جنگ تحمیلی

برچسب ها
گفت‌و‌گوی «جوان» با فرزند شهید سلیمان ابوالفضلی زنجانی  از شهدای عملیات الی‌بیت‌المقدس
گاهی تلویزیون کوچک‌مان تصاویری از رزمنده‌ها را نشان می‌داد. یکبار که پای تلویزیون نشسته بودیم، پدر را در میان رزمندگان زنجان دیدیم. همه آنها در مراسم عزاداری اباعبدالله (ع) شرکت کرده بودند و سینه زنی می‌کردند. همه ما پدر را روی صفحه تلویزیون تشخیص دادیم. اشک‌های‌مان جاری شد و شروع به گریه کردیم. مادر آمد، ما را در آغوش گرفت و با کلام آرام بخش خود سعی کرد دلتنگی‌های‌مان را تسکین دهد
کد خبر: ۱۲۹۵۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

یادکردی از سردار شهید محسن وزوایی که اردیبهشت سال ۶۱ به شهادت رسید
وزوایی پس از اقامه نماز، گردان حبیب را حرکت داد و مدتی نگذشت که نصرت‌الله قریب آنها را پیدا کرد. سپس گردان در مسیر اصلی قرار گرفت و به‌سوی هدف (توپخانه سپاه چهارم عراق) حرکت کرد. این گردان‌ها پس از محاصره توپخانه سپاه چهارم عراق، توپ‌های آنان را به غنیمت گرفتند و به‌این‌ترتیب، پیروزی قرارگاه نصر در مرحله اول حاصل شد
کد خبر: ۱۲۹۵۲۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵

نگاهی به کتاب «سهم من از عاشقی» در گفت‌و‌گوی «جوان» با نویسنده اثر
اگر از من به عنوان نویسنده بپرسند چرا باید سهم من از عاشقی را بخوانیم، می‌گویم این کتاب یک سفر عاطفی و انسانی است که شما را در جریان زندگی یک جوان ایرانی قرار می‌دهد که در دوره‌های حساس تاریخ ایران در کنار خانواده و در برابر مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می‌کند
کد خبر: ۱۲۹۴۹۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴

نقش و تأثیر روحیه رزمندگان در فتوحات سال دوم جنگ در گفت‌و‌گوی «جوان» با یک رزمنده و راوی دفاع‌مقدس
عراق همیشه فکر می‌کرد اگر ایران بخواهد خرمشهر را آزاد کند، ناچار است از روی جاده اهواز- خرمشهر بیاید. چون راه دیگری برای عبور ادوات سنگین ایران وجود نداشت، اما طرح ابتکاری شهید باقری و دیگر فرماندهان اینطور شروع عملیات را رقم زد که ما آمدیم از رودخانه کارون پل‌های شناوری زدیم و از میانه راه، نیرو‌ها خودمان را به جاده خرمشهر رساندیم
کد خبر: ۱۲۹۴۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

گفت‌وگوی «جوان» با یکی از رزمندگان حاضر در عملیات الی‌بیت‌المقدس به مناسبت سالروز آغاز این عملیات در ۱۰ اردیبهشت ۶۱
سال ۱۳۵۹ وقتی ۱۸ ساله بودم برای اولین بار به جبهه رفتم. در ابتدا به سرپل‌ذهاب و در ادامه به مناطق عملیاتی جنوب رفتم. برادرم داوود میقانی در منطقه غرب و جنوب ایران حضور داشت و در تداوم همین حضور به اسارت دشمن درآمد. حدود هشت سال در اسارت بود.
کد خبر: ۱۲۹۴۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰

برشی از کتاب «یاران دبیرستان» خاطراتی از شهدای دانش‌آموز دبیرستان سپاه
شهیدرضا شفیعی نیستانک، یکی از همین شهدای نوجوان است که اردیبهشت سال ۶۵ در فاو آسمانی شد. برشی از کتاب یاران دبیرستان را که مربوط به خاطراتی از این شهید است می‌خوانیم. 
کد خبر: ۱۲۹۴۳۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰

گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر شهیدان مهدی و محسن قمری از شهدای انقلاب و دفاع‌مقدس
یک شب قبل از شهادت مهدی، همه در خانه‌اش جمع بودیم و داشتیم آلبوم عکسش را نگاه می‌کردیم. در جمع خانواده عکسی از خودش نشان داد و به شوخی گفت: «دوست دارم این عکس را بزرگ کنم. شاید من افتادم و شما‌ها مردید.» واقعاً هم وقتی که او در روز ۲۲ بهمن با گلوله مأموران به زمین افتاد، ما که بازمانده بودیم از داغ او بسیار پژمرده شدیم
کد خبر: ۱۲۹۳۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸

گفت‌وگوی «جوان» با یکی از نویسندگان پرکار دفاع مقدس که ۲۰۰ عنوان کتاب در این حوزه تألیف کرده است
از سال ۹۲ وارد کار نویسندگی برای شهدا شدم. آن زمان هنوز مشغله‌های دیگری داشتم و تا سال ۹۷ تقریباً ۱۵ عنوان کتاب پیرامون شهدا و سبک زندگی‌شان تألیف کردم. از سال ۹۷ تصمیم گرفتم تمام وقت خود را صرف کار برای شهدا کنم. خدا یاری داد و توانستم حدود ۱۸۵ عنوان کتاب در این حدود شش یا هفت سال بنویسم
کد خبر: ۱۲۹۳۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۷

بمباران شیمیایی در جنگ تحمیلی توسط صدام به اندازه‌ای بزرگ بود که حتی کشورهای غربی را که کاسبان آن در جنگ بودند، مجبور به محکومیت آن در سازمان ملل کرد.
کد خبر: ۱۲۹۳۵۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

خاطره‌ای طنز از دوران اسارت به روایت جانباز رمضانعلی کاووسی
روزی که قرار بود دعای کمیل برگزار شود، یکی از بچه‌های آسایشگاه خودمان را فرستادیم به آسایشگاه کناری و برادری را که مداحی می‌کرد آوردیم به آسایشگاه خودمان. عراقی‌ها معمولاً در آمارگیری‌های روزانه صرفاً به تعداد نگاه می‌کردند. با کلکی که سوار کردیم، یک نفر از ما به آسایشگاه کناری رفت و برادر مداح به جای او به آسایشگاه ما آمد
کد خبر: ۱۲۹۳۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهید حسین چاپار از شهدای استان فارس 
بار آخر که حسین به مرخصی آمد، رفتیم تا او را ببینیم. آن موقع ماشین نداشتیم با موتور رفتیم و وقتی می‌خواستیم به خانه خودمان برگردیم، برادرم حسین به من گفت سردت می‌شود. لباسش را داد من بپوشم. روز بعد لباس را شستم و به او دادم. وقتی حسین به شهادت رسید و پیکرش را به معراج شهدا آوردند، دیدم همان لباس را بر تن دارد
کد خبر: ۱۲۹۳۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

خاطراتی از اولین روز‌های تشکیل سپاه در گفت‌و‌گو با پاسدار پیشکسوت احمد اسلیمی
اولین سلاح‌هایی که بچه‌های پاسدار با آن آموزش می‌دیدند همان سلاح‌هایی بودند که در جریان انقلاب از پادگان‌ها غنیمت گرفته بودیم. عمده این اسلحه‌ها ژ. ۳ بود که در اختیار نیرو‌های گارد شاهنشاهی قرار داشت و بعد از درگیری‌های منتهی به پیروزی انقلاب، این سلاح‌ها به غنیمت نیرو‌های انقلاب درآمدند. تا آنجا که می‌دانم کلاشنیکف بعد‌ها به سازمان رزم سپاه وارد شد
کد خبر: ۱۲۹۲۵۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱

گفت‌و‌گوی «جوان» با جانباز محمود حیدر از رزمندگان حاضر درعملیات والفجریک در فروردین ۱۳۶۲
برای آموزش با موشک واقعی مالیوتکا نیاز به امریه شهید صیاد شیرازی داشتیم. از شهید همت‌نامه گرفتیم و پیش صیاد‌شیرازی رفتیم. ایشان گفت هر کدام از موشک‌ها ۹۰ هزار تومان قیمتش است. گفتم شما می‌گویید ارتشی و سپاه یک لشکر الهی. پس ما هر دو یکی هستیم. ایشان لبخندی زد و زیر امریه آموزش ما را امضا زد
کد خبر: ۱۲۹۲۳۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۱

گفت‌و‌گوی «جوان» با برادر و یکی از همرزمان سردار شهید ولی‌الله چراغچی قائم مقام لشکر ۵ نصر که فروردین سال ۶۴ به شهادت رسید
برادر شهید: در منطقه میمک قرار بود برای سرویس دستشویی رزمنده‌ها چاله‌ای بکنیم. هر کسی کمی کار می‌کرد، خسته می‌شد و جایش را به نفر بعدی می‌داد. اما یک رزمنده چند ساعت مدام کار کرد. جلوتر رفتم تاخسته نباشید بگویم. سرش را که برگرداند دیدم ولی‌الله است. گفتم داداش شما اینجا چه کار می‌کنی. آرام گفت صدایش را درنیاور بگذار کارم را بکنم...
کد خبر: ۱۲۹۲۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۰

برشی از کتاب زندگی در کمین پیرامون عملیات کربلای ۸
زمانی که یگان ما به عقب برگشت، دشمن آنجا را از صبح تا شب بمباران شیمیایی کرد تا از این طریق بتواند سازمان رزمی ما را برهم بزند. در این بمباران شیمیایی، نیرو‌های زیادی را از دست دادیم، اما بچه‌های ما مردانه و با شجاعتی وصف‌ناپذیر مقاومت کردند
کد خبر: ۱۲۹۰۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۴

گفت‌و‌گوی «جوان» با امیرمجتبی جعفری از رزمندگان و محققان حوزه دفاع‌مقدس درباره عملیات والفجر یک
در طرح عملیات والفجریک اینطور عنوان شده بود که از جبال فوقانی به پایین تا پاسگاه فکه کمی از حالت رملی منطقه کاسته می‌شود. همینطور این محدوده ارتفاعات کمتری دارد و روی هم رفته عبور و مرور نیرو‌ها در این قسمت از فکه راحت‌تر صورت می‌گیرد. در این طرح پیش‌بینی شده بود که امکان تحقق بخشی از اهداف والفجر مقدماتی هم وجود دارد
کد خبر: ۱۲۹۰۹۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۴

گفت‌و‌گوی «جوان» با همسر سردار شهید علی کمیلی‌فر مسئول اطلاعات لشکر ولیعصر (عج) که فروردین سال ۶۷ آسمانی شد
یکی از همرزمان همسرم می‌گفت: علی قلب رئوفی داشت. با کوچک‌ترین ذکر مصیبتی به یاد ائمه و اهل بیت (ع) به خصوص سید و سالار شهدا آقا امام‌حسین (ع) اشکش در می‌آمد. بعضی اوقات جبهه خودمان را با حادثه کربلا مقایسه می‌کرد و می‌گفت: تصور کنید که اینجا چگونه است؟ آنجا چگونه بوده است؟ آنجا اسیر و جانباز داشتند اینجا هم همینطور
کد خبر: ۱۲۹۰۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳

برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم» پیرامون ماجرای کانال گردان‌های کمیل و حنظله
تانک‌های دشمن بچه‌ها را محاصره کرده بودند و توپخانه‌شان هم پیشروی کرده بود. اطراف رزمنده‌ها پر بود از موانع خورشیدی و مین که جلوی هر حرکتی را می‌گرفت. بسیاری از بچه‌ها برای در امان ماندن از آتش وارد کانال سوم شدند و تعداد زیادی هم در میان میادین مین و تپه‌های رملی گیر کرده بودند و به سختی این طرف و آن طرف می‌رفتند...
کد خبر: ۱۲۹۰۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰

گفت‌و‌گوی «جوان» با یک راوی دفاع‌مقدس درباره منطقه فکه و شهدایی که تقدیم کرده است
سال ۱۳۷۰ اولین گروه تفحص با مسئولیت شهید علی محمودوند که بعد‌ها خود ایشان هم در عملیات تفحص و شهید شدند، به منطقه آمدند و ابتدا شهدایی را تفحص کردند که مثل شهدای منطقه فکه پیکرشان روی خاک‌ها مانده بود
کد خبر: ۱۲۹۰۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰

گفت‌و‌گوی «جوان» با برادر شهید حسین رمضانی‌زاده  از شهدای عملیات فتح‌المبین
در مسیر با یکی از اهالی (البته مدتی بعد فرزندش به شهادت رسید) مواجه شدیم. او از وسایل همراه ما پرسید و ما هم ماجرای برق رساندن به گلزار شهدا و چرایی راه‌اندازی‌اش را بیان کردیم، اما وقتی از او برای کمک در برق‌رسانی به گلزار شهدا درخواست کردیم با تعجب به من گفت: بروید رد کارتان، آدم زیر خاک برق را می‌خواهد چکار؟» این جمله باعث خنده ما شد
کد خبر: ۱۲۸۹۹۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹

پربحث ترین