این روزها فیلمهای دوربین مخفی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که بازیگران آن خبر ندارند سوژه موضوعی شدهاند که با تصورشان در تضاد است. به نظر میرسد هدف تولیدکنندگان فیلمها ترویج مفسده، دیدهشدن در بستر مجازی و به دنبال آن کسب درآمد باشد، با این حال، رویهای در پیش گرفتهشده که با مناسبات فرهنگی حاکم بر جامعه فاصله دارد؛ مثلاً مجری از دختری رهگذر میخواهد با مادرش تماس بگیرد و در حالی که صدای آنها از تلفن همراهش پخش میشود، از مادرش بخواهد برای ساعتی خانه را ترک کندتا او با پسر مورد علاقهاش به خانه برود! این موضوع و موضوعات مشابه چنین محتواهایی به تبلیغ و ترویج مفسدههایی میپردازد که زیر پوست جامعه جریان دارد و تلاش میکند با آسانسازی روابط غیراخلاقی به پذیرش بهتر مفسده در جامعه کمک کند. شاید پذیرش این موضوع در جامعه غرب امری بدیهی باشد و مردم از نشان دادن عورت خود به دوربین هم پرهیزی نداشتهباشند، اما باید پذیرفت بدیهیکردن رفتارهای غیراخلاقی در جامعه حرکت در مسیری است که به سقوط بیشتر اخلاق منجر خواهد شد.
موضوع دیگر پایین بودن آستانه تحمل جامعه مقابل رفتارهای اجتماعی است که به افزایش خشونت در جامعه منجر میشود و از آنجا که دوربینهای مداربسته، سنجشی از راستیآزمایی آستانه تحمل را برآورد میکند، میتوان تصور کرد امکان بروز خشونت در چنین وضعیتی دور از ذهن نباشد. یکی از آسیبهایی که در جامعه شیوع دارد نداشتن مهارت کنترل خشم است و عمده جرائمی هم که شکل میگیرد، ریشه در کنترل نکردن خشم دارد، بنابراین با سوژه قرار دادن رفتارهایی که امکان پرخاشگری اجتماعی وجود دارد، بعید نیست سوژههای مورد نظر دست به رفتار پرخطری بزنند که به بروز عملی مجرمانه منجر شود.
روشن است دوربینهای مخفی مخاطبان بسیاری را جذب میکند و میتواند منجر به افزایش نشاط اجتماعی شود، اما سوژه قرار دادن موضوعاتی که با مناسبات دینی و اجتماعی در تضاد است، خطری است که امکان دارد پرداختن به آن سازندگان را برای ورود به باورهای دینی و اعتقادی بیشتر هم ترغیب کند، از همین رو پلیس باید با رصد کردن چنین فضایی از بروز مفسده در جامعه جلوگیری کند.