جوان آنلاین: استاد افشین علاء پیشکسوت عرصه شعر کشورمان در کانال شخصیاش در فضای مجازی نسبت به انحراف از شیوههای عزاداری که مناسبتی با شأن و جایگاه حادثه عظیم عاشورای حسینی ندارد، هشدار داد.
اربعین امسال هم گذشت و بار دیگر نصایح و انذارها در خصوص ضرورت تجدید نظر و تغییر در سبک رایج نوحهها و عزاداریها ناشنیده ماند. سالهاست که در عزاداریهای این ایام شیوههای نابرازنده و گاه موهنی رواج یافته است که نه با معارف عاشورا نسبتی دارد و نه با نواها و نغمههای محزون، اما ریشهدار در موسیقی اصیل ایرانی. از فریادهای گوشخراش همراه با طنین کرکننده اکوها گرفته تا ملودیهای ضعیف و مضامین سست، زننده و خالی از کمترین حال و هوای شاعرانه مدایح و مراثی کهن ایرانی. به اضافه اصراری عجیب بر شباهت لحن، ادبیات، مضامین و حتی حالات افراد به یکدیگر! به ویژه کلفت کردن تصنعی صدا و لحنهای جاهلی و دون شأن عزای سرور و سالار شهیدان. شاید سلسله جنبانان این بدعت آشکار با انگیزه جذب نسل جوان به ترویج این رویه مشغولند. در این صورت نیز باید گفت پیروی از سلیقه و ذائقه متغیر نسلهای پیاپی نه تنها خدمتی به دستگاه اباعبدالله (ع) نیست، بلکه به وهن این ساحت مقدس نیز منجر شده است.
نوآوری به چه قیمتی؟
چه کسی گفته است که نوآوری در هر حیطهای و به هر قیمتی، امری پسندیده و ضروری است؟ مگر شیوههای متین، الحان حزین و مضامین وزین نیاکان ما اعم از عوام و خواص چه مشکلی داشت که این بلا را به سر خود آوردهایم؟! برفرض هم که قصد نوآوری و انگیزه جلب مخاطب در میان باشد. آیا چارهای جز پناه بردن به ابتذال نداریم؟! آیا شیوههای بدیع، مراثی پرمضمون و ملودیهای حماسی و باشکوه مداحان و ذاکران نسلهای قدیم باید به فراموشی سپرده شود؟ به فرض محال، در برابر منسوخ شدن شیوههای کهن، چارهای نداریم. چرا حال و هوای شکوهمند حاکم بر مجالس عزا در روزگاری نه چندان دور را نیز فراموش کردهایم؟ مگر چند سال از نوحهخوانی مرحوم کوثری در حسینیه جماران میگذرد؟ پیر جانسوختهای که کافی بود لب به آهنگ حزین السلام علیک یا اباعبدالله باز کند تا در و دیوار به گریه بیفتد. اوج مراثیاش نیز نه با عربده همراه بود، نه تعبیرات مبتذل امروز. کافی بود که بخواند: وای از آن ساعتی که با تن چاک چاک... و میدیدیم که چه شور و هرولهای به پا میشد!
درباره ترانه و موسیقی پاپ
از آن سالها هم که بگذریم، چرا از خلاقیتها و شیوههای زیبا و دلنشین موجود در برخی عزاداریهای همین سالها نیز غافلیم؟ مثلاً نوحهخوانی جمعی، پرمضمون و حماسی گروهی از جوانان یزدی که هم محتوا و هم موسیقی در نوحههایشان غوغا میکند.
نواهایی که یادآور محرم ۵۷ و شور شعورآفرین عزاداریهای رایج در ماههای منجر به پیروزی انقلاب است. بعد از انقلاب هم، چه در عزاداریهای محرم و صفر و چه در تبلیغ حماسههای حسینی رزمندگان اسلام، همه سبکها وزین بود و همه شعرها پرمضمون و ضربهدار. البته نمیخواهم بگویم در مدایح و مراثی حتماً باید از شعر به معنای فنی آن استفاده کرد. آئینهای سوگواری جای رجز و شعار هم هست، اما در دهههای گذشته، شعارها نیز پرمضمون و آگاهیبخش بود. اتفاق دیگری که این سالها در نوحهها و مراثی شاهد آنیم، گرایش به ترانهسرایی حتی استفاده از موسیقی پاپ است. این امر به خودی خود هیچ اشکالی ندارد، اما نه با این ملودیهای عجیب و غریب و مضامین سستی که از رسانه و کوچه و بازار به گوش میرسد. خطر دیگر این بدعتها که اغلب از پایتخت آغاز شده است و به لحن و لهجه قشری خاص از مردان تهرانی اختصاص دارد، تسخیر روزافزون ذوق و سلیقه جوانان شهرستانی است. مداحان و ذاکرانی جوان از اقوام گوناگون و با گویشهای مختلف که متأسفانه به تقلید از شیوههای مرسوم پایتخت مشغولند و میراث ارجمند گذشتگان خود را به فراموشی سپردهاند. خود من بارها با شگفتی و دردمندی شاهد تقلید ناشیانه جوانان شهرستانی از نسخههای سخیف رایج در تهران بودهام. یعنی همان اوسه اوسه گفتنها و بالا و پایین پریدنها و تکرار مضامین سست و موهن، با لهجه تصنعی تهرانی، در قالب اصوات گوشخراش! پس ناچارم این سکوت دیرسال را بشکنم و دردمندانه از همگان بخواهم این خطر را جدی بگیریم و از رخنه ابتذال در آیینهای عزاداری محرم و صفر ساده نگذریم.