کد خبر: 1261835
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
جمعی از شاعران کشور تازه‌ترین شعر‌های خود را در نشست ادبی «شهیده قدس» به شهید معصومه کرباسی، اولین بانوی شهید ایرانی راه قدس تقدیم کردند

جوان آنلاین: نشست ادبی «شهیده قدس» در گرامیداشت نخستین بانوی شهید ایرانی راه قدس، شهید معصومه کرباسی با حضور جمعی از شاعران کشور‌های ایران، هندوستان، افغانستان و پاکستان با اجرای سیدمسعود علوی‌تبار و به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد. 
در ابتدای این نشست سیدمسعود علوی‌تبار، فعال فرهنگی و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، با اشاره به مجاهدت زنان در راه اسلام گفت: از اولین بانوی شهید اسلام، بانو سمیه که همراه همسرش یاسر به شهادت رسید تا اولین بانوی ایرانی شهید راه قدس شهید معصومه کرباسی که باز همراه همسرش شهید رضا عواضه در حمله‌ای هدفمند و برنامه‌ریزی شده توسط باند جنایتکار رژیم صهیونیستی به‌شهادت رسید، تاریخ اسلام بانوان مجاهد و شهید زیادی را به خود دیده است که در مبارزه با ظلم و فساد و تباهی تا پای جان مقاومت و مبارزه کرده‌اند. 
علوی‌تبار افزود: شهید معصومه کرباسی علاوه بر اینکه از مجاهدان و فعالان فرهنگی جبهه مقاومت و از نخبگان علمی بود، یک مادر فداکار و ولایی و یک همسر وفادار و مؤمن بود که در تربیت بی‌نظیر فرزندان و در زمینه همسرداری و خانواده‌داری الگویی برای زنان و دختران مسلمان است. سخنان، ادب و متانت فوق‌العاده فرزندان مقاوم و داغدار شهید معصومه کرباسی در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با شهادت والدین‌شان، خود گواهی بارز از نحوه تربیت صحیح و اسلامی این بانوی شهید است؛ همان‌گونه که شهادت همزمان این زوج شهید که تا آخرین لحظه و تا دیدار حضرت باری‌تعالی دست در دستان هم داشتند به عنوان نمادی از عشق و وفاداری انعکاسی وسیع و ماندگار پیدا کرد. 
در بخش دیگری از این مراسم، شاعران تازه‌ترین آثار خود را به مقام شامخ این شهید عزیز تقدیم کردند که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:

 نغمه مستشار نظامی چنین سرود: 
مصرع عاشقانه‌ای بودم
با تو یک بیت ماندگار شدم
دست در دست هم به سوی بهشت
در کنار تو رستگار شدم
لحن بیروت و لهجه شیراز
 قصه‌ی عشق می‌شود آغاز
همسفر تا بهشت، هم پیمان
دو کبوتر، دو یارِ هم پرواز
روز‌های قشنگ هم درسی
خاطرات غروب دانشگاه
هم قدم تا کتابخانه شهر
صحبت از عشق و آرمان در راه
گفته بودی که راه آسان نیست
گفته بودم که خوب می‌دانم
سخت و آسان، کنار تو هستم
با تو در این مسیر می‌مانم
داغ غزه دل مرا لرزاند
اشک‌های تو نیز جاری شد
عزم کردیم یارشان باشیم
حال و احوال‌مان بهاری شد
- این جهان جای کوچکی است رضا
کاش می‌شد به عرش سر بزنیم
- راست گفتی، قبول معصومه
دوست داری چگونه پر بزنیم؟
دست در دست هم به سوی بهشت
غزل عاشقانه من و توست
پنج بیت زلال و پاک و نجیب
نور فردای خانه من و توست
بازگشتم به خانه می‌بینی
شکر مادر، به سر رسیده فراق‌
می‌شناسم رواق و ایوان را
السلامُ علیک شاه چراغ
کمیل کاشانی اینگونه سرود:
حسن ختام عمر تو فیض شهادت بود
تقدیرت این‌گونه رقم خورد و سعادت بود.
چون دو کبوتر که رها در آسمان رفتند
پرواز تو با همسرت تا بی‌نهایت بود
شیراز آغاز تو و پایان تو لبنان
آغاز و پایانی که سرشار از کرامت بود
به آرزوی خود رسیدی عاقبت زیرا
مردن به بستر در نگاه تو ندامت بود
بار سفر وقتی که بستی زین خراب‌آباد
ره‌توشه تو عشق قرآن و ولایت بود
دامان اسرائیل را خواهد گرفت آخر
خون شما که ریخته بر خاک غربت بود

 سیدمسعود علوی‌تبار چنین سرود: 
دست در دستان هم مشق شهادت کرده‌اند
در دل میدان عشق اینان قیامت کرده‌اند
آنچنان از عشق چشمان جهان باریده است
اشک و باران گوئیا با هم رقابت کرده‌اند
جمله از این ماجرا عشاق با دل‌های خون.
چون حدیث این عشق بازی را روایت کرده‌اند
از سحرگاه ازل بر برگ جان مرقوم بود
تا ابد معشوق را با دل عبادت کرده‌اند
اینکه با عشق اینچنین تا مقتل خود رفته‌اند
لاجرم دستور دل بود و اطاعت کرده‌اند
با تمام آرزو دل را به آتش، چون زدند
شعله‌ها از آتش دل هم شکایت کرده‌اند

 فاطمه نانی‌زاد چنین سرود:‌
با خود طراوت گل و باغ و بهار داشت
در دل هزار غصه به رنگ انار داشت
جاری، روان؛ اهل سکون هیچ وقت نبود
دریا مگر که ثانیه‌ای هم قرار داشت؟!
آیینه‌ای که تیره شده در نگاه سنگ
ربطی مگر به حال و هوای غبار داشت؟!
هرگز نشد که عافیت او را به بر کشد
عزم سفر به معرکه و کارزار داشت
بالنده بود شاخه یاسش، هزار شکر
از او زمین دسته گلی یادگار داشت
وامانده بود دشمن بزدل ز همتش
از او به سینه، کینه اگر بی‌شمار داشت‌
می‌رفت با همسفرش، سرخ تا بهشت
بر شانه‌ها رنگ و رخ لاله‌زار داشت

 فرزانه قربانی شعرش را چنین قرائت کرد: 
گفتی جدا از مردم بی‌درد باشیم
مثل کسی که عاشقی می‌کرد باشیم
هرجا شکافی در افق دیدی پریدی
گفتی چرا از آسمان دلسرد باشیم
خونین جگر مثل اناریم و نباید.
چون برگ‌ها راضی به مرگ زرد باشیم‌ای با ستاره همجوار و هم قرینه
باید برای دیدنت شبگرد باشیم
بانو تو ثابت کرده‌ای که می‌توانیم
در اوج معصومانگی هم مرد باشیم

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
0
روحشان شاد و یادشان گرامی.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار