کد خبر: 1294871
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۰
اگر کارگردانی و فرم درخشان «نوجوانی» را فراتر از استاندارد‌ها و توانمندی‌های کارگردانان داخلی بدانیم و آن را کنار بگذاریم، باید از ایده فیلمنامه برای طرح موضوعی دغدغه‌مند الگو بگیریم
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین: با وجود رونق گرفتن سریال‌سازی در بین شبکه‌ها و پلتفرم‌های جهانی و رقابت سنگین برای جذب مخاطب بیشتر، پلتفرم‌ها و شبکه‌های داخلی همچنان در خواب زمستانی به سر می‌برند و بدون توجه به رقابت با سریال‌های خارجی، پشت سر هم آثار ضعیف و کم مایه تولید می‌کنند. 
تازه‌ترین سریالی که در سطح جهانی مورد توجه مخاطبان زیادی قرار گرفت، سریال نوجوانی بود که از پلتفرم نتفلیکس پخش شد. این مینی‌سریال چهار قسمتی، در زمان پخش به رکورد بیش از صد میلیون بیننده رسید و چهارمین سریال پربیننده نتفلیکس شد. 

 پرداختن به مسائل روانشناختی
اگر کارگردانی و فرم درخشان «نوجوانی» را فراتر از استاندارد‌ها و توانمندی‌های کارگردانان داخلی بدانیم و آن را کنار بگذاریم، باید از ایده فیلمنامه برای طرح موضوعی دغدغه‌مند الگو بگیریم. این سریال از سوژه‌ای عینی و دغدغه‌مند برای بیان داستان بهره برده و سعی کرده در قالبی هنرمندانه حرف‌های مهمی در تربیت فرزندان به خانواده‌ها بزند. همچنین «نوجوانی» از پرداختن به مسائل روانشناختی غافل نبوده و به شکلی ظریف وارد دنیای ذهنی شخصیت‌هایش شده تا از این طریق بینندگانش را متوجه اصل واقعیت کند. موضوع سریال درباره کشته شدن دختری نوجوان به دست همکلاسی‌اش است و کارگردان سعی کرده از دل این حادثه حرف‌های خیلی مهمی پیرامون مباحث تربیتی نوجوانان بزند. 
سوژه سریال در نگاه اول خشن به نظر می‌رسد ولی کارگردان آن، «فیلیپ بارانتینی» نخواسته از خشونت رخ داده برای جذب بیننده استفاده کند. سریال در طول چهار قسمت، تصویر خشنی نشان نمی‌دهد و کاملاً هوشمندانه از قتل رخ داده، بستری برای طرح موضوع پدید می‌آورد. کارگردان فیلم به درستی می‌دانسته که چگونه و با چه ظرافتی حرفش را بزند و توجه به همین نکات ظریف نشان می‌دهد که یک سریال چگونه می‌تواند مخاطبان جهانی را به خودش جذب کند. 
دوره نوجوانی به عنوان یکی از حساس‌ترین دوران زندگی آدم‌ها، معمولاً چالش‌های زیادی با خودش به همراه می‌آورد. نوجوانان به خاطر دور شدن از دوران کودکی، خود را بیشتر به دنیای بزرگسالان نزدیک می‌بینند ولی هنوز آن جایگاه را در میان جوانان و بزرگسالان به دست نیاورده‌اند. 
همین جدا افتادگی همراه خودش نوعی بی‌هویتی به دنبال می‌آورد و حساسیت‌های روحی و روانی نوجوان را بالا می‌برد. اگر والدین در این دوران حواس‌شان به حساسیت‌ها و چالش‌های نوجوانان باشد، آنها با سلامت و خطرات کمتری این دوران را پشت سر می‌گذارند. توجه به این مسائل از نگاه سازندگان سریال دور نمانده و آنها از هنر فیلمسازی‌شان برای طرح چنین موضوعات مهمی استفاده کرده‌اند. آنها بدون رفتن به سمت خشونت‌گرایی، دوربین‌شان را به دنیای پیچیده نوجوان‌های امروزی نزدیک کرده‌اند. 
آنها نشان می‌دهند شبکه‌های اجتماعی چه نقش مهمی در دنیای نوجوان امروز بازی می‌کنند و چگونه می‌توانند اتفاقات تلخ و وحشتناکی را رقم بزنند. آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی مسئله مهمی است که از نگاه «بارانتینی» دور نمانده و او سعی کرده از طریق سریالش، به بینندگانش هشدار بدهد و آنها را متوجه اهمیت موضوع کند. فعالیت در شبکه‌های اجتماعی برای نوجوان امروزی اهمیت زیادی دارد و ورود به این دنیا و دنبال کردن آدم‌هایی که تناسبی با فضای ذهنی او ندارند، آسیب‌هایش را به ناخودآگاه نوجوان می‌زند. 
جرقه کشته شدن «جیمی» در سریال از ارسال عکسی از او در شبکه‌های اجتماعی بین دوستان همکلاسی‌اش زده می‌شود. همین عکس به شکلی دومینووار اتفاقات بعدی را رقم می‌زند تا در نهایت به مرگ یک نوجوان برسد. همچنین نوجوانان در گروه‌های همسالان‌شان مورد رقابت و دوستی و دشمنی قرار می‌گیرند. بی‌توجهی به اتفاقات درون گروهی باعث ایجاد خشم‌های فروخورده و انتقام‌گیری آنها از همدیگر می‌شود. 
موضوع مهم دیگر عدم درک و ارتباط درست بین والدین و فرزندان است که کارگردان به شکلی هنرمندانه در خلال داستان به آن می‌پردازد. نوجوانان نسل جدید که از همان کودکی با وسیله‌های دنیای مدرن بزرگ می‌شوند، دنیای متفاوت‌تری از پدر و مادران‌شان دارند. والدین هم درک و آشنایی زیادی از دنیای نوجوانان‌شان ندارند و همین درک نکردن دنیاها، باعث قطع شدن ارتباط و به وجود نیامدن دیالوگ می‌شود. 
در دنیای سنتی قدیم، دنیای فرزندان تفاوت چندانی با دوران کودکی والدین نداشت ولی دوران کودکی نوجوان امروز تفاوت‌های زیادی با دوران کودکی والدین‌شان دارد. تفاوت‌هایی که اگر به درستی درک نشود پرآسیب و زیان‌بار خواهد بود. دنیای نوجوان امروز بسیار پیچیده‌تر از دنیای نسل‌های قبل از خودش است و کارگردان تلاش کرده تا با دقت و ظرافت این پیام مهم را به مخاطبانش برساند. 

 گزیده‌گویی سازندگان نوجوانی
«نوجوانی» فقط چهار قسمت دارد و به خوبی نشان می‌دهد برای بیان حرف‌های عمیق و جدی و داستانی مهم و جذاب، نیازی به قسمت‌ها و فصل‌های متعدد نیست. خیلی اوقات می‌توان کم ولی گزیده گفت تا اثرگذاری‌اش بر روح و روان مخاطب بیشتر شود. چیزی که در سریال‌های ایرانی کمتر دیده می‌شود. چون فضای سریال‌سازی در ایران درگیر معادلات مالی عجیب و غریب شده، کارگردانان سعی می‌کنند با اضافه کردن قسمت‌های متعدد، سود بیشتری نصیب خودشان کنند. 
کارگردانان ایرانی هنوز فکر می‌کنند برای ساختن سریالی جذاب باید به اتفاقات عجیب و غریب متوسل شوند. نمونه این تفکر در سریال‌سازی را در سریال آبان دیدیم. جایی که کارگردان با ردیف کردن یکسری اتفاقات غیرمعقول و غیرقابل باور توهم ایجاد جذابیت برای اثرش را داشت. رضا دادویی آن‌قدر در این امر زیاده‌روی کرد که نه تنها سریال مخاطبش را از دست داد بلکه به سوژه‌ای برای کاربران شبکه اجتماعی تبدیل شد. هنرِ اصلی در بیان ساده‌ترین مسائل به شیوه‌های هنرمندانه است. برای جذب مخاطب هیچ نیازی نیست تا کار‌های عجیب و غریب و ماورایی کرد. سریال ازازیل با آن داستان و ایده، بیشتر موجب فراری دادن مخاطب می‌شد تا جذب او. 
برای ساختن سریالی جذاب همه چیز به ایده اولیه و بسط اصولی و درست این ایده در طول داستان برمی‌گردد. غیر از تمام تلاش‌های دیگر به نتیجه نخواهد رسید. ضعف در همین مسئله سبب می‌شود تا کارگردانان ایرانی به دنبال ایده‌های فضایی بگردند و تصور کنند هر چقدر پیچیده و مبهم حرف بزنند، سریال‌شان جذاب‌تر خواهد شد. سریال‌هایی مثل «نوجوانی» برای کارگردانان ایرانی مثل یک کلاس درس می‌ماند. آنها باید این سریال را بار‌ها و بار‌ها ببینند تا بفهمند چگونه از طریق اثرشان به مسائل مهم و دغدغه‌مند اجتماعی بپردازند. با تماشای سریال‌هایی از این دست بهتر می‌توان متوجه اختلاف بسیار زیاد کارگردانان ایرانی در پرداختن به داستان و موضوع شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار