رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان (۱۴۰۴/۰۲/۲۷) با اشاره به تلاش دولت امریکا برای تحمیل الگویی به کشورهای عربی که لازمه آن وابستگی مستمر به امریکاست، فرمودند: «مطمئناً این الگو شکست خورده است و به همت ملتهای منطقه هم امریکا از این منطقه خواهد رفت و هم غده سرطانی رژیم صهیونی که مایه فساد و جنگ و اختلاف است، ریشهکن خواهد شد.»
الگوی تحمیلی امریکا به کشورهای عربی منطقه را میتوان «توسعه برونزا» دانست، یعنی توسعه در عین وابستگی که اگرچه به رشد منجر میشود، اما فاقد ثمرات لازم از جمله تقویت درجه استقلال و عزت ملی است. ویژگی بارز این نوع الگو آن است که در ذات خود فاقد اثربخشی است، زیرا از آنجا که بنیانهای مستحکمی ندارد و نیروهای محرکهاش ریشه در دنیای خارج دارد، قادر به بالندگی مستقلانه نیست، به همین دلیل است که رئیسجمهور امریکا هم بدون لکنت زبان و با صراحت اعلام میکند که اگر چند روزی از این کشورها حمایت نکنیم، قادر به ادامه حیات نخواهند بود. مسلم است که چنین الگویی به صورت ذاتی عقیم بوده و در دنیای پیچیده کنونی نمیتواند ستونی برای حفظ بنیانهای یک کشور باشد یا آن را وارد اردوگاه رقابت برای کسب و توسعه قدرت کند. ناگفته پیداست که این الگو با اندک نوسان و تلاطمی از خارج هم به راحتی فرومیریزد.
در نقطه مقابل، الگوی جمهوری اسلامی را میتوان «توسعه درونزا» دانست که بر اساس آن، این نظام، قوی شدن را در سایه اتکا بر ظرفیتهای داخلی خود پایهریزی کرده است، به همین دلیل اگرچه نتایج مادی این الگو در حد انتظار حاصل نشده است، اما هم استقلال و عزت ملی را به خوبی تأمین و هم قدرت مقاومت و استحکام نظام و کشور را به مراتب تقویت کرده است، بهگونهای که جمهوری اسلامی ایران در برابر سهمگینترین فشارهای خارجی نه تنها قادر به تداوم حیات بوده، بلکه در این شرایط، دستاورد هم خلق کرده و در برخی حوزهها مانند حوزه دفاعی و علمی وارد اردوگاه قدرتهای بزرگ هم شده است، بنابراین حرکت بر مدار الگویی که جمهوری اسلامی برای خود تعریف کرده، اگرچه با فشارهای مضاعف خارجی هم مواجه شده است، اما در مقایسه با الگوی تحمیلی امریکا به کشورهای عربی منطقه، به مراتب کارآمدتر است. با توجه به آنچه گفته شد، امریکا با الگوی تحمیلی خود به کشورهای عربی و تلاش برای توسعه و نمایش برخی بزکها در این کشورها، درصدد است با بیاعتبارسازی الگوی جمهوری اسلامی ایران، آن را به عنوان یک الگوی معتبر و قابل اتکا از دسترس ملتهای منطقه خارج سازد، این در حالی است که الگوی موردنظر امریکا برای کشورهای منطقه، نه تنها قادر به تأمین مسائل عمده کشورهای منطقه از جمله تأمین قدرت درونزا، پیشرفت علمی، استقلال و نقشآفرینی در ترتیبات نظام بینالملل نیست، بلکه با قرار دادن این کشورها در زیرمجموعه نظم مطلوب امریکایی در منطقه، با عزت ملتهای منطقه در تعارض است. به تعبیر دقیقتر، از جمله پیامدهای خسارتبار الگوی تحمیلی امریکا برای کشورهای عربی منطقه، سکوت مرگبار آنها در برابر جنایتهای رژیمصهیونیستی در غزه، لبنان، سوریه و حتی سقوط شتابان آنها به سوی عادیسازی روابط با این رژیم است؛ موضوعی که با خواستهها و آرمانهای والای ملتهای منطقه مطابقت ندارد، به همین دلیل الگو و نظم تحمیلی امریکا به این کشورها، همانند لانه عنکبوت سست است و شکنندگی ذاتی دارد و به دست ملتهای منطقه فروخواهد ریخت.