کد خبر: 1327668
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۰
مارگارت اتوود:
جوان آنلاین: مارگارت اتوود که همواره نوشتن زندگی‌نامه‌اش را به تأخیر می‌انداخت و خاطره را تنها ثبت «فاجعه‌ها و اشتباه‌های احمقانه» می‌دانست، سرانجام پس از شش دهه سکوت به زندگی خود بازگشت. Book of Lives (کتابِ زندگی‌ها) تسویه‌حسابی بی‌پرده با گذشته شخصی، از کودکی تا مرگ همسرش و تحلیلی از جهانی است که به کابوس‌های پیشگویانه‌اش بدل شده است. 
به گزارش ایبنا، مارگارت اتوود در آستانه ۸۶‌سالگی همچنان با چشمانی تیزبین و طنزی گزنده به جهان می‌نگرد. با وجود قلبی که تازه به باتری وصل شده و زندگی‌ای با قهوه بدون کافئین، هنوز از پا نیفتاده است. به شوخی می‌گوید ناشرش نگران است پیش از چاپ کتاب تازه‌اش از دنیا برود و خودش با سینی قهوه و شیرینی از پله‌ها پایین می‌آید تا گفت‌و‌گو را در میان برگ‌های افرا ادامه دهد. 
کتاب جدیدش، کتابِ زندگی‌ها، خاطراتی ۶۲۴صفحه‌ای است که از کودکی در جنگل‌های انتاریو تا مرگ همسرش گریم گیبسون در ۲۰۱۹ را دربرمی‌گیرد. کتاب جدید در قالبی صمیمی و گفت‌وگویی، گذرگاه‌های بزرگ قرن را مرور می‌کند؛ از افسردگی بزرگ تا جنگ جهانی، مک‌کارتیسم، ترور کندی، ۱۱سپتامبر، دوران ترامپ و همه‌گیری کرونا. در دل این تاریخ‌ها، تسویه‌حساب‌های خصوصی هم حضور دارند: دانشجویانی که نوشیدنی‌اش را مسموم کردند، نویسنده‌ای که او را به اختاپوسی قاتل تبدیل کرد. با لبخند خشک می‌گوید: «می‌دانم او کیست یا بود، مردک.»
خانه‌ای که با گیبسون در آن زیست، امروز آرام و سایه‌دار است؛ روزگاری اقامتگاه یک فرقه بوده، با دیوار‌هایی نارنجی برای خفه‌کردن فریادها. اکنون در کنار نقاشی‌ها و یادگار‌های ادبی، مجسمه‌ای بافته‌شده از اتوود در لباس ندیمه ایستاده است. خودش می‌خندد: «مثل همه، من هم نامه نفرت دریافت می‌کنم، فقط کمتر شده، ولی هنوز هستند.»
نامش هر سال در فهرست پیش‌بینی نوبل دیده می‌شود، اما شهرتش همان چیزی ا‌ست که مانع دریافت جایزه می‌شود. اتوود که روزگاری در سایه راث، آپدایک و بلو آغاز کرد، حالا نماد نویسنده‌ای ا‌ست که مرز‌های جنسیت و جغرافیا را درنوردیده است. خودش می‌گوید: «می‌دانم بعضی‌ها از این ناراحت می‌شوند، اما من فقط هنوز زنده‌ام، پیرترین بازمانده نسل خودم» و با طعنه می‌افزاید: «ما کانادایی‌ها دنبال مشهورترین بودن نیستیم.»
اتوود که اکنون به نماد جهانی مقاومت بدل شده، شهرت خود را یک «تصادف تاریخی» می‌داند: تلاقی اقتباس تلویزیونی سرگذشت ندیمه در سال۲۰۱۷ با پیروزی دونالد ترامپ. «صبح بعد از انتخابات، همه فکر کردند در نمایشی دیگر بازی می‌کنند. نه اینکه سناریو عوض شده باشد، اما قاب تغییر کرد. تا دیروز فانتزی به نظر می‌رسید و ناگهان شد پیش‌درآمد واقعیت.» او با تأسف از وضعیت کنونی امریکا می‌گوید: «برای امریکا متأسفم. جایگاهش را به‌عنوان رهبر جهانی از دست می‌دهد و اگر همین مسیر ادامه یابد، چین جای آن را می‌گیرد. اما نباید گفت «امریکایی‌ها!»؛ نصف‌شان دست‌کم مخالف این وضعیت هستند.»
او هشدار می‌دهد که هرچند امریکا هنوز به یک تمامیت‌خواهی کامل نرسیده، اما در مسیر تمرکز قدرت حرکت می‌کند. «اگر ایالات متحده واقعاً به تمامیت‌خواهان کامل بدل شده بود، ما الان نمی‌توانستیم وصایا را فیلمبرداری کنیم. همه یا در زندان بودیم یا در تبعید یا مرده.» با فروپاشی دیوار برلین، «مردم ساده‌اندیشانه گمان کردند جهان روی صلح پیش می‌رود... گفتند خب، حالا می‌رویم خرید، همه چیز درست می‌شود، اما هر بار نظم جهانی را برهم بزنی، کسانی می‌آیند تا خلأ قدرت را پر کنند.» او این عطش قدرت را در رهبران تاریخ می‌بیند و با اشاره به ترامپ، از زبان او می‌گوید: (من خودِ امریکا هستم!». با وجود این فضای تیره، او مقاومت را بیهوده نمی‌داند. اتوود با اشاره به طرح ترامپ برای ادغام کانادا، با لحنی نیمه‌شوخی و نیمه‌جدی می‌گوید: «ما ارتش کوچکی داریم. اگر بخواهند حمله کنند، می‌توانند، اما اشغال کانادا کار آسانی نیست. ترامپ باید اول با من مواجه شود.» این روحیه، میراث سال‌ها ایستادگی در جهانی ادبی است که زمانی تحت سلطه نویسندگان مرد امریکایی و بریتانیایی بود. اتوود که در جوانی آرزوی زیست‌شناس شدن داشت، پس از سرودن اولین شعرش در ۱۶‌سالگی مسیر خود را یافت و از آن پس، زندگی همیشه برایش «ماده خام» نوشتن بود. او از عشق‌های دوران جوانی‌اش بی‌پرده سخن می‌گوید: «فکر می‌کنم از نسل امروز بیشتر خوش گذراندیم.» این نگاه نافذ و سرکش، همان چیزی است که آثارش را چنین زنده و ماندگار کرده است. 
در مجموعه مقالات پرسش‌های سوزان، توصیه‌ای می‌دهد که به‌خوبی توصیف خودش است: «برای فرار از تمساح، زیگزاگ بدو!» گفت‌و‌گو با او نیز چنین است؛ پرپیچ‌وخم و پیش‌بینی‌ناپذیر، جست‌وجوگر میان برگزیت و داگرلند، انقلاب فرانسه و زامبی‌ها. مصاحبه‌گران بی‌احتیاط را سال‌هاست «از هم می‌دَرَد»، اما حالا آرام‌تر است، شاید، چون دیگر کسی نمی‌پرسد چرا داستان‌هایش تیره‌اند. 
مارگارت النور اتوود، متولد نوامبر۱۹۳۹، در میان جنگل‌های کبک، فرزند کارلِ حشره‌شناس و مادری معلم است. کودکی‌اش را در میان وزغ‌ها و مار‌ها گذراند و از آنها ترس نداشت، جز از صاعقه و خرس. از آن زندگی روستایی آموخت که باید خود را حفظ کند، درس بزرگش همان بود که بعد‌ها در چشمان گربه دوباره نوشت: هرگز از قلدر‌ها نترس. 
بورسیه هاروارد را گرفت؛ جایی که بعد‌ها درسرگذشت ندیمه همه ساختمان‌هایش را به یادگار گذاشت، از جمله دیوار هاروارد با بدن‌های آویزان‌شده. نخستین شغلش در یک شرکت بازاریابی، مبنای رمان نخستش زن خوراکی (The Edible Woman) شد؛ برای اتوود، هر تجربه، مواد خام یک داستان است. اواخر دهه ۶۰ با جیم پولک، هم‌کلاسی قدیمی‌اش در هاروارد ازدواج کرد. «یکی از عجیب‌ترین اتفاق‌های زندگی برای هر دوی ما.» از آن زمان تا امروز، اتوود هرگز از نوشتن و هشدار دادن بازنایستاد. خودش به آرامی، اما با قاطعیت می‌گوید: «این هولناک‌ترین دوران است، اما هنوز می‌توان نوشت.»
برچسب ها: امریکا ، اقتصاد ، خاطره
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار