جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، یکی از پروژههای تدوین تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. این کتاب خاطرات محمد هاشمیرفسنجانی را در خود دارد. تارنمای ناشر در بازنمایی اهمیت انتشار این دست آثار، به نکات پی آمده اشارت برده است:
«مهمترین راهکاری که میتوان از طریق آن، به زوایای پنهان و ناگفته تاریخ انقلاب اسلامی پی برد، مرور خاطرات دستاندرکاران این رویداد است. گرچه تنها با تکیه بر خاطرات، نمیتوان تاریخ انقلاب اسلامی را به نگارش درآورد و ناچار از بهرهگیری از منابع دیگری چون: اسناد مکتوب و اسناد دیداری، شنیداری و منابع کتابخانهای هستیم، اما با این حال خاطرات ویژگیهایی دارد که در کنار توجه به کاستیها و آسیبهای آن، میتواند در شفافترشدن وقایع و قضایا مؤثر باشد. اگر در اسناد مکتوب وقوع حادثهای گزارش شده است، در خاطرات دستاندرکاران انقلاب زمینههای آن حادثه، عوامل مؤثر در شکلگیری آن و افراد و جریانهای دخیل در آن روشن میگردد، از اینرو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ضبط و تدوین خاطرات اشخاص مؤثر در انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده است. محمد هاشمیرفسنجانی از جمله شخصیتهای فعال در نهضت اسلامی است که بخشی از فعالیتهای وی در بستر خانواده و بهویژه برادر بزرگتر خود آیتالله اکبر هاشمی صورت گرفته است. حضور محمد هاشمی در قم و آشنایی با رهبر کبیر انقلاب اسلامی و همچنین مشاهده وقایع تاریخ انقلاب اسلامی، در خاطرات وی انعکاس یافته است. بخش دیگری از خاطرات او، به شرح فعالیتها در محافل دانشجویان ایرانی در امریکا اختصاص یافته است. حضور راوی در فرانسه و فعالیت در بیت امام (ره)، بخشهای دیگر خاطرات محمد هاشمی از تاریخ انقلاب اسلامی است که در کنار سایر خاطرات و منابع، تصویر روشنی به ما میدهد. ضمن این خاطرات، مسائل و ناگفتههای بسیاری از دوران تثبیت انقلاب اسلامی هم بازگو شده است...».
در بخشی از این کتاب، دیدار نمایندگان دولتین امریکا و فرانسه با امام خمینی در نوفللوشاتو و تصمیم ایشان برای بازگشت به ایران، به ترتیب پی آمده روایت شده است:
«ساعت ۵/۱۰ شب اوایل بهمن ماه، نمایندگان ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه و جیمی کارتر، رئیسجمهور امریکا در نوفللوشاتو به دیدار امام آمدند. نماینده امریکا با لحن کمی تند، بیادبانه و تهدیدآمیز با امام صحبت کرد. امام پس از شنیدن صحبت او فرمودند: من هنوز به مردم نگفتهام که تکلیف امریکاییهای مستقر در ایران را معین نمایند، اگر لازم باشد میگویم! در نهایت امریکا را از دخالت در امور ایران برحذر داشتند. نماینده آقای ژیسکاردستن با لحنی مؤدب و دلسوزانه با امام صحبت کرد و در صحبتهای خود، از اینکه فضای زندگی و محل اقامت امام کوچک و نامناسب است، عذرخواهی کرد و اظهار داشت: اگر امام اجازه میدهند، ایشان به محل دیگر منتقل شوند. از جمله کاخ ورسای که در نزدیکی دهنوفل لوشاتو بود و پیشنهاد داد بهتر است فعلاً شما به ایران نروید، چون برای شما در ایران خطر وجود دارد. امام در پاسخ از ملت فرانسه تشکر کردند و فرمودند: محل اقامت فعلی مناسب است. به محض اینکه این دو نفر منزل امام را ترک کردند، امام فرمودند: اعلام کنید خمینی روز جمعه به تهران میرود! این خبر را ساعت ۱۲ شب، رادیو فرانسه در اخبار خود پخش کرد. بعدها که علت این تصمیم سریع و صریح از امام سؤال شد، ایشان در پاسخ فرمودند: دولت امریکا که دوست ملت ایران یا من نیست که از خطر برای من نگران باشد، من تشخیص دادم که اینها خیال توطئه دارند که اگر من در ایران باشم، مانع انجام توطئه آنها خواهم بود و اگر نباشم، توطئه خود را انجام میدهند، بنابراین پس از این دیدار، بلافاصله اعلام کردم که جمعه به ایران میروم...».