه ايشان از بزرگواري و دلسوزي اين جملات را درباره من استفاده كردند. ايشان مي‌توانستند فتيله اين ماجرا را پايين بكشند و با يك جمله اوضاع را به حالت اول برگردانند. ايشان پيشكسوتي بودند كه من در آن دوره نياز داشتم ايشان از من حمايت كنند و اصلاً از من بپرسند كه اصل اتفاق چه بوده. ما همه با هم بوديم و بايد به حكم سعدي «بني آدم اعضاي يكديگرند» در كنار هم مي‌مانديم. دل من از آن مصاحبه شكست.»
   طناب دار خريدم تا خودكشي كنم
اما عليرضا افتخاري به مسئله‌اي هم اشاره كرده بود كه گوشه‌اي از فشار روحي و عصبي كه پروپاگانداي رسانه‌اي جنبش سبز عليه او ايجاد كرده بود را نشان مي‌داد: «من طناب خريده بودم خودكشي كنم. فشار بدي روي من و خانواده‌ام بود. فرزند كوچكم فهميد و گريه كرد و گفت‌: «بابا نكن». گفتم نمي‌توانم و واقعاً تاب اين همه توهين و تهديد را ندارم. در ايران كه هيچ كس حواسش به من نبود و درد دل من را نمي‌شنيد. در خارج از كشور هم يك روز چهره بد بودم و يك روز چهره زشت. منفور شده بودم و اين براي يك هنرمند غيرقابل تحمل بود. سوپرماركت محل به من جنس نمي‌فروخت! اميدوارم وقتي مردم از قصد من براي خودكشي باخبر مي‌شوند، قطره اشكي بريزند و فضاي تلخ آن دوران را درك كنند. اگر چهار نفر در محل به شما و خانواده‌تان توهين كنند، كسي صبر و تحملش را ندارد. واقعاً ديگر اميدي براي زندگي نداشتم. من اگر خودكشي مي‌كردم، همه خوشحال مي‌شدند؟ راهي جز خودكشي براي من مانده بود؟ من تا اين تصميم هم جلو رفتم ولي بعد، فرزند بيمارم باعث شد از تصميمم صرف نظر كنم. اميدوارم مردم ايران كه مبناي دلشان محبت است و صداقت، در جريان اصل اتفاقات قرار بگيرند»
 اين حوادث تلخ در حالي براي خواننده مردمي و مطرحي چون افتخاري اتفاق افتاده و او را تا مرز احتضار رهنمون ساخته كه در سويي ديگر محمدرضا شجريان پيشكسوت موسيقي كشور در داخل و خارج ايران درباره مسائل سياسي روز مواضع دلخواه خود را به نفع يك جريان سياسي مي‌گرفت و مورد تهاجم از سوي گروه‌هاي فشار واقع نمي‌شد. ماجراي تلخ عليرضا افتخاري البته در تاريخ خواهد ماند و آيندگان درباره آن قضاوت خواهند كرد و احتمالاً بيشتر خواهند نوشت. استاد به تازگي گفته‌اند كه كتاب خاطرات خود را منتشر خواهند كرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار