کد خبر: 1331954
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۰
«برگ‌هایی از زندگی شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس» در آیینه یک اثر نوانتشار
«تنها در محراب» در مصاف با استعمار و استبداد اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، همانگونه که از نام آن هویداست
 سمانه صادقی

جوان آنلاین: اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، همانگونه که از نام آن هویداست، «برگ‌هایی از زندگی شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس» را بازخوانده است. این پژوهش از سوی «مؤسسه فرهنگی خاکریز اندیشه» انجام شده و انتشارات شهید کاظمی آن را روانه بازار کتاب کرده است. در دیباچه این اثر، حیات سیاسی قهرمان داستان به ترتیب پی آمده روایت شده است: «سیدحسن طباطبایی زواره مشهور به مدرس در سال ۱۲۴۹ برابر با ۱۲۸۷ قمری، در شهر زواره (در قریه سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان) در استان اصفهان متولد شد. مدرس که در دوران مشروطیت همراه با علمای بزرگ اصفهان در انجمن ولایتی این شهر عضویت یافته و در دوران موسوم به استبداد صغیر با محمد‌علیشاه آشکارا به مخالفت برخاسته بود، فقط از جلسه ۱۹۵ دوره دوم مجلس - که در ۲۸ ذی‌الحجه ۱۳۲۸ منعقد شده بود- به عنوان نماینده در مجلس حضور پیدا کرد... شواهد و مدارک موجود نشان می‌داد که رضاشاه برای مدتی طولانی نخواهد توانست وجود مخالف بی‌پروایی نظیر سید‌حسن مدرس را در مجلس ششم تحمل کند. او که سال‌ها طعم تلخ مخالفت‌های مدرس را چشیده و بار‌ها از سوی او تحقیر شده بود، مایل بود در اولین فرصت او را از سر راهش بردارد. در حالی که رعب و وحشت بر کشور حاکم شده بود، مأموران شهربانی با درایت و مباشرت سرتیپ محمد درگاهی (معروف به محمد چاقوکش) رئیس کل شهربانی، در روز دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۰۷، مدرس را شب هنگام و به طرز بسیار زننده‌ای دستگیر کرده و چنانکه مطلوب رضاخان بود، به شهرستان دور افتاده خواف در جنوب شرقی استان خراسان تبعید کردند. ایشان حدود ۹ سال در این منطقه، بدون اینکه امکانی برای مراوده و ملاقات با بستگان و اطرافیانش را داشته باشد، زندگی محقر و پر درد و رنجی را پشت‌سر نهاد و نهایتاً به دستور رضاخان به کاشمر انتقال یافت. در شب دهم آذر ۱۳۱۶ در پایان یک روز از ماه رمضان و در حالی که به انتظار افطار نشسته بود، مأمورانی از شهربانی او را در محل اقامتش با چای مسموم کرده و سپس با عمامه‌اش وی را خفه نموده و ناجوانمردانه به شهادت رسانیدند، هم اینک مزار او در کاشمر، زیارتگاه مردمان است....»
در بخشی از «تنها در محراب»، در روایت یکی از فراز‌های زیست اجتماعی و خدماتی مدرس، چنین می‌خوانیم: «آیت‌الله مدرس، روزی آیت‌الله سیدرضا فیروزآبادی و عده‌ای دیگر از رجال سیاسی را به منزل خود دعوت کرد و خطاب به آنان گفت شما به این حقوقی که از مجلس می‌گیرید نیازی ندارید، پول آن را جمع کرده و به وسیله آن بیمارستانی درست کنید، تا هم نام نیکی از شما باقی بماند و هم مردم از آن بهره‌مند شوند و در حق‌تان دعای خیر کنند... مدعوین پیشنهاد مدرس را قبول کردند و فیروزآبادی، مأمور این کار شد. باغی را در شهرری از قرار متری یک قران خریدند و عده‌ای خیر نیز به جمع مزبور پیوستند. بخش اول بیمارستان که احداث و آماده شد، مدرس پیشنهاد کرد که بیمارستان به نام فیروزآبادی نامگذاری شود، چون زحمات ساختمان آن به عهده وی بود. فیروزآبادی تا پایان عمر، در این بیمارستان به خدمت مشغول بود....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار