جوان آنلاین: عملیات بیتالمقدس ۷ در شامگاه ۲۲ خرداد ۱۳۶۷ انجام گرفت. این عملیات در شرایطی انجام میشد که جبهههای جنگ دچار تحول عمیقی شده بود. ارتش بعث عراق طی دو حمله بزرگ، ابتدا فاو و سپس متصرفات ایران در عملیات کربلای ۵ را پس گرفت. ابتکار عمل به دست دشمن افتاده بود و فرماندهان باید برای برون رفت از این وضعیت چارهای میاندیشیدند. در آن روزها احساس میشد که باید تغییر عمدهای در وضعیت جبهه خودی و همچنین اعزام نیروهای بیشتر به جبههها اعمال شود. سیدمهدی حسینی از رزمندگان و راویان دفاعمقدس در گفتوگو با «جوان» به شرح شرایط جبهههای جنگ در خرداد ۱۳۶۷ میپردازد.
هدف از انجام عملیات بیت المقدس ۷ چه بود؟
این عملیات در همان منطقهای انجام میشد که عراق در چهارم خردادماه یک عملیات انجام داده و متصرفات ایران در کربلای ۵ را پس گرفته بود؛ بنابراین هدف اولیه عملیات عقب راندن دشمن و پس گرفتن مناطق از دست رفته بود. منتها بیتالمقدس ۷ در آن مقطع زمانی اهداف دیگری را هم دنبال میکرد. عراق حالت هجومی به خودش گرفته بود و بعد از فاو به سراغ شلمچه آمده بود و برآوردها نشان میداد که همین جا هم متوقف نمیشود و دشمن قصد دارد به سراغ دیگر متصرفات ایران در دیگر نقاط جبههها برود. اگر عراق میتوانست روند حملات خود را حفظ کند، تمام دستاوردهای ایران در چند عملیات گذشته به خطر میافتاد و وضعیت جبههها به نفع دشمن تغییر میکرد؛ بنابراین بیتالمقدس ۷ میتوانست ابتکار عمل را از دشمن بگیرد و او را از ادامه حملاتش منصرف کند.
این عملیات در هدفی که گفتید موفق بود و توانست دشمن را متوقف کند؟
عملیات بیتالمقدس ۷ از شامگاه ۲۲ خرداد شروع شد، اما اغلب روزهای ۲۳ تا ۲۵ را به عنوان روزهای انجام این عملیات در نظر میگیرند. اگر ما همان ۲۵ خرداد را زمان اتمام عملیات بیتالمقدس ۷ در نظر بگیریم، میبینیم که عراق در روز چهارم تیر ۶۷ به جزایر مجنون حمله میکند و آنجا را پس میگیرد. بنابراین از حیث متوقفکردن دشمن و گرفتن ابتکار عمل از او بیتالمقدس ۷ موفق نبود. همچنین این عملیات در پس گرفتن مناطق از دست رفته در شلمچه نیز موفق نبود، چراکه بعد از یک روز که از عملیات گذشت، به دلایلی، چون عمق منطقه عملیاتی، عدم الحاق نیروها، گرمای زیاد و... عملیات متوقف شد و نیروهای پیشرویکننده به مواضع خودی برگشتند دو روز از عملیات گذشت. بنابراین ما نتوانستیم روی زمین هم اهداف عملیاتی را محقق کنیم. منتها حدود هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند و تعداد بیشتری نیز کشته و زخمی شدند که از حیث انهدام نیروهای دشمن، بیتالمقدس موفقیتهایی کسب کرد، اما در کل این عملیات را باید در زمره عدم الفتحهای دفاعمقدس به شمار آوریم.
وقایعی که آن روزها در جبههها میگذشت، چه بازتاب یا واکنشی را در داخل کشور و خصوصاً بین مسئولان داشت؟
بعد از عملیات بیتالمقدس ۷، مرحوم هاشمی رفسنجانی که به مناطق عملیاتی رفته بود، با دیدن شرایط جبههها متوجه میشود باید یک کار اساسی درخصوص جنگ صورت بگیرد. در همان روزها (۲۷ خردادماه) یک جلسهای با حضور حضرت امام برگزار میشود که دو دستور کار اصلی داشت؛ یا بسیج عمومی برای اعزام به جبههها صورت بگیرد تا کمبود نیرو جبران شود یا تلاشهایی برای ایجاد آتش بس صورت گیرد. آنطور در کتابهای تاریخ جنگ نظیر خاطرات خود هاشمی آمده است، حضرت امام راهکار اول که همان بسیج نیروها بود را میپذیرند. منتها در آن شرایط که کشور به لحاظ اقتصادی مشکلات زیادی داشت، بسیج نیروها کار سادهای نبود. البته این را هم عرض کنم که در بین برخی از مسئولان نیز همت لازم برای تداوم جنگ و مسائلی، چون بسیج نیروهای بیشتر به جبههها وجود نداشت. در کل بعد از پایان سال ۶۵ که آن را سال سرنوشت نامگذاری کرده بودند، تفکری بین برخی از مسئولان به وجود آمد که جنگ راهکار نظامی ندارد. بحثش مفصل است و در این فرصت نمیگنجد. زمزمههایی برای پایان جنگ هم به گوش میرسید که بچههای پای کار جنگ را دلسرد میکرد. نهایتاً کار به خرداد سال ۶۷ رسید که به رغم نظر حضرت امام مبنی بر بسیج سراسری نیروها به جبهه، باز هم اقدام شایانی در این خصوص انجام نگرفت و بعد هم که در اواخر تیرماه قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد.
از دست رفتن فاو و سپس متصرفات ایران در مناطق مرزی شلمچه چه تأثیری روی رزمندهها گذاشته بود؟
اینکه میگوییم عراق شلمچه را در تک چهارم خرداد ۶۷ پس گرفت، منظور بخشی از منطقه شلمچه در آن سوی خطوط بینالمللی است. شلمچه یک منطقه مرزی را شامل میشود که بخشی از آن داخل ایران و بخشی دیگر در خاک عراق است. ایران در زمستان سال ۶۵ از خطوط مرزی عبور کرد و مناطقی، چون پنج ضلعی، جزیره بوارین، دوئیجی، خین و چند نقطه دیگر را تصرف کرد. متصرفات در کربلای ۵ هرچند وسعت زیادی نداشتند، ولی اهمیت فوقالعادهای داشتند؛ بنابراین عراق حدود ۴۵ روز مقاومت کرد و به این راحتیها نپذیرفت که ایران در حومه بصره پیشروی کند. کربلای ۵ با تقدیم شهدای بسیاری انجام شد. فروردین سال ۶۶ هم ایران کربلای ۸ را انجام داد تا متصرفات کربلای ۵ را کامل کند. به این ترتیب ما تقریباً از دی ۶۵ تا فروردین ۶۶ درگیر کربلای ۵ و تبعات آن بودیم. بعد از تحمل آن همه مشقات و شهدایی که تقدیم شد، وقتی عراق در چهارم خرداد ۶۷ حمله کرد و طی یک روز متصرفات این عملیات را پس گرفت، این موضوع خیلی روی رزمندهها تأثیرگذار بود. بدون شک کربلای ۵ از پر شهیدترین عملیاتهای طول تاریخ جنگ بود و از حیث خونهایی که ریخته شده بود، رزمندهها نمیتوانستند به این راحتیها از دست رفتن شلمچه را بپذیرند. من خودم آن روزها در جبههها بودم و میدیدم چطور تک بعثیها اثر منفی روی روحیه نیروها گذاشته بود، بنابراین باید کاری انجام میگرفت و حملات عراق پاسخ درخوری دریافت میکرد.
گویا در شروع عملیات بیتالمقدس ۷ پیشرویهایی حاصل شده بود که احساس میشد این عملیات میتواند موفقیتآمیز باشد؟
این عملیات در حالی شروع شد که عراق حدود ۱۹ روز قبل متصرفات ایران در کربلای ۵ را پس گرفته بود و هنوز نتوانسته بود کاملاً زمین مناطق پس گرفته شده را مسلح کند. با شروع عملیات برخی از یگانها مثل لشکر ۳۳ المهدی، ۱۹ فجر، قدس گیلان و خصوصاً لشکر ثارالله توانستند پیشروی خوبی داشته باشند. منتها در بیشتر عملیاتهای دفاعمقدس، ایران میتوانست خطوط دشمن را بگیرد، اما در حفظ مناطق فتح شده مشکلاتی پیش میآمد، چراکه دشمن از تجهیزات و ادوات و ماشینهای زرهی بسیار گستردهای برخوردار بود. آنها معمولاً در روز عملیات پاتکهای سنگینی اجرا میکردند و مرتب با تانکهای شان به خطوط رزمندهها حمله میکردند. در عملیات بیت المقدس ۷ هم ما در ابتدا پیشروی خوبی داشتیم، اما، چون در برخی از محورها الحاق صورت نگرفت، رزمندگانی که به عمق رفته بودند زیر آتش سنگین دشمن قرار گرفتند و با توجه به گرمای هوا، عمق منطقه عملیاتی، سختی اعزام نیروی پشتیبانی و تدارکات، حفظ مناطق متصرفی امکانپذیر نبود. از طرفی دشمن هوشیار بود و مقاومت سپاه سوم عراق مزید برعلت شد تا فرماندهان ایرانی تصمیم به اتمام عملیات بگیرند. به نظر من اتمام عملیات در آن مقطع زمانی کار درستی هم بود. گرما بیش از دشمن به رزمندهها فشار میآورد و بازگشت نیروها به خطوط خودی توانست از تلفات بیشتر جلوگیری کند؛ ضمن اینکه عراق هم ضربات زیادی خورده بود و انهدام خوبی از نیروهای دشمن صورت گرفته بود.
به گرمای هوا در روزهای عملیات اشاره کردید، در این خصوص تحقیقاتی انجام دادهاید؟
در گزارشهای برجای مانده از عملیات بیتالمقدس ۷ آمده است که مقارن انجام این عملیات، گرمای هوا تا بیش از ۵۵ درجه افزایش پیدا کرده بود. رزمندگان میدانی در خاطراتشان روی گرمای هوا بسیار تأکید کردهاند. البته ما ناچار بودیم در چنین گرمایی عملیات انجام بدهیم. چون نباید اجازه میدادیم عراق مواضعش را مستحکم کند. به هرحال عملیات در خردادماه آمادهسازی و اجرا شد. در تمرینات و آموزشها هم پیادهروی طولانی در گرما پیشبینی شده بود تا بچهها با شرایط جوی وفق پیدا کنند. اغلب نیروها یک هفته مانور آموزشی در گرما انجام داده بودند. اما به هرحال شرایط عملیاتی با دوره آموزشی تفاوت بسیاری دارد. «عملیات عطش» نامی است که رزمندهها روی این عملیات گذاشتهاند. به دلیل عمق منطقه عملیاتی، تدارکات و پشتیبانی به خوبی صورت نمیگرفت و رزمندهها در تشنگی و زیر آفتاب سوزان مقابل پاتکهای دشمن مقاومت میکردند. آنها به تکلیف خود عمل کردند و چیزی جز رضای خدا را نمیخواستند. در اواخر جنگ جبههها مظلوم واقع شده بود و همان نیروهای حاضر در مناطق عملیاتی با جان و دل با کمترین امکانات به مصاف دشمن میرفتند و حماسههای ماندگاری خلق میکردند. عملیات بیتالمقدس ۷ هرچند با عدمالفتح روبهرو شد، ولی جلوههایی از ولایتمداری، ایثارگری و روحیه حماسی رزمندگان را در میدان عمل به منصه ظهور رساند.