فعال شدن دو هسته تروریستی با تحرکات محدود در جنوب شرقی و شمال غربی کشور به صورت همزمان در خود اشاراتی دارد. برآوردها نشان میدهد که این گروهکهای تروریستی با دستورالعمل ناامنسازی محیطی محدود و محلی در حوزه اقلیمی خود فعال شده باشند.
به عبارتی فعال شدن این دو گروهک تروریستی که اغلب از نظر ژنومی خاصیت شرارت نیز دارند، در وضعیت موجود حکایت از آن دارد که طراح صحنه در تلاش است تا دوران پس از توقف جنگ، فضایی را ترسیم کند که شدت تحرکات بالا نشان داده شده و محیط خدشهدار گردد.
درواقع با وجود آنکه سطح عملیاتی هر دو گروهک تروریستی پژاک و جیشالعدل (ظلم) محدود است، اما تلاش شده است از هر دو ظاهری با قامت یک پروکسی بینالمللی ساخته شود که امکان عملیات گسترده را دارند، بهعنوانمثال شبکه بیبیسی فارسی با انتشار یک گزارش کمسابقه و البته عجیب مدعی ورود به تونلهای گروهک پژاک شده تا از تروریستها تصویری بسازد که خروجی آن شبکهسازی گسترده از سوی این گروهک باشد. درحالیکه بررسیهای پژوهشی نشان میدهد که میزان استقبال از فرآیندهای تبلیغی، هدایتی و کادرسازی این گروهک آنچنان محدود است که در سالهای اخیر مجبور بوده برای پر کردن یگانهای خود از کودک سربازان زاده شده در پایگاههای کور خود استفاده کند.
همچنین در این گزارش شبکه انگلیسی با امیر کریمی یکی از سرکردگان گروهک نیز گفتوگو کرده و این عامل انتحاری مدعی میشود که توانایی عملیاتی وسیع در منطقه فرا کردستان را نیز دارد، درحالیکه اختلافات درونی تشکیلاتی گروهک آن چنان بالا است که همگرایی عملیاتی محدود به کمینهای شبانه مزدوران در نقاط پرت شده است.
بهعنوانمثال اخیراً جلسه مشترکی جهت همراستایی عملیاتی گروهکهای تروریستی کردی با حضور آبتین پارسا نماینده موساد در اقلیم کردستان شکلگرفته است که در خلال آن نماینده گروهک پژاک با عبدالله مهتدی بر سر مدل اقدامات ضربتی درگیر شده و به روی هم سلاح کشیدهاند. همچنین تصاویر منتشرشده نشان میدهد که استقبال سایر گروهکهای کردی نیز از این نشست بسیار کمتر از برآوردهای اولیه بوده تا جایی که به دلیل نرسیدن به یک راهبرد مشترک هستههای ترور در کوهستان سرگردان بوده و دست به اقدامات انتحاری میزنند.
در این جلسه قرار بر آن بود که طرح موساد در هماهنگی احزاب تروریستی و تجزیهطلب مورد بازخوانی قرارگرفته و طرفین نظرات خود را پیرامون این پروژه اعلام کنند. در این خط عملیاتی عوامل و عناصر تروریستی به عنوان پیادهنظام عمل کرده و موردحمایت لجستیکی رژیم صهیونیستی قرار خواهند گرفت. این طرح در مرحله عمل چیزی شبیه خط آزادسازی بنغازی در لیبی معادلسازی شده بود، اما به دلیل عمق اختلافات در میان تروریستها تبدیل به طرح ناامنسازی از طریق کمین زدن مزدوران در مناطق مرزی بدل شده است. اما نکته قابلتوجه آن است که فعال شدن محدود تروریستها خود میتواند محلی برای ارائه تحلیلهای جدید از وضعیت امنیتی در داخل کشور باشد. واقعیت آن است که جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به ما آموخت که اصول بازدارندگی نیازمند خوانش جدید، اقدامات متمرکز و نوآوریهای بیشتر است. این خط تحلیلی ذیل «مکتب امنیتی تهران» میتواند مسئله مهار امنیتی را از تعریف عکسالعملی خارج کرده و به آن جهتدهی جدید بدهد تا جایی که با تعریف گروهکهای تروریستی محلی بهعنوان دست بلند موساد با اقدامات پیشدستانه آنها را مهار کند. پیشازاین در عملیات کوی سنجق این اصل راهبردی آزمون شده است.
همچنین ورود به عرصه ضربات پیشدستانه تا سطح نابودی کلیه هستههای عملیاتی دشمن میتواند ذیل کنسرسیوم امنیتی مشترک با همسایگان نیز تعریف شود. همسایگان جمهوری اسلامی ایران با درک دقیق از رفتارهای اتاق عملیاتی امریکایی- صهیونی باید به وحدت نظری همسو در شناسایی حفرههای ناامنساز، واحدهای خودمختار، آنارشیک و قطبی برسند و در پر کردن آن محیط اشغالی از سوی این دست جریانات با یکدیگر همکاری کنند. این اصل ظریف و هوشمندانه سطح کیفیت امنیتی منطقه را ارتقا خواهد داد.