کد خبر: 1313521
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۲۰
تحلیل «جوان» از رفتار جریانی که خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کند
هجمه به انسجام ملی با اسم رمز «تغییر» پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، کلید خوردن دومینوی برنامه‌ریزی و هماهنگ‌شده بیانیه‌ها و اظهارات سران جبهه اصلاحات، در قالب یک شورش سیاسی، امنیت ملی، استقلال و قدرت ملی را از طرق مختلف هدف قرار داده است
فائزه‌سادات یوسفی

جوان آنلاین: پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، کلید خوردن دومینوی برنامه‌ریزی و هماهنگ‌شده بیانیه‌ها و اظهارات سران جبهه اصلاحات، در قالب یک شورش سیاسی، امنیت ملی، استقلال و قدرت ملی را از طرق مختلف هدف قرار داده است. مجموعه بیانیه‌های مختلف از سوی این جریان سیاسی که تغییر پارادایم و پیشنهاد تأسیس مجلس مؤسسان را به استراتژی ملی در سخنان روحانی مرتبط می‌کند و سخنان ظریف هم آگاهانه، تغییرات پیشدستانه در داخل ایران را راه‌حل عبور از بحران منطقه معرفی می‌کند، به یک نقطه تلاقی می‌رسند و آن تغییرات ضدساختاری در نظام برای رسیدن به مطلوبیت موردنظر امریکاست. 
مطالباتی، چون رفع حصر و عفو عمومی، اصلاح رویکرد صداوسیما، اصلاح ساختار سیاست خارجی و داخلی، بازسازی تصویر ایران به عنوان یک ملت صلح‌جو! و یکپارچه‌سازی در نهاد‌های تصمیم‌گیری همگی تکرار همان مطالبات نام‌آشنای غیرمدنی و نامشروع سیاسی است که در بطن جریان سیاسی آنها از ابتدا وجود داشته است. 

ادبیات تمامی موارد ذکرشده، مبهم و به عمد طوری طراحی شده است که مقصود اصلی خود را تحت لفافه و به دور از صراحت لهجه بگوید. گرچه این ابهام‌گویی از دید ناظران و تحلیلگران معنا ندارد، اما هم یک سپر تدافعی را در مقابل نقد صریح و عمیق برای خود به وجود آورده و هم زمینه‌سازی تداوم بیانیه‌ها را از سوی گروه‌ها و افراد دیگر فراهم کند. از طرفی، چون دولت متبوع‌شان عنان قدرت را به دست دارد، آنها از صریح‌گویی عدول کرده‌اند تا مبادا با افشای ماهیت اهداف‌شان از سوی جامعه طرد شوند و به دوران ماقبل افول سیاسی‌شان بازگردند و حیات جدیدشان دچار آسیب شود. 

مردم کجای مطالبات هستند؟!

آنها سال‌ها با اسم رمز حمایت از مردم، هم تلاش کردند به اقدامات نامشروع خود اعتبار دهند و هم به طور نامحسوس با هدف قرار دادن پایه‌های قدرت ایران، کشور را در بحران‌های عمیق فرو ببرند. جالب این است که اصلاً مردم در منشور آنها جایی ندارند، نمونه بارز آن همین بیانیه‌ها و اظهاراتی است که به طور شیادانه تلاش می‌کند مطامع نامشروع حزبی را در قالب مطالبات مردمی جا بزند و با نام خواسته مردمی، به ارکان حاکمیت فشار وارد کند. اگر عمیقاً آنها را بررسی کنیم، می‌بینیم که مردم نه تنها جایی در میان آنها ندارند، بلکه تنها به مثابه پلکانی هستند که آنها را به امیال درون حزبی می‌رساند. 

از طرفی، شعاریزه‌کردن مردم روشی فریبکارانه برای واداشتن منتقدان به سکوت از طریق ایجاد پشتوانه‌ای توخالی است و ادعایی هم بیش نیست. در حالی که مطالبه و نگرانی اصلی مردم در سال‌های اخیر مسائل معیشتی و اقتصادی است، اما این طیف با مقصر جلوه دادن حاکمیت در معضل اقتصادی، تنها انگشت بر تغییرات ساختاری در نظام گذاشته‌اند؛ همان جایی که از ابتدای شکل‌گیری جریان سیاسی‌شان هدف‌گذاری کرده بودند. 

بررسی رفتار آنها نشان می‌دهد یکی از اهداف کلان این رادیکال‌های مردم‌نما، اصلاح رویه‌ها نبوده و اصلاح ساختار نظام برای آماده‌سازی کشور در راستای ادغام به جهانی با نظم امریکایی یکی از اهداف کلان آنها بوده است. رصد آمار‌ها و داده‌های اقتصادی از ابتدای دهه ۹۰ تا به امروز ثابت می‌کند منشأ بخش مهمی از معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی سیاستگذاری‌های اقتصادی آنهاست. در دهه ۹۰ دولت متبوع همین جریان مدعی با تبلیغاتی کردن برجام واهی و ادعا‌های دروغینی، چون «رونق اقتصادی» شوک اقتصادی به کشور وارد و بحران اقتصادی را چندین برابر کرد. همین جریان بدهکار، اما امروز به جای آنکه پاسخی بر خطای خود داشته و آن را با طرح‌های اقتصادی معقولانه جبران کند، با تبر به جان ریشه نظام، جایی که مبدأ قدرت‌گیری آنها بوده، افتاده‌اند. 

زدودن امنیت و قدرت ملی و گسترده‌شدن سایه جنگ

اصلی‌ترین راهبرد امریکا و رژیم‌صهیونیستی برای مهار ایران، تضعیف قدرت درونی و تجزیه ایران از دو جهت ایجاد آشفتگی اجتماعی و تخریب بازدارندگی و امنیت ملی است، از این رو هر اقدام و کنش سیاسی که به راهبرد امریکا کمک کند، بی‌شک از سوی کاخ سفید حمایت می‌شود و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. فرامتن و محتوای ریشه‌دار سلسله‌بیانیه‌های جریان مدعی اصلاحات هم دقیقاً با ارائه نسخه‌های نشدنی و دور از منطق نظام، تلاش می‌کند ابتدا یک جدال و کشمکش سیاسی جدی و مؤثر را به فضای کشور وارد کند. در گام دوم هم آنچه طراحی شده، انتقال این آشوب سیاسی به داخل مردم و گسستن انسجام ملی پساجنگ است، زیرا یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های بازدارندگی ایران در جنگ ۱۲ روزه که محاسبات امریکا و رژیم‌صهیونیستی را به هم ریخت و آنها را مجبور به درخواست آتش‌بس کرد، همین انسجام ملی و افزایش روحیه همبستگی مردم بود. 

همیاری و همبستگی مردم سبب شد امریکا در پیوست عملیاتی خود برای ایجاد اغتشاش و آشوب ناکام بماند و تداوم حملات را بی‌فایده ببیند، از این رو بهترین منبع که می‌تواند امیال ذاتی جریان مدعی اصلاحات را به ثمر برساند، همین آرامش مردمی است. به تعبیری، پس از انسجام و اتحاد حاصل از تهاجم ناجوانمردانه دشمن صهیونیستی، برخی در داخل همسو با دشمن با طرح مطالبات جناحی و فرصت‌سوز که هیچ نسبتی با مطالبات مردم ندارد، انسجام و اتحاد ملی را نشانه گرفته‌اند، زیرا اگر فضای سیاسی و اجتماعی توأمان دچار تشویش و درگیری شود، فضای مناسب برای فعالیت‌های آنها مهیا می‌شود، از سوی دیگر به دلیل آنکه حاکمیت در وضعیت جنگی به طور تمام‌وقت بر ایجاد امنیت و ثبات داخلی متمرکز شده، بهترین شیوه برای مقابله با آن، تضعیف این تلاش‌هاست، یعنی اگر ارکان نظام بخواهد ضربه‌پذیر شود، باید جامعه از حالت انسجام ملی خارج شود. 

پاس گل به امریکا و دشمن صهیونیستی

هیاهو و آشفتگی اجتماعی با تخریب بازدارندگی، بهترین فرصت را برای امریکا و رژیم‌صهیونیستی برای عملیاتی کردن جنگ علیه ایران فراهم می‌کند. بسیاری از مقامات و تحلیلگران امریکایی حتی پیش از جنگ، راه‌حل مهار و تجزیه ایران را در ایجاد اغتشاشات سراسری می‌دیدند که تصور می‌کردند پس از جنگ قوت خواهد گرفت. از آنجا که ترامپ در روز‌های اخیر اعلام کرد جنگ با ایران را تمام‌شده نمی‌داند، بنابراین هر روز احتمال رخداد ماجراجویی جدید امریکا در منطقه وجود دارد، هر گونه اقدامی که وحدت را نشانه بگیرد و زمینه آشوب را مهیا کند، سایه جنگ بر کشور را نیز بیشتر می‌کند. از طرفی، هدف قرار دادن نظام و حاکمیت و تلاش برای تضعیف قدرت آن، فرصت مناسب را برای وارد کردن ضربه به کشور فراهم می‌کند، بنابراین یکی از نتایج آشکاری که در بطن این بیانیه‌ها وجود دارد، برداشتن موانع برای امریکا و مصمم کردن و دادن اطمینان به جبهه رژیم‌صهیونیستی و امریکا برای آغاز جنگی دیگر علیه ایران است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار