اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به حیات، اندیشهها و آثار زندهیاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی میپردازد جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به حیات، اندیشهها و آثار زندهیاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی میپردازد. این پژوهش از سوی سمانه بایرامی انجام شده و انتشارات سوره مهر آن را به عنوان یکی از مجلدات مجموعه «شخصیتهای مانا»ی خویش روانه بازار نشر کرده است. مؤلف کتاب در گفت وشنو با تارنمای ناشر در باب این یادمان اظهار داشته است: «برای من انتخاب این شخصیت، براساس علاقه شخصی بوده است. کتاب ایشان با عنوان از پاریز تا پاریس (سفرنامه نامبرده)، برای بنده بسیار جالب بود. شیوه نگارش این اثر به گونهای بود که سفرنامه ابن بطوطه را در ذهنم تداعی میکرد. در میان پیشنهاداتی که حوزه هنری ارائه کرده بود، این اثر را انتخاب کردم، چراکه کتابها و سبک نوشتاریاش گیرنده به نظر میرسید. علاوه بر قلم وی، وجوه شخصیتی دیگری نیز در آقای باستانی جذاب مینمود. همانگونه که مستحضر هستید، ایشان فردی بسیار متواضع، مهربان و در عین حال عالم بودند. ویژگی برجسته دیگر، توانایی ایشان در بیان مطالب علمی به زبانی ساده و قابل درک بود. همانطور که در فضای دانشگاهی ملاحظه میفرمایید، متأسفانه رویکردی رایج شده است که در آن هر فردی با پیچیدهتر سخن گفتن تلاش دارد بر عمق دانش خود تأکید کند! زمانی که فردی به دانشگاه میرود، ابتدا چنین تصوری دارد که هر چه اصطلاحات تخصصی بیشتری به کار برد، نشاندهنده برتری علمی اوست، اما به تدریج درمییابد که این امر لزوماً صحیح نیست. ایشان بهگونهای بودند که مفاهیم علمی یا وقایع تاریخی را با طنز ظریف، قصهپردازی و استفاده از ضربالمثلها تلفیق میکردند و بعد به شکلی شیوا در اختیار مخاطب قرار میدادند. همینطور بیشتر از متن کتاب، خواندن پانویسهای موجود در کتابهایشان برای من جالب بودند و شخصاً علاقهمند به مطالعه دقیق این پانویسها بودم. این توضیحاتی که به متن اصلی افزوده شده بود، فاقد آن غرور و منیتی بود که متأسفانه در برخی آثار مشاهده میشود. همانطور که در متن کتاب هم نوشتهام، آقای باستانی پاریزی همان سیره و روش عارفان ایران را در پیش داشتند... ساختار فصلبندی کتاب تا حدی براساس شاکله و چارچوب تعیینشده از سوی حوزه هنری طراحی شد، اما در مواردی نیز امکان اعمال تغییرات و سلیقه شخصی وجود داشت. برخی از همکاران، بخش زندگینامه را در اولویت قرار میدهند. در این اثر، فصل نخست به زندگینامه ایشان اختصاص یافته که از دوران تحصیل در پاریس آغاز شده و تا واپسین سفر ایشان ادامه مییابد. فصل دوم به فضایل اخلاقی، خاطرات همکاران، دوستان و دانشجویان ایشان پرداخته است. فصل سوم نیز به اندیشههای ایشان اختصاص دارد، زیرا هر نویسندهای دارای بنیانهای فکری خاصی است که براساس آن مینگارد و ایشان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. ایشان معتقد بودند که اراده الهی بر تاریخ حاکم است. علاوه بر این، باوری که در تمامی آثار ایشان مشهود است، این است که مردم باید از تاریخ آگاه شوند، اما پرسش اینجاست که چگونه؟ متون سنتی تاریخ، اغلب برای عموم مردم قابل درک نیست. ایشان تلاش میکردند که وقایع و رخدادهای مهم تاریخی را با زبانی ساده انتقال دهند. به گمانم این مهمترین ویژگی ایشان بود: توانایی ترکیب پیچیدگیها و تلخیهای تاریخ با زبانی شیرین و طنزآمیز و ارائه آن به شکلی ساده به مخاطب. این امر در زمانه ما نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مردم تنها زمانی به مطالعه تاریخ روی میآورند که خوانش آن برایشان لذتبخش باشد....»