
مهندس مصطفی متدین، مدیرعامل شرکت مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی در یادداشتی نوشت:
صنایع پتروشیمی، ستون فقرات اقتصاد صنعتی و یکی از اصلیترین منابع تأمین ارز کشور محسوب میشوند. با این حال، توسعه پایدار و سودآور این صنعت حیاتی، بیش از صرفاً افزایش ظرفیت تولید، نیازمند پایبندی سختگیرانه به اصل کارآمدی در تمامی سطوح مدیریتی است. کارآمدی، در این بافت، به معنای دستیابی به بیشترین خروجی ممکن (محصول، سودآوری، نوآوری) با کمترین میزان ورودی (سرمایه، انرژی، زمان و نیروی انسانی) است.در این خصوص مولفه هایی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
کارآمدی در مقابل بهرهوری صرف:
درک تفاوت میان کارآمدی و بهرهوری ضروری است. بهرهوری بر سرعت و حجم تولید متمرکز است، در حالی که کارآمدی بر “درست انجام دادن کارها” تأکید دارد. در صنعت پتروشیمی که ماهیت سرمایهبر و انرژیبر دارد، یک درصد صرفهجویی در مصرف خوراک یا یک کاهش جزئی در توقفات برنامهریزی نشده،میتواند تأثیری مراتب بیشتر از افزایش چند درصدی ظرفیت اسمی کارخانه داشته باشد. نادیده گرفتن کارآمدی عملیاتی، منجر به هدر رفت منابع ملی و کاهش قدرت رقابتپذیری در بازارهای بینالمللی میشود.
کارآمدی در سرمایهگذاریهای توسعه:
پروژههای توسعه در این صنعت اغلب با هزینههای هنگفت و زمانبندیهای طولانی همراه هستند. اصل کارآمدی ایجاب میکند که هر پروژه جدید، نه تنها از منظر ظرفیت اسمی، بلکه از منظر بازگشت سرمایه و هزینه سرمایهگذاری به ازای واحد ظرفیت مورد ارزیابی قرار گیرد. تمرکز بر اتمام بهموقع پروژهها و جلوگیری از انحرافات هزینهای، که در صنایع بزرگ رایج است، یک شاخص حیاتی کارآمدی مدیریتی است.
۳. کارآمدی در زنجیره ارزش و بازاریابی:
کارآمدی تنها مختص واحد فرآیندی نیست. مدیریت کارآمد زنجیره تأمین، از خرید مواد اولیه تا تحویل محصول نهایی به مشتری، و همچنین تنوعبخشی به سبد محصولات به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر ، نقش محوری دارد. توسعه محصولاتی که نیازهای خاص صنایع پاییندستی داخلی را برآورده سازد، وابستگی به صادرات محصولات خام را کاهش داده و کارآمدی اقتصادی کل اکوسیستم صنعت را تقویت میکند.
توجه به اصل کارآمدی، فراتر از یک شعار مدیریتی، یک الزام استراتژیک برای پتروشیمی ایران است. این اصل تضمین میکند که منابع محدود کشور به بهینهترین شکل ممکن مصرف شده و صنعت پتروشیمی بتواند با اتکا بر توان داخلی و فناوریهای روزآمد، نه تنها در برابر نوسانات اقتصادی مقاومت کند، بلکه جایگاه خود را به عنوان یک قدرت منطقهای و جهانی تثبیت نماید. مدیران توسعه باید کارآمدی را از متریک اندازهگیری عملکرد به فرهنگ سازمانی تبدیل کنند.