در جریان مذاکرات سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بر سر تدوین قانون اساسی، آیت الله حسینعلی منتظری از سوی دیگران با انتقاداتی نرم در خصوص چرایی تغییر مداوم نظرات خود در حوزه ولایت فقیه و دیگر مبانی کلان قانون اساسی مواجه شد.در اسناد مربوطه، به دیالوگ جالبی میان شهید بزرگوار آیت الله بهشتی و آیت الله منتظری اشاره شده است. «انا کُلَّ ساعةٍ رجلٌ!» (من هر ساعت، شخص جدیدی هستم!) عبارتی بود که آیت الله منتظری در یکی از جلسات مذاکرات قانون اساسی برای توجیه تغییر نظرات خودش به زبان آورد و شهید بهشتی نیز بلا فاصله گفت: «و فی کُلِّ دقیقة!» یعنی بلکه هر دقیقه شخص جدیدی هستی!
بعدها، پس از رخنه منافقین به بیت آیت الله منتظری و مواضع غیرقابل توجیهی که این مرجع تقلید در حمایت از افرادی مانند مهدی هاشمی و دیگر اعضای دفتر خود صورت داد، با حکم حضرت امام خمینی( ره) ایشان از قائم مقامی رهبری عزل شدند. پس از این رخداد، انتقادات صریح مرحوم منتظری نسبت به مبانی و موضوعاتی که خود نیز ابتدا از آنها دفاع کرده بود، بار دیگر اثبات کرد که ایشان دقیقا نماد فردی هستند که در حوزه مسائل کلان و تصمیم ساز سیاسی و اجتماعی، نظرات خود را تغییر می دهد. بی دلیل نبود که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به ایشان پیشنهاد کرد تا به حوزه علمیه بازگشته و به فعالیتهای فقهی خود، به دور از ورود به معادلات سیاسی که در آن تبحری ندارند ادامه دهد. صورت مسئله چندان پیچیده نیست، مادامی که مرحوم منتظری به مطلبی اعتقاد داشت، ایستادگی میکرد و هزینهاش را نیز می پرداخت اما با گذشت اندک زمان و با وقوع هر واقعه ای، بلافاصله تبدیل به اصلی ترین منتقد آن مطلب می شد.
اخیرا شبکه ها و کانالهای ضد انقلاب و در راس آنها بی بی سی فارسی، دست به انتشار یک فایل صوتی مربوط به مرحوم منتظری زده اند که در آن، بدترین تعابیر ممکن در خصوص نظریه مترقی ولایت فقیه بیان شده است. مروری بر مشروح مذاکرات قانون اساسی اثبات می سازد که ایشان آزادی و حق تعیین سرنوشت را طبق «حدود مذهبی» میپذیرد و تلاشهای زیادی برای افزایش اختیارات ولی فقیه میکند. چون او آن زمان اساساً ولایت فقیه را امری انتصابی میدانست و برای مردم هیچ سهمی در مشروعیت داشتن فقیه قائل نبود. اما با گذشت زمان ولایت انتصابی فقیه را زیر سوال برده و نظریه انتخابی بودن «ولایت اسلام شناس عادل» را مطرح کرد. در نظریاتی مانند ارتداد، ساخت سلاح هسته ای و ورود زنان به عرصه سیاسی نیز شاهد تغییر نظرات "مبنایی" آیت الله منتظری بوده ایم.در اینجا ممکن است استدلال شود که یک مجتهد و فقیه بنا بر تغییر شرایط و ویژگی های زمانی و مکانی می تواند حکم خود را تغییر دهد. اگرچه این استدلال درست به نظر می رسد اما تغییراتی که در نظرات آیت الله منتظری در قبال مسائل کلان فقه سیاسی به وجود آمد، نشات گرفته از تغییرات زمانی -مکانی نبوده و مبانی تفکرات ایشان را شامل شده است. ایشان دقیقا "مبانی" و نه "مصادیق "احکامی که قبلا قویا و مستند به آیات و روایات متقن از آنها دفاع کرده بود را به نقد خودخواسته کشیدند .
یکی از اصول مبرهن حکمرانی سیاسی، ثبات در مبانی صریح فقه و تفسیر مصادیق بر مبنای آنهاست.اما زمانی که مبانی به چالش کشیده می شود، دیگر مصداق اجتهاد موثر در امر سیاسی تلقی نمی گردد.
رسانه های ضد انقلاب طی روزهای اخیر به گونه ای فایل صوتی مرحوم منتظری را به عنوان یک "سند محکم"! در رد نظریه ولایت فقیه منتشر یا بازنشر می سازند که گویا این جملات نشات گرفته از یک استدلال عقلانی، فقهی و مبنایی بوده و فرد بیان کننده آن، هیچ گونه سوابقی در تغییر ساختارهای ذهنی و پیش فرضهای متقن خود در عرصه فقه سیاسی نداشته است. در چنین شرایطی، چنگ زدن مخالفان قسم خورده نظام جمهوری اسلامی وملت ایران به نام آیت الله منتظری جهت تخطئه ولایت فقیه، چیزی جز یک تلاش همیشگی، مذبوحانه و غیرعلمی محسوب نمی شود.در اینجا، هم منابع منتشر کننده این سند صوتی و هم فردی که جمله غیرمودبانه ادعایی از سوی ایشان بیان شده، هیچ یک در عرصه حکمرانی دینی دارای وجاهت لازم نبوده و دغدغه های روبنایی و روزمره آنها بر مبانی عمیق فقه سیاسی ( که خصوصا جریان ضد انقلاب درکی از آن ندارد ) تفوق داشته است. اتفاقا انتشار این فایل صوتی، دوراندیشی و قاطعیت حضرت امام خمینی ( ره) در عزل آیت الله منتظری به عنوان رهبر سیاسی جامعه را به اثبات اهالی تفکر و تدبیر می رساند.