جوان آنلاین: یکی از گروههایی که بعد از گذشت ۳۵ سال از دفاع مقدس همچنان در مناطق عملیاتی فعال هستند و هر روز با شهدا سروکار دارند، گروههای تفحص هستند. تفحص پیکر شهدا علاوه بر آنکه کاری بسیار سخت و طاقتفرساست، حساسیتهای خاص خود را دارد و نیازمند تبحر، تخصص و آزمایشات دقیق است، اما با این همه، تفحصکنندگان به امید پایان چشمانتظاری خانوادههای شهدا، همه این مشقتها را به جان میخرند. گروههای تفحص که غالباً هر روز خود را با توسل به ائمه (ع) و شهدا آغاز میکنند، ماجراهای شنیدنی از کار تفحص و پیدا شدن پیکر شهدا نقل میکنند.
حاجحسین کاجی از سرداران گروه تفحص است که ماجرایی را در این مورد نقل کرده است:
«بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان بودیم که به طرز غیرعادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی درآوردم. داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملاً سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیتنامه نوشته بود:
من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم. پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت (ع) ارتباط دارند. اهل بیت (ع) شهدا را دعوت میکنند...
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و ۲۵روز در منطقه میماند. بعد از این مدت، جنازه من پیدا میشود و زمانی که جنازه من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه (ع) به من گفتند و من به شما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند».
بعد از خواندن وصیتنامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود، تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵روز از آن گذشته است.»