فیلسوف بزرگ شیعه، خواجه نصیرالدین طوسی گفته است: «جامعه برای حفظ خود به سه چیز نیازمند است: شمشیر، قلم و دینار. شمشیر و دینار در دست دشمن است و قلم که از همه کارسازتر است، در دست ما. اگر بتوان قلم را به قدرت رساند، شمشیر و دینار را هم میتوان از دشمن گرفت.»
لازم به توجه است این تجویز خواجه نصیرالدین طوسی در شرایط اقلیتبودن شیعه و تنگنای تاریخی ایران به بیان درآمده است. او اگر امروز بود و قدرت شمشیر، دینار شیعه و ایران را میدید، طوری دیگر سخن میگفت، اما شاید و به احتمال قویتر، همچنان قدرت قلم را در جایگاه برتر مینشاند. او به بیان درست و دقیق دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی، حتی شمشیر هلاکو را به قلم بدل کرد، بنابراین به نظر میرسد برای فیلسوف گفتگو و آن نابغه بزرگ قلم، قدم و قامت رعناتر، قائدتر و قدرتری داشته است.
در تکامل اندیشه سیاسی شیعه که خواجه نصیر مرتبهای والا از آن است، امام راحل با تبیین ولایت مطلقه فقیه و تأسیس نظامی مردمی مبتنی بر آن، قدرت قلم (نظر و اندیشه) را به اوج رسانید. در ادامه راه امام راحل، شاهد اعتلا و استعلای مسیر سیاسی شیعه از سوی امام خامنهای بودهایم. ایشان با ارائه نظریه نظام انقلابی، در مقام تأسیس و هم تثبیت ظاهر شد و قدمی بلند برای برتری قلم در اندیشه سیاسی شیعه برداشت.
در شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعه دیگر تنها صاحب قلم نبود، یعنی قلم تنها دارایی و قدرت او نیست بلکه شمشیر (قدرت نظامی) و دینار (قدرت اقتصادی) دارد. امام راحل در دوران دفاع مقدس، صورت و ماهیتی از قدرت سخت و نظامی را تأسیس، تثبیت و ترویج کرد که پیش از آن در هیچ کجای دنیای جدید سابقه نداشت؛ اتفاقی که با اتکا بر عقلانیت برتر و استدلال و برهان قاطع و انسانی- الهی انقلاب اسلامی و رهبر حکیم آن تحقق یافت.
به این سان جبهههای دفاع مقدس، صحنه رویارویی تمامعیار حق و باطل، تحقق حق و ازهاق باطل و همچنین تقابل صدق و کذب، واقعیت و توهم و نیز عقل و جنون بود. صدام نماد توهم و جنون و امام راحل نماد واقعیت و عقل بود.
مطابق آنچه گذشت، همچنان و همچون دوران خواجه نصیر و دوران انقلاب و دفاع مقدس، قدرت برتر شیعه و تکیهگاه اصلیاش در برابر قدرت نظامی و اقتصادی دشمن، قلم یا قدرت نرم آن است.
حقانیت و استدلال برتر جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت اسلامی که مبتنی بر دفاع از حقیقت، انسانیت و معنویت دینی است، به قدرت نظامی و اقتصادی ما، ماهیت انسانی و عادلانه بخشیده است. به طور خاص، قدرت نرم یا قدرت وجودی ایران، به قدرت سخت یا قدرت نظامی آن، معنا، عمق و درجه متمایز و ممتازی داده است.
بر این اساس است که ایران با وجود برخوردارنبودن از بمب اتمی، اما در تقابل نظامی با رژیم غاصب قدس، پیروز میدان بوده است. افزون بر این، برتری ایران در نبرد رسانهای با رژیم غاصب قدس و حامیان آن با وجود تجهیزات و سرمایه مالی بیشتر آنها، مبتنی بر همین حقانیت، صدق و موضع برحق ایران است.
این حقانیت، چنان عقلانی، کلی، انسانی و الهی و جهانی است که گویی موشکهای ما، سخن میگویند و فرمان میرانند، موعظه میکنند و بشارت رهایی و امید میدهند.
به بیان دیگر، قدرت سخت ایران و تمام سلاحهایش در پرتو ارزشهای ازلی و ابدی همچون شجاعت، جوانمردی، صداقت و دفاع از مظلوم، متفاوت از موشکها و سلاحهای دشمن حتی در صورت یکسانبودن از حیث فیزیکی و ظاهری است.
به زبان ساده، کلاشنیکف دست یک بسیجی در دفاع مقدس را مقایسه کنید با کلاشنیکف در دست سرباز رژیم بعث.
این اعجاز انقلاب اسلامی است که از قدرت هوشمند فراتر میرود. قابل اشاره است که ژوزف نای، نظریهپرداز مشهور امریکایی قدرت هوشمند (Smart Power) را ترکیب قدرت سخت و قدرت نرم دانسته است.
این نظریه توان ایضاح و توضیح دولتهای معمول و استکبارگر یا استکبارگریز را دارد، اما قادر به توضیح، تبیین و فهم جمهوری اسلامی به عنوان نظام قدرت الهی- مردمی نیست. نظریه مذکور هرگز به آستانه شناخت مقاومت اسلامی و آنچه امروز در برابر رژیم غاصب به نمایندگی استکبار جهانی میگذرد، نخواهد رسید.