کتابها در ایران این فرصت را نیافتهاند سهم درخوری در سینما داشته باشند. در واقع عرصه جذاب سینما به شدت از ضعف اقتباس رنج میبرد جوان آنلاین: کتابها در ایران این فرصت را نیافتهاند سهم درخوری در سینما داشته باشند. در واقع عرصه جذاب سینما به شدت از ضعف اقتباس رنج میبرد، این درحالی است که موضوع یک کتاب خوب میتواند بهترین منبع برای ساخت فیلم خوب باشد. حوزه ادبیات دفاع مقدس در این زمینه یک گنجینه بینظیر است، اما سینمای ایران با وجود دسترسی به این گنجینه بینظیر از کتابهای ارزشمند، نتوانسته دستاوردهای دفاق مقدس و فرهنگ مقاومت را به نسل امروز منتقل کند. این شکست نه ناشی از کمبود داستان، بلکه نتیجه ضعف در فرایند اقتباس است.
کتابهای دفاع مقدس، نه صرفاً خاطرات جنگ، بلکه آینده زنده از تجربه انسانی در شدیدترین شرایط ممکن هستند. این آثار صداهایی هستند که از دل خاکریز، سنگر و بیمارستانهای صحرایی برخاستهاند؛ صداهایی آمیخته با ترس، خستگی، امید، تردید و لحظات ناب انسانی. هر خاطره، هر روایت کوتاه یا بلند، یک جهان کامل انسانی را در خود جای داده است که باید به نسلهای جدید منتقل شود؛ جهانهایی که آماده تصویر شدن در سینما هستند. با این حال، بخش بزرگی از این گنجینه هیچگاه فرصت نیافته است به اثر سینمایی تبدیل شود.
در این میان کتابهای دفاع مقدس، با ظرافت زبان و نگاه درونی شخصیتها، عمق روانی و پیچیدگیهای اخلاقی جنگ را ثبت کردهاند. آنها لحظات سکوت، تردید و تصمیمگیریهای دشوار را به تصویر کشیدهاند؛ چیزی که سینما باید با ابزار تصویر، بازیگری و تدوین بازسازی کند. بدون این پل حیاتی، اقتباسها اغلب سطحی، خشک و فاقد عمق انسانی میشود و بسیاری از روایتهای حساس هیچگاه فرصت روی پرده رفتن را پیدا نمیکنند.
یکی از نمونههای انسانی واقعی که سینما هرگز نتوانست منتقل کند، تصمیم سخت یک رزمنده در خاطرات منتشر شده است: در سرمای زمستان، وقتی جان همرزمانش در خطر بود، او مجبور شد بین نجات یک نفر و حفاظت از مأموریت، یکی را انتخاب کند. کتاب این لحظه را با تمام تردید، ترس و درد تصمیمش ثبت کرده است، اما سینما اگر بخواهد غالباً چنین لحظهای را به صحنهای ساده و بیاحساس تقلیل میدهد. این دقیقاً نقطهای است که ضعف اقتباس نمایان میشود.
ضعف فرایند اقتباس سینمایی محور اصلی است. بسیاری از آثار ادبی با زبان ظریف و چندلایه خود، توانایی ایجاد همذات پنداری عمق با شخصیت را دارند. نویسنده میتواند با یک مکث یا سکوت، عمق ترس و هزینه انسانی را منتقل کند؛ چیزی که سینما باید با تصویر و صدا بازسازی کند، اما در عمل، هنگام اقتباس یا سادهسازی یا به قالبهای نمادین و کلیشهای فرو برده شدهاند؛ موجوداتی بیتردید و بدون لرزش که حتی لحظهای انسان واقعی به نظر نمیرسند. نتیجه، فیلمهایی با تکنیکهای قابل قبول، اما فاقد ارزشهای انسانی و عمق روانی شخصیتهاست.
این ناکامی ناشی از عدمپژوهش دقیق بر متون ادبی نیز هست. بسیاری از فیلمنامهها تنها بازسازی سطحی خاطرات را ارائه کردهاند. بازسازیای که صحنهای زیبا، اما تهی از تجربه انسانی واقعی تولید میکند. بیتردید تنها راه بهرهبرداری واقعی از ادبیات دفاع مقدس، ترجمه دقیق روانشناختی و انسانی متن ادبی به زبان سینماست و کتاب، در این مسیر، نقش حیاتی و غیرقابل جایگزین دارد.
نسل امروز ما که تجربه مستقیم جنگ را ندارد، تنها از طریق تصویر و روایت میتواند با جنگ ارتباط برقرار کند. اگر اقتباس به اندازه کافی عمیق و انسانی نباشد، شخصیتها به نماد تبدیل میشوند و مخاطب، تجربه انسانی جنگ را لمس نخواهد کرد. ضعف فرایند اقتباس نهتنها مانع خلق آثار ماندگار شده، بلکه باعث شده است بخش بزرگی از گنجینه ادبی دفاع مقدس بیصدا و ناتمام باقی بماند. راه پیش رو روشن است: اقتباس باید موشکافانه، انسانی و پژوهشی باشد. کتابهای دفاع مقدس باید به عنوان منبع اصلی و زنده، مبنای اقتباس قرار گیرند. تنها با رعایت این اصول، گنجینه ادبیات دفاع مقدس میتواند به آثار سینمایی واقعی متمایز و تأثیرگذار تبدیل شود؛ آثاری که تاریخ، تجربه انسانی و عمق روانشناختی جنگ را برای نسل امروز ملموس و زنده نگه دارند. اگر این فرصت از دست برود، هزاران روایت ناب انسانی همچنان بیصدا در ادبیات باقی خواهند ماند و سینما، تنها تصویری مصنوعی و تهی از حماسه ارائه خواهد داد.
رابطه ادبیات جنگ و سینما، هنوز یک گفتوگوی ناتمام است. ادبیات میگوید آرام، دقیق، صادق و سینما میگوید بلند، سریع و قابلپخش، اما اگر قرار باشد این دو همدیگر را بفهمند، سینما باید چیزی را پس بگیرد که سالها بیصدا از دست داد؛ شجاعت نشان دادن انسان واقعی با تمام حاشیههایش. تا وقتی قهرمان روی پرده، انسانی واقعی نباشد، جنگ فقط تصویر خواهد ماند، اما اگر قهرمان دوباره انسان شود، روایتهای ناب هم دوباره زنده میشوند. سینما باید بتواند کتاب مقاومت را برای مخاطب روی پرده نقرهای قابل خوانش کند.