جوان آنلاین: سینمای جنگ قطعاً از ژانرهای مهم و تأثیرگذار سینماست که میتواند نمایشی واقعگرا از رخدادهای جنگی باشد، اگر از خشونت صرف فاصله بگیرد و روی فرهنگ دفاع مقدس که خاص جنگ ماست تأکید کند.
سینمای جنگ به نوعی باورپذیری رویدادهای پیرامون و متن صحنه جنگ یک کشور را بازسازی میکند و این میتواند برای فرهنگ یک کشور مهم باشد چراکه فیلمهای جنگی اگر با اصالت و واقعیت و در بستر درست نمایشی ساخته شوند، قطعاً مورد توجه کسانی که جنگ را ندیدهاند، قرار میگیرد.
در ایران ژانر دفاع مقدس از سالی که جنگ ایران و عراق آغاز شد، توانست محبوبیت خاصی در میان مخاطبان ایجاد کند. از ۳۱ شهریور با آغاز هفته دفاع مقدس تلویزیون کموبیش فیلمهایی را که در این ژانر ساخته شدهاند، نشان میدهد. به رغم تکراریبودن بخشی از این آثار، اما همچنان فیلمهایی که در دهه ۶۰ همزمان با جنگ تحمیلی ساخته شده است، جذابتر به نظر میرسند. این در شرایطی ا ست که در دهههای ۷۰، ۸۰ و ۹۰ هم فیلمهای جنگی ساخته شدند، اما فیلمهای جنگی دهه ۶۰ ملموستر بودند، به این دلیل که کارگردانهای این آثار مثل ابراهیم حاتمیکیا، رسول ملاقلیپور یا احمدرضا درویش در جنگ حضور داشتند و توانسته بودند رخدادهای جنگ ایران و عراق را به طور واقعگرایانه، اما در بستر دراماتیک به فیلم تبدیل کنند.
در دهه ۷۰ توجه خاص و ویژهای به سینمای دفاع مقدس شد.
بیش از ۲۰ فیلم داستانی درباره جنگ ساخته شد. کارگردانان مهمی با فیلمنامههایی خاص توانستند نگاهی درست و واقعگرایانه به آدمهای جنگ داشته باشند.
در این میان سریالها و تلهفیلمهای بسیاری در تلویزیون ساخته میشد، اگر چه سینمای اجتماعی و کمدی در دهه ۷۰ طرفدار بیشماری داشت، اما در کنار فیلمهای جدی یا روشنفکری، مخاطب از سینمای جنگ هم استقبال خاصی میکرد.
در این دهه حاتمیکیا فیلمهای مهمی را برای این ژانر ساخت که همچنان «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشهای» یا «بوی پیراهن یوسف» به عنوان فیلمهای بعد از جنگ از مهمترین آثار محسوب میشوند، حتی در این دهه کمال تبریزی «لیلی با من است» را میسازد که نگاه طنزگونهای از موقعیت یک انسان در جنگ دارد.
در دهه ۸۰ فیلمهای دفاع مقدس تا حدودی از خاکریزها فاصله گرفتند. کارگردانان میکوشیدند نگاه دیگری به مقوله جنگ داشته باشند و آن تأثیرات جنگ در جامعه معاصر بود.
احمدرضا معتمدی «دیوانهای از قفس پرید» را ساخت، ابوالقاسم طالبی «نغمه» و مازیار میری «پاداش سکوت» را ساختند، اما در همین دهه مسعود دهنمکی تابوشکنی کرد و اثری کمدی درباره جنگ ساخت.
قطعاً «اخراجیها» به دلیل نوع داستان و ساختار برای مخاطب عام سینما هم تعجببرانگیز بود و هم جذاب که باعث شد دهنمکی ادامه آن را بسازد.
در دهه ۹۰ سینمای دفاع مقدس دچار یک آسیب جدی شد؛ کارگردانانی وارد این عرصه شدند که درک یا زیستی از جنگ نداشتند.
با اینکه فیلمی مثل «ایستاده در غبار» یا «یدو» از آثار مهم جنگی این دهه به حساب میآیند، اما انگار عدمپژوهش در مورد کارگردانان جوان به ایجاد تأثیر منفی در کارگردانی فیلمهای دفاع مقدس منجر شد؛ فیلمهایی که اغلب با بودجههای ارگانی ساخته شدند و در بخشی از آنها اساساً باورپذیری دیده نمیشد.
از سال ۱۴۰۰ تا به امروز سینمای دفاع مقدس به سوی فیلمهای بیوگرافی سوق پیدا کرده است و این میتواند وجه مثبتی برای این ژانر باشد.
آشنایی جوانان با شهید ستاری، شهید باکری، شهید محمد بروجردی یا شهید شیرودی در قالب فیلم جنگی رشادتهای قهرمانان شهید کشورمان را نشان میدهد.
سینمای دفاع مقدس برای ما سینمای ملی است و باید کوشید نگاههای جدیدی را به این ژانر بسیار مهم اضافه کرد.
سینمای دفاع مقدس باید قصهگفتن را جدی بگیرد و روی شخصیتپردازی بیشتر کار کند و از خشونت مبتنی بر سختافزار فاصله گیرد و نرمافزار جنگ ما را که فرهنگ دفاع مقدس و داشتهای منحصربهفرد است، ارائه دهد.