محمدحسین مهدویان کارگردان سینمای ایران پیرامون نسبت تهران و دنیای سینما صحبت کرد. جوان آنلاین: مهدویان با یادآوری خاطرات دوران جنگ گفت: «در روزی که به ساختمان شیشهای تلویزیون حمله شد، روی بالکن خانه رفتم تا ببینم چه تصویری از محل برخورد میتوانم داشته باشم. ستون دود باریکی را دیدم و همانجا عکسی گرفتم. بعدها وقتی به آن نگاه کردم، به یاد فیلمهای جنگی افتادم که برای ساخت دود لاستیک آتش میزدند. نمیخواهم بزرگی تهاجم دشمن به این خاک و ملت را کوچک کنم، اما واقعیت این بود که تهران در مقابل این تهاجم عظمت داشت.»
به گزارش تسنیم، او افزود: «یکی از نزدیکانم پس از جنگ از اروپا به تهران آمد و از من خواست خرابیها را نشانش بدهم. اما واقعاً خرابیها آنقدر محسوس نبود. تهران آنقدر بزرگ و باشکوه بود که آثار جنگ در عظمت آن گم میشد.»
اسرایییلیها عظمت تهران را نشناختند
این کارگردان تأکید کرد: «اسرائیلیها تهران را نمیشناسند. شاید اطلاعات زیادی از ما داشته باشند، اما شناخت عمیق و جامع از تهران ندارند. تهران مظهر قدرت ایران است؛ شهری که به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژهای دارد. حتی برخی سیاستمداران داخلی هم تهران را درست نمیشناسند و نگاه جامع به این شهر ندارند.»
او به بحثهای گذشته درباره انتقال پایتخت اشاره کرد و گفت: «اینکه در آغاز دوره ریاست جمهوری پزشکیان چنین موضوعی از سمت نفر اول مملکت مطرح شد، برای من عجیب بود. تهران پیچیدگیهای زیادی دارد و همین پیچیدگیهاست که جایگاه آن را تثبیت کرده است.»
تهران در سینما
مهدویان بخش مهمی از سخنان خود را به جایگاه تهران در سینمای ایران اختصاص داد: «۹۰ درصد تولیدات سینمایی ما در تهران انجام میشود. بسیاری از فیلمهای مهم و حتی آثار اسکاری ما در لوکیشنهای تهران ساخته شدهاند. تهران در سینمای ایران نه فقط یک لوکیشن، بلکه بخشی از داستان و هویت آثار است.»
او با ذکر نمونهای از فیلم «بازنده» گفت: «برای صحنههای تعقیب و گریز اصرار داشتم که در چهارراههای اصلی شهر فیلمبرداری شود. سخت بود، اما باید تهران در فیلم دیده میشد. در سریال جدیدی که درباره دهه ۵۰ میسازم نیز تأکید دارم که لوکیشنها نسبتشان با تهران مشخص باشد. نمیشود گفت یک چهارراه بینام، باید معلوم باشد که در تهران است.»
تهران بهعنوان بخشی از زندگی ایرانیها
مهدویان با وجود اینکه متولد تهران نیست، خود را عاشق این شهر دانست و گفت: «تهران بخشی از زندگی همه ما ایرانیهاست. حتی اگر متولد تهران نباشیم، این شهر در خاطرات و تجربههای ما حضور دارد. بسیاری از فیلمهای من در تهران ساخته شده و سختیهای این شهر را به جان خریدهایم تا واقعیتهای آن را در آثارمان نشان دهیم.»
او در پایان تأکید کرد: «تهران با همه جفایی که به معماری و محیط زیست آن وارد شده، همچنان ایستاده است. این شهر زانو نمیزند و شخصیت زندهای در زندگی ما ایرانیها دارد. باید در آثار هنری و فرهنگی، هویت تهران را بازتاب دهیم و آن را بهعنوان بخشی از داستان خودمان معرفی کنیم.»
انتقاد از محدودیتهای امنیتی در فیلمبرداری
مهدویان در بخش پایانی سخنان خود به مشکلات امنیتی در روند تولید فیلمها اشاره کرد و گفت: «فرصتهای زیادی را به خاطر مسائل امنیتی از دست دادیم. نباید نگاه امنیتی به همه چیز داشت. سر فیلمبرداری لاتاری یکباره آمدند و کل تجهیزات ما را جمع کردند، به خاطر اینکه یک ساختمان چند خیابان بالاتر بود که اصلا هویت آن کاملاً برای ما نامعلوم بود. آخر سر همان ساختمان را اسرائیل زد. برای من سؤال شد که اگر ما را ممنوع کردند، چرا پس آن ساختمان را اسرائیل زدند؟ این یعنی برخی محدودیتها واقعاً نادرست است. اما باید ما هم راهحلهای خودمان را پیدا کنیم تا فیلم ساخته شود.»