محمد جعفر فرد حسینی، مدیر عامل شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران در یادداشتی نوشت:
صنعت چوب و کاغذ، به مثابه یکی از صنایع زیرساختی و چندمنظوره، حضوری انکارناپذیر در تاروپود زندگی روزمره ما دارد؛ از بستهبندیها و محصولات سلولزی گرفته تا مبلمان و کتاب. این مقاله به بررسی نقش محوری این صنعت در تقویت باور عمومی به توانمندیهای تولید داخلی ایران میپردازد. تکیه بر زنجیره ارزش بومی، ارتقاء کیفیت محصولات نهایی و توجه به پایداری زیستمحیطی در این بخش، میتواند آن را به نمادی عینی و قدرتمند از "تولید ملی با کیفیت" تبدیل کند و حس خودباوری را در جامعه تقویت نماید.
صنعت چوب و کاغذ یکی از بنیادینترین حوزههای صنعتی هر کشوری محسوب میشود. این صنعت، که مواد اولیه آن از منابع طبیعی تجدیدپذیر و فرآیندهای پیچیده مهندسی حاصل میآید، واسطهای حیاتی میان منابع اولیه و محصولات مصرفی است. از جعبه مقوایی محافظ غذا تا کاغذ مورد نیاز برای آموزش عالی، محصولات این صنعت در تمام سطوح زندگی روزمره حضور دارند. پرسش اصلی این مقاله آن است که چگونه این صنعت زیرساختی میتواند به یک نماد ملموس و اطمینانبخش از کیفیت "تولید ملی" در اذهان عمومی تبدیل شود و نقش آن در تقویت "باور ملی" به خودکفایی و توانمندیهای داخلی چیست؟
محصولات نهایی صنعت چوب و کاغذ، برخلاف برخی محصولات صنعتی پیچیده که دسترسی مستقیم کمتری به آنها وجود دارد، به طور مستقیم با کیفیت زندگی شهروندان در ارتباط هستند. کیفیت مبلمان خانگی، دوام و زیبایی محصولات سلولزی بهداشتی، و مرغوبیت کاغذهای کتاب و دفتر، شاخصهایی هستند که عموم مردم آنها را به طور روزانه تجربه میکنند. اگر یک شهروند ایرانی بتواند با اطمینان کامل، کالایی مانند مبلمان چوبی با طراحی مدرن و دوام بالا یا کاغذ با سفید بودن و مقاومت مناسب را به عنوان محصول ساخت کشورش خریداری کند، این تجربه عینی، بهمراتب قویتر از هر شعار تبلیغاتی، باور او را به ظرفیتهای تولید داخلی تقویت میکند. محصولات این صنعت، تبدیل به آینهای میشوند که توانایی مهندسی و دقت اجرایی صنایع داخلی را به نمایش میگذارند.
تقویت باور ملی به تولید، مستلزم آن است که چرخه اقتصادی یک صنعت تا حد امکان در داخل مرزها تکمیل شود. صنعت چوب و کاغذ در صورت مدیریت صحیح، پتانسیل بالایی برای ایجاد یک زنجیره ارزش بومی (Indigenous Value Chain) دارد. این امر شامل بهرهبرداری پایدار از منابع چوب داخلی، توسعه ظرفیتهای بازیافت کاغذ و استفاده هوشمندانه از پسماندهای کشاورزی (مانند کاه و باگاس نیشکر) به عنوان جایگزین سلولز وارداتی است. زمانی که بخش عمدهای از مواد اولیه، نیروی کار ماهر و دانش فنی مورد نیاز برای تبدیل این مواد به محصول نهایی، از منابع داخلی تأمین شود، وابستگی کاهش یافته و حس مالکیت ملی بر فرآیند تولید افزایش مییابد. این خودکفایی نسبی در یک صنعت حیاتی، مستقیماً به غرور ملی و تقویت اعتقاد به قابلیتهای ملی میانجامد.
کاغذ، بستر اصلی انتقال دانش، فرهنگ، علم و هویت یک ملت است. صنعت کاغذ، مسئولیت فراهم کردن زیرساختی را بر عهده دارد که بتواند محتوای فکری و فرهنگی کشور را در خود جای دهد. هنگامی که کتابهای درسی، متون دانشگاهی، و آثار ادبی یک کشور بر روی کاغذ تولید داخل چاپ میشوند، این امر نمادی از استقلال فکری و فرهنگی است. ضعف در این بخش میتواند به معنای واردات بستر نشر باشد، در حالی که تقویت آن، تضمینکننده قدرت نرم و انتقال مؤثر میراث فرهنگی به نسلهای آینده است. تولید باکیفیت کاغذ در داخل، نشان میدهد که زیرساختهای حیاتی فرهنگی کشور نیز تحت کنترل و توانمندی داخلی قرار دارند.
صنعت چوب و کاغذ دارای پتانسیل منحصر به فردی برای ایفای نقش به عنوان "پیشران باور ملی به تولید" است؛ زیرا محصولات آن هم کاربردی و هم فرهنگی هستند. برای تحقق این هدف، اقدامات زیر حیاتی است:
۱. ارتقاء سطح کیفی و استانداردسازی: تمرکز بر بهبود مداوم کیفیت محصولات نهایی، به ویژه در حوزه مبلمان و محصولات سلولزی، به گونهای که محصول ایرانی بتواند با نمونههای جهانی رقابت کند.
۲. نوآوری در طراحی: در بخش مبلمان، حمایت از طراحان داخلی برای تلفیق دانش فنی با زیباییشناسی ایرانی، میتواند ارزش افزوده و جذابیت محصولات ملی را به شدت افزایش دهد. ۳. تأکید بر پایداری: توسعه استفاده از روشهای پایدار جنگلداری و سرمایهگذاری در تکنولوژیهای بازیافت، صنعت را از نظر زیستمحیطی توجیه کرده و دیدگاه مثبت عمومی را تقویت خواهد نمود.
در نهایت اینکه با سرمایهگذاری هدفمند در این حوزهها، صنعت چوب و کاغذ ایران نه تنها به یک بخش اقتصادی کارآمد تبدیل خواهد شد، بلکه به نمادی درخشا نمادی درخشان از اینکه «ما میتوانیم» در عرصه تولید ملی مبدل خواهد گشت.