رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت با اشاره به دخالت قدرتهای زورگو در منطقه، کشورهای منطقه را به همگرایی و وحدت فراخواندند و قدرتهای خارجی، از قبیل امریکا را عامل جنگافروزی در منطقه برشمردند.
اگر فقط به تاریخ نیم قرن اخیر منطقه نگاه کنیم، در تمام جنگهای منطقه، امریکا، و رژیم صهیونیستی به عنوان عامل اصلی امریکا، نقش محوری را بر عهده داشتهاند. از جنگ هشت ساله رژیم صدام علیه ایران که به تحریک و حمایت امریکا صورت گرفت تا جنگها و تهاجمات رژیم صهیونیستی علیه لبنان و سوریه، از تهاجم گسترده امریکا و دوستانش به افغانستان تا جنگ علیه مردم عراق، از جنگ تروریستی علیه سوریه تا جنگ در لیبی سیاههای است که هرچقدر به آن پرداخته شود، دستان خونین امریکا و عواملش در آن کاملاً نمایان است.
منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از دیرباز اهمیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک زیادی داشته و قدرتهای بزرگ همواره تلاش کردهاند با کنترل آن به قدرت برتر جهانی تبدیل شوند. این منطقه شاهراه ارتباطی جهان و مرکز ثقل تجارت جهانی و کانون فرهنگ و تمدن بشری بوده و همه اینها عاملی بوده که باعث شده قدرتهای جهانخوار، مترصد تسلط بر آن باشند. اگر به تاریخ برگردیم و تحولات این منطقه را واکاوی کنیم، این منطقه تنها در زمانی دارای ثبات و امنیت بوده که متکی بر خود بوده و این قدرت، عامل کنار زدن و مأیوس کردن مستکبران مهاجم بیگانه شده است. در غیر این صورت هرگاه وحدت و همدلی ملتها و اقوام منطقه تضعیف شده، دشمنان و تمدنهای مهاجم توانستهاند با ایجاد تفرقه به تجزیه منطقه دست بزنند. در واقع منطقه غرب آسیا یا توسط قدرتیابی ملل منطقه که با اتحاد اقوام و ملل منطقه شکل گرفته دارای ثبات بوده و دوران رونق و شکوفایی را دیده یا در زمان ضعف ملل منطقه، توسط بازیها و روابط متقابل قدرتهای رقیب خارجی و اعمال نفوذ آنها دچار ضعف و فرسایش شده است. در دوره معاصر بعد از پایان جنگهای جهانی و غلبه امریکاییها در جنگ سرد، همواره این قدرت تلاش کرده با نفوذ در منطقه چه از طریق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و چه از طریق جنگ نظامی، منطقه را دچار تجزیه و تضعیف ملتها کند و نظم مورد نظر خود را مستقر نماید. تلاشهای قبلی برای عملیاتی کردن طرحهایی موسوم به خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید و نیز ایجاد جنگهای نیابتی در منطقه با مدیریت جریانات تکفیری، ادامه همان مشی امریکاییها برای تجزیه منطقه و تسلط کامل بر آن بود. با این حال، امروز دشمنی با ملل منطقه پایان نیافته و تلاش برای شعلهور کردن آتش اختلاف و تلاش برای تجزیه منطقه ادامه دارد. با این اوصاف، امروز توجه به برخی نکات ضروری است:
اول اینکه امریکا دیگر آن قدرت هژمون سابق را ندارد که بتواند به صورت یکطرفه و آسان هر آنچه اراده کند انجام دهد. البته این به معنای از بین رفتن قدرت امریکا نیست، بلکه شرایط به گونهای تغییر کرده که هم ترس از امریکا کاهش پیدا کرده، هم امریکا گرفتار مشکلات داخلی است و هم قدرتهای جدیدی سر برآوردهاند که علاقهمند به تداوم شرایط قبلی نبوده و نقش کدخدایی برای امریکا قائل نیستند.
دوم اینکه با توجه به افول نقش هژمون امریکا و ریسک بالای اقدامات مستقیم این کشور در دشمنی و جنگ با ملتها، به نظر میرسد امریکاییها بعد از استفاده از نیروهای تکفیری به عنوان عناصر نیابتی درصدد هستند این بار با استفاده از برخی عناصر کوتهفکر و قدرتطلب، منطقه را درگیر اختلاف و چالشهای اساسی کنند.
سوم اینکه با توجه به درگیری غرب با روسیه در جنگ اوکراین و عدم توفیق جدی در این موضوع، از نظر غربیها، چالشسازی در منطقه غرب آسیا و مشغولسازی قدرتهایی، چون ایران و روسیه در این چالشها میتواند سبب ایجاد گشایشهایی در جبهه اوکراین برای غرب شود.
چهارم اینکه رژیم صهیونیستی بنابر نظر کارشناسان امور بینالملل و به اذعان خود صهیونیستها در بدترین وضعیت تاریخی خود به سر میبرد. از یک سو در داخل دچار بحرانهای توانفرسا و اعتراضات اجتماعی گسترده است و از سویی دیگر در جبهه خارجی، وضعیت دشمنانش در محور مقاومت در بهترین شرایط است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران توانسته با عبور از فشارهای متعدد همچون کمپین فشار حداکثری و تحریمهای کشنده، وضعیت اقتصادی، هستهای و قدرت نظامی خود را بهبود ببخشد. همچنین در عرصه بینالمللی نیز ایران با پیوستن به سازمانهایی، چون شانگهای و بریکس و بهبود روابط با کشورهای منطقه، توانسته از تنگنای دیپلماتیک نیز تا حد زیادی خارج شود. در چنین شرایطی ایجاد مناقشات منطقهای و مشغولسازی ایران با آن میتواند به رژیم صهیونیستی برای خارج شدن از این بحرانها کمک کند.
ملت ایران با پیروزی انقلاب اسلامی و با استقرار نظام جمهوری اسلامی، توانست به خودباوری تاریخی خود برسد و به جرئت میتوان گفت ایران امروز، بهترین وضعیت را از لحاظ عناصر قدرت در چند قرن اخیر دارا است. تحولات چند دهه اخیر و مدیریت هوشمندانه رهبر انقلاب بر بحرانهای داخلی و منطقهای، شرایط را به گونهای رقم زده است که شرایط اتحاد ملتهای منطقه به محوریت و با تکیه بر قدرت انقلاب اسلامی فراهم شده است و واهمه از همین واقعیت است که باعث میشود امریکاییها و غربیها به دنبال روشها و ابزارهای جدید برای جلوگیری از وحدت و همگرایی و ایجاد تفرقه باشند تا از تحقق آن جلوگیری کنند.