جوان آنلاین: ژانر پلیسی و معمایی جزو ژانرهای محبوب و پرطرفداری است که در صورت پرداخت درست و اصولی به آن همواره مخاطبان خود را داشته و دارد. این روزها هم به تازگی اولین قسمت سریال «بازنده» در شبکه نمایش خانگی با همین قالب منتشر شد، سریالی به کارگردانی و نویسندگی امین حسینپور که پیش از این هم سریال اپیزودیک «درمانگر» را ساخته بود و فضایی جنایی و معمایی دارد.
حسینپور در این سریال به عنوان کارگردان تلاش کرده تا از عناصری مثل فیلمبرداری و طراحی صحنه برای شکل دادن به فضای بصری سریالش بهره ببرد. اتفاقی که به شکل مطلوبی در قسمت نخست رخ داده و فضای کار، مخاطب علاقهمند به سریالهای معمایی را ترغیب به تماشای ادامه آن میکند. برای مثال میتوان به انتخاب خانه کاوه و ارغوان اشاره کرد که فضایی کاملا اروپایی و البته قدیمی داشته و این کهنه بودن نقش مهمی در فضای بصری کار دارد.
داستان سریال بازنده، برداشتی آزاد از کتاب «زن همسایه» یا «زوج همسایه» نوشتۀ شاری لاپنا است و فضای قصه در قالب ژانر نوآر پیش میرود، فضایی تیره و تار، خانهها و خیابانها و بارانی که بی وقفه در سرتاسر صحنهها در جریان است، همان ویژگیهای ثابت فیلمهای نوآری را به مخاطب یادآوری میکند، یعنی ابهام و بیاعتمادی بیننده به رفتار و گفتار کاراکترها.
علیرضا کمالی در این سریال، در نقش کارآگاه کیانی، درگیر پروندهای پیچیده میشود که رازهای بزرگی از یک خانواده را برملا میکند. سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علیمحمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و پیمان قاسمخانی نیز از دیگر بازیگران «بازنده» هستند، چهرههایی که به واسطه نقشهایی که به آنها داده شده، در قالب تازهای ظاهر شدهاند.
به عنوان مثال علیرضا کمالی برای اولین بار است که نقش یک کارآگاه جنایی تمام عیار را ایفا میکند و یا حضور پیمان قاسمخانی هم از اتفاقاتی است که مدتها بود به این شکل رخ نداده بود.
اساس داستان بازنده که در اولین قسمت به آن پرداخته شد، در ظاهر رمزگشایی از حادثه گم شدن یک نوزاد از دل خانهای است که پدر و مادر آن با بازی سارا بهرامی و صابر ابر برای ساعتهایی او را تنها گذاشتهاند، اما موضوع این است که اصل ماجرا با این اتفاق یعنی گم شدن بچه، آغاز میشود. القا کردن مظنون بودن هر کدام از شخصیتها توسط بازپرسیهای آقای کارآگاه و ورود خانواده مادر نوزاد به قصه در کنار همسایهای که خود او هم مشکوک است، همه و همه منجر به شکلگیری درامی پر ابهام و پرگره شده است که در هر قسمت بنا به پیشبرد قصه، میتواند ماجرایی تازه داشته باشد.
در واقع کاراکترها در دل این قصه، بسیار پیچیده و چند بعدی هستند و هر یک از شخصیتها، گذشتهای پنهان و انگیزههای خاص خود را دارند که به طور حتم حس کنجکاوی بیننده را برمیانگیرد و در صورت پرداخت اصولی و گم نشدن خط قصه در دل تمام این خرده اتفاقات، میتوان شاهد سریال جنایی بود که مخاطب را در هر قسمت با معماهای تازهای روبهرو میکند. جریانی که باید دید این کارگردان چطور از پس آن برمیآید؟!