جوان آنلاین: شهید جواد فکوری از خلبانان و فرماندهان توانمند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که تلاشهای بسیاری برای خودکفایی این نیرو پس از انقلاب و خروج مستشاران امریکایی انجام داد. فکوری در حادثه سقوط هواپیمای سی- ۱۳۰ فرماندهان سپاه و ارتش در هفتم مهر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. متن زیر خاطراتی از این شهید به نقل از همرزمش امیر عمرانی است که در کتاب «چشمی در آسمان» منتشر شده است.
انفاق یک خلبان
آشنایی من با شهید فکوری به زمانی برمیگردد که ایشان پس از گذراندن دوره تکمیلی پرواز از امریکا به ایران بازگشت. او آن زمان در درجه ستواندومی بود. از همان اوایل که ایشان را دیدم دریافتم که تقیدات خاصی نسبت به قرآن و اسلام دارد.
با وجود جو خاص آن زمان هرگز ندیدم لحظهای از نمازش غافل باشد. شبهای جمعه در جلسات قرائت قرآن شرکت و با صدای گرمش قرآن را تلاوت میکرد. یکی از صفات بارز ایشان انفاق بود. همیشه به ضعفا و نیازمندان کمک میکرد و در پایگاه هوایی شیراز بخشی از حقوق ماهانه خود را به کارگرانی که کار میکردند اختصاص داده بود.
فرش ۱۲ متری
به خاطر دارم کارگری دختر دمبختی داشت و برای تهیه جهیزیه دخترش با مشکل مالی روبهرو بود. شهید فکوری فرشی ۱۲ متری را به صورت اقساط از فروشگاه خرید و به آن کارگر داد که بابت تهیه جهیزیه دخترش درمانده نشود. پس از انتصاب ایشان به سمت فرماندهی نیروی هوایی من به عنوان جانشین فرماندهی در خدمتشان بودم. شهید فکوری انسان بسیار خوشفکر و دریادلی بود. از مدیریت بسیار بالایی برخوردار بود و در اجرای اهداف ملی به اسلام و انقلاب تعصب خاصی داشت.
قدرت تصمیمگیری حساب شده وی در امور نیروی هوایی، ارائه طرحهای منطقی و زیربنایی و زیرکی و تیزهوشی فکوری را به یک فرمانده مقتدر، شجاع، متعهد و آگاه مبدل کرده بود. از نظر فن خلبانی هم یکی از ماهرترین و با تجربهترین خلبانان نیروی هوایی به شمار میآمد. در اغلب پروازهای آزمایشی که یکی از پر مخاطرهترین پروازهاست، همواره یکی از داوطلبان پرواز بود.
یک دستور خاص
فکوری اعتقاد داشت تلاش بیش از حد متخصصان ایرانی و پرسنل فنی در تعمیرات اساسی هواپیما نوعی خودباوری و خوداتکایی است و خلبانان وظیفه دارند با رغبت، تلاش ارزشمند این عزیزان را در آزمونی سخت به محک تجربه بگذارند تا گامهایی هر چند ناچیز در جهت نیل به خودکفایی برداریم و این باور را در آنان زنده کنیم. فکوری در مورد تهیه تجهیزات و قطعات و ادوات همیشه محتاطانه عمل میکرد و معتقد بود به جهت قطع وابستگی تا آنجا که امکان دارد باید نیازمندیها را از منابع داخلی تهیه کنیم.
مجالست با یهود ممنوع!
به یاد دارم پس از اینکه ایشان به عنوان وزیر دفاع به کابینه شهید رجایی راه یافت، جنگ با شدت و حدت ادامه داشت. تصورات اولیه از جنگ حاکی از آن بود که بیش از چند ماه طول نخواهد کشید، اما با طولانی شدن جنگ وابستگی شدید نیروی هوایی از نظر تجهیزات و قطعات هواپیماها به امریکا با توجه به حصر نظامی و تسلیحاتی کمکم خود را نشان میداد و ما مجبور بودیم برای تأمین نیازهای تسلیحاتی نیرو، از منابع غیر رسمی اقدام کنیم. در همین خصوص از طریق رابطمان در خارج از کشور اعلام نیاز کردیم و پس از مدتی مسئول خریدمان در خارج از کشور طی نامهای اعلام کرد ادوات و تجهیزات مورد نیاز را پیدا کرده است، اما این قطعات در دست چند دلال یهودی است. وقتی شهید فکوری نامه را دید در هامش (پینوشت) نامه نوشت: «جناب سرهنگ مجالست با یهود ممنوع! تجارت با آنان بلامانع است» و این از قدرت تصمیمگیری و آگاهی بالای ایشان از مسائل سرچشمه میگرفت.