کد خبر: 715610
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵

24 آذر ماه 1366 سرهنگ محمد جوانمردي در كابين جلو و من در كابين عقب فانتوم براي بمباران نيروهاي عراقي در حوالي مهران عزيمت كرديم. دشمن كه هواپيماي ما را كشف كرده بود، با شليك موشك به پيشوازمان آمد و سه تير موشك به هواپيما اصابت كرد، اما خوشبختانه هنوز قابل پرواز بود. ارتفاع را به يكصد پا كاهش داديم تا از ديد رادارها مصون بمانيم. روي هدف كمي اوج گرفته، بمب‌ها را روي نيروها رها كرده و با گردش به سمت مرزهاي خودي برگشتيم. در حال برگشت يك لشكر نيروي زميني را ديديم و تصميم گرفتيم آرايش آن را نيز از هم بپاشيم. با مسلسل به سمت آنها نشانه رفتيم و شروع به شليك كرديم. در اين حال، دو موشك سام - 3 و 6 يكي به دماغ هواپيما  و يكي به موتور اصابت كرد و موشك سوم زير بدنه را شكافت. كنترل فرما‌ن‌ها و قسمت دم فانتوم صدمه جدي ديد. روغن هيدروليك رادار هواپيما مثل پوششي ضخيم مانع ديد هر دو نفر ما شد. شرايط دلهره‌آوري بود. به عنوان آخرين راهكار و به منظور عدم برخورد با كوه‌هاي سربه فلك كشيده شروع به اوجگيري كرديم. در ارتفاع 15000 پا از رادار خودي خواستيم يك هواپيما براي كمك و چك كردن اوضاع ما بفرستند. دوستاني كه مشغول گشت‌زني بودند به ما ملحق شدند و گفتند:«هواپيما مثل آبكش سوراخ سوراخ شده است». جوانمردي خواست ما را تا نشستن روي باند همراهي كنند. از آنجا كه خطوط انتقال هيدروليك صدمه ديده بود، در نزديكي پايگاه همدان فشار هيدروليك از دست رفت و با همه تلاشي كه انجام داديم، هواپيما از كنترل خارج شد. به اجبار و در شرايط نامساعد آن را نزديك شهر رزن ترك كرده و با چتر نجات فرود آمديم. خيلي زود بالگرد نجات از راه رسيد و ما را به پايگاه برد. گروه زيادي از كاركنان تجمع و استقبال خوبي از ما كردند. سپس براي پانسمان پارگي زير چانه و بررسي وضعيت به بيمارستان منتقل شديم. بعد از دو ماه مراقبت دوباره در پروازها شركت كرديم.
حمايت بعثي‌ها از منافقان در عمليات مرصاد
دومين خاطره مربوط به بمباران خوشه‌اي پايگاه شهيد نوژه همدان است. در اولين روز از مرداد ماه 1367 وقتي ايران قطعنامه 598 را پذيرفته بود، من با چند نفر از همكاران جلوي محوطه گردان پرواز ايستاده بوديم. صداي هواپيماهاي غريبه به گوشمان رسيد. هر يك به نقطه‌اي در آسمان نگاه كرديم تا آنها را پيدا كنيم. يكي از خلبان‌ها يك فروند ميراژ را نشان داد كه در ارتفاع پايين به سمت آشيانه‌ها پرواز مي‌كرد. همه به منظور حفاظت از جان به سرعت در گوشه‌اي سنگر گرفتيم، هواپيما رفت و خبري نشد. فكر كرديم از پايگاه عكاسي كرده باشند. دقايقي بعد صداي انفجارهاي پياپي از سمت آشيانه‌ها و مناطق عملياتي به گوش رسيد. فهميديم بمب‌هاي خوشه‌اي زمان‌دار را در منطقه وسيعي از اطراف و زير هواپيماهاي پارك شده در آشيانه‌ها فرو ريخته‌اند. شرايط بحراني به وجود آمده بود. هر آن امكان داشت تعدادي از فانتوم‌هاي پر از بنزين و مهمات به كوهي از آتش بدل شوند. عده‌اي از كاركنان از جان گذشته با دست به پاكسازي بمب‌هاي كوچك پرداختند و عده‌اي با وسايل ابتدايي اين كار را انجام دادند. يكي از خلبان‌ها نيز هواپيمايي را روشن كرد و با افزايش قدرت موتور باعث شد با فشار باد اگزوز بمب‌ها از زير هواپيما‌ها و تجهيزات دور شوند. گروهي ديگر از كاركنان با تفنگ ژ-3 به سوي بمب‌‌هايي كه از تجهيزات فاصله داشتند، شليك و آنها را منفجر كردند. ساعتي بعد خبر رسيد سايت رادار سوباشي همدان هدف‌گيري ليزري و به شدت بمباران شده و رادار از كار افتاده است. تازه فهميديم هدف نيروي هوايي عراق از زدن پايگاه خنثي سازي مقابله هوايي براي انهدام رادار بوده است كه در حمايت از منافقان در عمليات مرصاد صورت گرفت. روح 19 شهيد اين واقعه تلخ شاد باد.
راوي: سرهنگ رضا اينانلو
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار