کد خبر: 1230583
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
خداوند در نگاه عارفان عاشق ما از روی آوردن بندگان به سوی خویش دلشاد می‌شود. او اگر چه غنی و مستغنی است، اما در عین غنا و استغنا، عاشق و مشتاق است و این عشق و اشتیاق، ناشی از پُرمایگی اوست و نه کاستی برآمده از قوت و قدرت و نه ضعف. پیوند دوستی میان خدا و آدمی، یکجانبه نیست

جوان آنلاین: صدیق قطبی در کانال تلگرامی خود نوشت: خداوند در ساحتی از وجود مطلق و غیب خویش با آدمیان رابطه‌ای شخص‌وار دارد. دام‌های دوستی پهن می‌کند و مشتاقانه چشم به راه آدمی می‌ماند. او برای جذب آدمی از راه‌های گوناگونی عمل می‌کند، چیز‌هایی به آدمی می‌چشاند و به شیوه‌هایی او را به سوی خویش می‌کشاند. چَشِش و کشِش، دو عمل عاشقانه است که از خداوند سر می‌زند. چشاندن مزه‌ها و کشاندن به بالاها. مولانا می‌گفت: «زان سوی او چندان کشِش چندان چَشِش چندان عَطا» (غزل ۱۴)
خداوند در نگاه عارفان عاشق ما از روی آوردن بندگان به سوی خویش دلشاد می‌شود. او اگر چه غنی و مستغنی است، اما در عین غنا و استغنا، عاشق و مشتاق است و این عشق و اشتیاق، ناشی از پُرمایگی اوست و نه کاستی برآمده از قوت و قدرت و نه ضعف. پیوند دوستی میان خدا و آدمی، یکجانبه نیست. اشارات عشق‌انگیزی در منابع عرفانی آمده که ناظر به این معناست:
- در خبر است که ملک‌الموت، چون جان خلیل (ع) برمی‌گرفت [ابراهیم خلیل]گفت: «هرگز دیدی که خلیل جان خلیل را بستاند؟» وحی آمد به وی که «هرگز دیدی که خلیل دیدار خلیل را کارِه
[= ناخوش‌دارنده]بوَد؟» گفت: «اکنون جان برگیر که رضا دادم.» (کیمیای سعادت، جلد دوم، ص۵۷۰)
خدای تعالی می‌گوید: طالَ شوقُ الاَبرارِ إلی لِقائی و إنّی إلی لِقائِهِم لَأشَدُ شوقاً؛ دراز شد آرزوی نیکمردان به من و من به ایشان آرزومندترم از ایشان به من. (همان، ص۶۰۴)
- ابودردا، کعب اَحبار را گفت که از خاص‌ترین آیت مرا خبر کن - یعنی در تورات- گفت: «شوق نیکمردان به لقای من بسیار است، و شوق من به لقای ایشان قوی‌تر.» (إحیاء علوم دین، جلد چهارم، ص۵۶۱)
 خدای عزوجل به داود وحی فرستاد: «ای داود، اگر روی‌گردانندگان از من بدانند که انتظار من ایشان را و رِفق [مهر و نرمی]من بر ایشان و شوق من به ترک معاصی ایشان را چگونه است، هر آینه از اشتیاق من بمیرند و مفاصل ایشان از هم جدا شود از دوستی من.‌ای داود، این ارادت من است در حق روی‌گردانندگان از من، پس ارادت من در حق روی‌آرندگان به من چگونه باشد.» (همان، جلد چهارم، ص۵۶۵)
 حق - عَزَّ اسْمُهُ- وحی فرستاد به داود (ع) که: «یا داود اگر بدانند آن گروه که از من برگشته‌اند چگونه منتظر ایشانم و رفق [مهر و نرمی]من با ایشان و شوق من به ترک معصیت ایشان همه از شوق بمیرندی و اندام‌های ایشان از دوستی من پاره‌پاره گرددی، یا داود این ارادت من است اندر آن کس که از من برگشته باشد، اندر آن کس که مرا جوید و مرا خواهد ارادت من، چون بوَد.» (رساله قشیریه، ص۵۸۱)
- از مالک دینار روایت کنند که گفت اندر تورات خوانده‌ام: «به شوق آوردم شما را مشتاق نگشتید و سماع کردم شما را رقص نکردید.» (همان، صص۵۸۳-۵۸۲)
- در منابع حدیثی، سخنانی از پیامبر و ائمه دین آمده است در بیان شدت شادمانی خداوند از بازگشت آدمی به سوی او. خداوند در این روایات همچون کسی تصویر شده که عزیز خود را گم کرده و بی‌تاب یافتن اوست:
- پیامبر (ع) گفت: «هر آینه بارى تعالى به توبه بنده مؤمن خود خشنودتر است از مردى که در زمین بیابان مهلک نزول کرد و راحله [= مَرکب]او با او بود و طعام و شراب او بر آن، پس سر خود بنهاد و یک خواب بخفت، و، چون بیدار شد راحله او برفته بود، او آن را بطلبید تا، چون گرما و تشنگى یا آنچه حق تعالى خواست بر وى سخت شد گفت به جایى که بودم بازگردم و بخسبم تا آن‌گاه که بمیرم، پس سر خود بر ساعد نهاد تا بمیرد، پس بیدار شد راحله خود را با زاد و شراب نزدیک خود دید؛ پس خداى عزّوجل به توبه بنده مؤمن خود خشنودتر از این کس باشد به راحله خود.» (مسلم: ۲۷۴۴؛ ترجمه به نقل از: إحیاء علوم دین، جلد چهارم، ص۸)
- «شاد شدن خداوند از توبه بنده‌اش بیشتر است تا شاد شدن مردى که در شبى تار، شتر و ره‌توشه خود را گم کند و سپس آن را بیابد.» (الکافی: ۲/۴۳۵/۸)
- «هر آینه شادى خداوند از توبه بنده خود بیشتر است تا شادى نازایى که بچه مى‌آورد و گم‌کرده‌اى که گمشده خود را مى‌یابد و تشنه‌اى که به آب مى‌رسد.» (کنز العمال: ۱۰۱۶۵)
برخی احادیث قدسی نیز اشتیاق خداوند را به بازگشت آدمی چنین تصویر کرده‌اند:
- «اگر بنده یک وَجَب به من نزدیک شود، من یک گَز (فاصله ساعد تا آرنج) به او نزدیک می‌شوم و اگر یک گَز به من نزدیک گردد، من به‌اندازه یک رَش (فاصله دو دست وقتی که از هم بازشوند) به او نزدیک می‌شوم؛ اگر قدم‌زنان به سوی من بیاید، من دوان‌دوان به سویش می‌آیم.» (بخاری: ۷۴۰۵، مسلم: ۲۶۷۵، کنزالعمال: ۱۱۳۳)
- «اى فرزند آدم! براى آمدن نزد من از جا برخیز، سوى تو مى‌آیم. به‌سوى من قدم‌زنان بیا، من دوان‌دوان سویت مى‌آیم.» (الجامع‌الصغیر: ۶۰۳۲؛ کنزالعمال: ۱۱۳۸)
قدم‌زنان که به سوی او بروی، دوان‌دوان به سوی تو می‌آید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار