درخواست آتشبس ازسـوی امـریکا در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی، نقطه آشکارساز بازدارندگی ایران و در مقابل نقطهضعف جبهه امریکایی است. مؤلفه قدرت موشکی و نقش تعیینکنندگی آن در تعیین میزان بازدارندگی، توجه امریکا و دیگر متحدانش را برانگیخت و دایره خواستههای صریح آنها را از حذف فعالیتهای هستهای به هستهای- موشکی گسترش داد. چنانکه روبینو، وزیرخارجه امریکا در اظهاراتی مدعی شد ایران نه تنها نباید موشکهای بالستیک داشته باشد بلکه حتی موشکهای کوتاهبرد و میانبرد هم نباید داشته باشد، به همین دلیل رسانههای مطرح، مقامات غربی و بسیاری از کارشناسان امنیتی غرب روی مسئله ارتقا و بازسازی قدرت موشکی در دوران پساجنگ متمرکز شدهاند، با این هدف که تهدیدزا بودن فعالیتهای موشکی را به مثابه خطرناک بودن فعالیتهای هستهای جا بیندازند.
در واقع، آنها همان الگویی را دنبال میکنند که در سالهای گذشته برای فناوری هستهای و با ارائه اطلاعات ریز و کلان در مورد چگونگی فعالیت آن به کار میبردند.
این احتمال وجود دارد که کاخ سفید، برای مشروعیتبخشی به محدودیت یا مهار فناوری موشکی ایران، فرایند پیگیری آن را در چارچوب سازمانهای بینالمللی قرار دهد تا آنها را به عنوان ناظر سوم قانونی وارد گود کند، زیرا گفتمان حاکم بر خطر هستهای ایران، به شکلی تلویحی و اجتنابناپذیر، توانایی موشکی آن را نیز در بطن خود جای داده است، اما بازی از آنجایی تقویت میشود که هم قابلیت حمل کلاهک هستهای در موشکها پمپاژ شود و هم اورانیومهای غنیشده، سکوی ساخت بمب اتم معرفی شوند چراکه آنچه دائماً در مورد خطر سلاح هستهای ایران گفته میشود، به طور ضمنی توانایی موشکی را دخیل کرده است، البته این امر با کشف محل اختفای اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد عجین شده است.
یکی از دلایلی که امریکا تلاش دارد دور جدیدی از بازرسی را با استفاده از بازوی آژانس بینالمللی اتمی آغاز کند، یافتن مکان و اندازه این ماده استراتژیک است.
چرایی این اقدام را باید در ناتوانی امریکا برای مهار توسعه فناوری موشکی جستوجو کرد. امریکا و اروپا چه مستقیم و چه با استفاده ابزاری از سازمانهای بینالمللی، چون سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت، محدودیتها و تحریمهای گستردهای علیه فعالیتهای موشکی ایجاد کردند، اما متخصصان ایرانی با گذر از این موانع، سرسختانه توانایی موشکی ایران را ارتقا دادند تا جایی که حتی در رقابت با پدافندهای پیشرفته امریکا و رژیمصهیونیستی پیروز شدند. موفقیت بلامنازع ایران در شکست دادن امریکا ضربهای سهمگین به محاسبه و اقتدار کاخ سفید بود و اثرات بازدارندگی موشکی ایران را روشن کرد.
قدرت موشکی ایران اثبات کرد که امریکا و اسرائیل برای رهگیری و سرنگونی موشکهای بالستیک ایران توانایی پدافندی کافی را ندارند. در واقع به طور معکوس، رژیمصهیونیستی که گمان میکرد با حمله به ایران به موفقیت خواهد رسید، مغلوب شد و بازدارندگی ادعایی خود را از دست داد.
در نهایت، هدف اصلی این است که توانمندیهای موشکی ایران بهعنوان عاملی بحرانساز و تهدیدکننده ثبات منطقهای معرفی شوند؛ روندی قدیمی که پس از عملیاتهای «وعده صادق» شتاب بیشتری گرفته است. به عنوان نمونه انگلیس، فرانسه و آلمان پیش از ۷ اکتبر، با ادعای توانایی حمل کلاهک هستهای موشکهای ایران گفته بودند که فعالیتهای موشکی ایران در ساخت و راهاندازی موشکهای بالستیک دارای تأثیرات بیثباتکننده در منطقه است. رژیمصهیونیستی نیز بارها مسئله قابلیت حمل کلاهک هستهای را دستمایه حمله به توسعه موشکی ایران کرده بود.
میتوان گفت که امریکا تلاش دارد از درگاه موشکی، چالش جدیدی را برای ایران رقم بزند و ناکامیهای متعدد خود در جنگ، موضوع هستهای و تحریم را جبران کند. در گزارشهای اخیر بنیاد دفاع از دموکراسی هم آمده است که فراتر از نقش موشکها به عنوان وسیله حمل یک سلاح هستهای بالقوه، موشکهای بالستیک ایران نقشی کلیدی در استراتژی دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایفا میکنند و به آن امکان بازدارندگی و اعمال فشار بر دشمنان را میدهند.
خطر برای موجودیت اسرائیل
از زاویهای دیگر، این اطلاعات در حال تدارک هشدار برای واشینگتن و تلآویو و به نوعی اعتراف به عدمپیروزی آنها در این جنگ نافرجام است.
این هشدارها در مورد توسعه موشکی در رسانهای غربی و عبری به وفور وجود دارد. به عنوان نمونه، طی روزهای گذشته، نشنالاینترست، نشریه امریکایی با توجه به بازسازی و احیای قدرت موشکی ایران، نوشت که تهران به توسعه توان موشکی خود اولویت میدهد که این موضوع، زمینه را برای یک درگیری احتمالی در آینده با اسرائیل فراهم میکند. روزنامه عبری اورشلیم پست نیز با ابراز نگرانی از بازسازی قدرت موشکی ایران، آغاز یک حمله غافلگیرانه از سوی جمهوری اسلامی به اسرائیل طی سالهای آینده را ممکن دانست.
برخی دیگر نیز مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، مسیر توسعه و ارتقای توانایی موشکی ایران را تا «یک موشک قارهپیمای با قابلیت کاربرد نظامی» ارزیابی کردند که تهران میتواند تا سال۲۰۳۵ تا ۶۰موشک قارهپیما داشته باشد. این مواضع به این دلیل است که ایران حملات موشکی مرگبار و باورنکردنیای را در سرزمینهای اشغالی و تلآویو انجام داد که به اذعان خبرنگاران خارجی مستقر، تداعیگر غزه بود.
اسرائیل به خوبی میداند در پایان جنگ احتمالی دیگر با ایران، خسارات احتمالی پاسخ موشکی ایران میتواند بیش از حد تصور باشد و ضربهای مهلکتر به آن وارد کند تا جایی که موجودیت رژیمصهیونیستی را به خطر اندازد، بنابراین هر سناریوی جنگی علیه تهران که در آن تواناییها و قدرت موشکی ایران حفظ شده باشد، نتیجه را برای امریکا و رژیمصهیونیستی بدتر میکند، به همین دلیل، امریکا اکنون تلاش میکند از شیوههای دیگر برای مهار و کاستن از قدرت موشکی ایران استفاده کند.
با توجه به این هدفگذاری جدید امریکا و رژیمصهیونیستی، آنچه در فرامتن رد وبدل پیامهای پشت پرده در مسیر مذاکرات در حال وقوع است، نمیتواند عاری از مؤلفه فعالیتهای موشکی باشد. بر همین اساس بود که وزارت خارجه ایران بارها به ورود امریکا به این حوزه هشدار داد و توانمندیهای دفاعی ایران را مستقل و ضروری دانست.