هر فردی برای انتخاب شغلش معیاری دارد، اما در کنکاش بعضی مشاغل این حقیقت آشکار میشود که معیار انتخاب، عشق و علاقه خدمت به خلق است. آتشنشانی هم از جمله این مشاغل است. منتخبان آن فرشتگانی هستند که آتش سوزان حوادث را با آتش عشق در زندگی خلق خاموش میکنند و با اطلاع از همه خطرهای احتمالی پای قول و قرارشان با اعتماد به نفس و از خودگذشتگی ایستادهاند و در آخر خطوط پیشانیشان نشان از خطهای سرنوشت بسیاری از انسانهایی دارد که آتش زندگیشان به دست و لبخندشان خاموش شدهاست. یکی از این مردان فداکار، مهدی جانعلیان است. او متولد ۱۳۶۰ و ۲۱ سال از سالهای عمرش را در سازمان آتشنشانی گذراندهاست. دایی مهدی آتشنشان بود و همین بهانهای شد تا مهدی با این شغل آشنا و به آن علاقهمند شود. حالا او همراه برادر بزرگترش هر دو فرمانده ایستگاه یک میدان حسنآباد تهران در دو شیفت مختلف هستند. مهدی در گفتوگویمان میگوید به شغلی که دارد افتخار میکند، اما گلایههایی هم دارد. از جمله مشکل فرهنگی بین شهروندان که کار امدادرسانی را با مشکل مواجه میکند. همچنین قوانین دست و پاگیر برای همکارانش که خلاف آنچه در دیگر استانهای کشور رقم میخورد، اما در شهر تهران آتشنشانی جزو مشاغل سخت به شمار نمیرود که به مناسبت روز آتشنشان با جانعلیان گفتگو کردهایم.
اولین و آخرین عملیاتی که در آن حضور داشتید، کدام بودهاست؟
اولین عملیات در همان روزهای اول کاری در خیابان نواب اتفاق افتاد. آن زمان در ایستگاه پنج مشغول خدمت بودم. بعد از تماس مرکز، با دستور فرمانده ایستگاه به محل مورد نظر رفتیم. حادثه کجشدن یک دیوار بود که هر لحظه امکان داشت فرو بریزد. با تلاش همکاران این حادثه بدون هیچ خطری پیشگیری شد. آخرین عملیات هم در همین دقایق قبل از مصاحبه حوالی محله حسنآباد در یک منزل مسکونی اتفاق افتادهبود. تماسگیرنده متوجه آتشسوزی یک کولر در پشتبام خانه یکی از همسایههایش شدهبود که معلوم نبود دقیقاً کدام پشتبام دچار حادثه شدهاست. بعد از اعلام این خبر بلافاصله با همکاران راهی محل شدیم و بعد از جست و جو، پشت بام مورد نظر را پیدا و آتش را مهار کردیم.
کدام یک از عملیاتها را هرگز فراموش نمیکنید؟
هر عملیات خاطرهای دارد. یکی خاطره آموزشی یکی تلخ و دیگری شیرین. معمولاً نجات جان یک نفر در آتشسوزی و لبخند او خاطرهای ماندگارتر است. یکی از این خاطرات حریق در یک منزل مسکونی، حوالی راه آهن در محله مولوی بود. با اعلام این گزارش بلافاصله به محل اعزام شدیم. ساعت ۴ بعدازظهر بود و با توجه به موقعیت و بافت جغرافیایی آن منطقه، ترافیک سنگین بود و معبر حرکت ماشین تنگ. به همین خاطر به سختی به محل حادثه رسیدیم. در آن خانه مردی ۴۵ ساله در آشپزخانه حبس شدهبود و آتشسوزی هم در راهروی خانه اتفاق افتادهبود. خانه هم در طبقه اول بود و به خاطر حفاظت بیشتر نردهکشی شدهبود. به لطف خدا و همت دوستان معبری باز شد و من توانستم خودم را به آن مرد برسانم و او را نجات دهم. او هنوز با من ارتباط دارد و در هر مناسبتی تماس میگیرد و تبریک میگوید.
برای یک آتشنشان خوب بودن چه چیزهایی لازم است؟
یک آتشنشان خوب باید صفت از خودگذشتگی داشته باشد. شخصی که برایش حادثهای پیش آمدهاست نباید برای یک آتشنشان مهم باشد که کیست، چه دین و مذهبی دارد. صرف انسان بودن باید رفت و با همه توان او را کمک کرد. بدن آماده و ورزیده داشتن هم از جمله معیارهای یک آتشنشان خوب است و دیگر ذهن باز و خلاق. این خصلت خیلی در تصمیمگیریها اثرگذار است. گاهی شرایطی پیش میآید که آتشنشان تنها خودش است و خودش. آنجا باید هم مأمور باشد و هم فرمانده. بنابراین باید بداند چکار کند تا هم خودش گرفتار نشود و هم فرد آسیبدیده. این سه فاکتور لازمه یک آتشنشان خوب است. البته هوش هیجانی هم لازم و مؤثر است.
آیا پس از حادثه به سرنوشت آسیبدیدگان فکر میکنید؟
بله. برای خود من خیلی پیش آمدهاست که بعد از حادثه پیگیر حال آسیبدیدگان باشم.
آیا شاخصه خاصی بین آتشنشانان هست که ویژگی مشترکشان شود؟
تقریباً میتوان گفت همه بچهها شوخطبع هستند که به نظرم در شغلی که مدام با خطرات و لحظات تلخ مواجه هستی لازم است. دیگر شاخصه خانواده دوست بودن آنهاست، چراکه همکاران با دیدن حوادث و گاهی از دست دادن یک عضو از خانواده، حس علاقه و وابستگی به خانواده در آنها تحریک و بیشتر میشود.
این امکان که بسیاری از حادثهدیدگان نسبت به آتشنشانان رفتار مناسبی نداشته باشند، وجود دارد. به همین خاطر یک آتشنشان باید قدرت تحلیل سریع، اعصاب قوی و کنترل در برابر واکنشهای احتمالی آسیبدیدگان را داشته باشد. در کنار آموزشهای کاری چقدر به این موضوع توجه میشود؟
در مراحل اولیه استخدام این موضوعات بیان میشود، اما اثرگذاری آن به مرور و با کسب تجربه به دست میآید. معمولاً وقتی نیرویی جذب میشود و به محل حادثه میرود با دیدن عصبانیت و رفتار نامناسب، حتی شنیدن جملات زشت از طرف فرد یا خانواده آسیبدیده ممکن است واکنش نشان دهد، اما چند عملیات که گذشت و تجربه کسب کرد، آستانه تحملش بالا میرود و دیگر واکنشی نشان نمیدهد و با خونسردی و آرامش وظیفهاش را انجام میدهد. رعایت این موارد تنها در محل حادثه نیست. حین اعزام به محل وقتی با ترافیک سنگین مواجه میشویم نیز قابلتوجه است. لحن و نوع درخواست از رانندگان برای باز شدن مسیر بسیار مؤثر است. میتوان با لحن تند این درخواست را اعلام کرد، اما این درخواست وقتی با احترام و ادب اعلام میشود، همکاری رانندگان بیشتر و بلافاصله مسیر باز میشود. صفت از خودگذشتگی که در پاسخ به یکی از سؤالات اشاره کردم، دقیقاً اینجا به کار میرود.
وقتی آژیر به صدا درمیآید، اولین چیز مهمی که به ذهنتان میرسد، چیست و در چه مدت باید لباس پوشیده و سوار ماشین شدهباشید؟
ایستگاه ما چهار منظوره است و همه زنگها از جمله نجات، حریق، پشتیبانی و هزمت را دارد. شاید باورتان نشود وقتی زنگ حریق میخورد از تخت میافتم! میگویم خدایا میدانی که ما ضعیف هستیم و باید خودت ما را کمک کنی. سپس بنا به آدرسی که از ستاد فرماندهی دریافت شده، بسته به نوع حادثه، تفکرات عملیاتی به ذهن میرسد و خودروها با تجهیزات لازم، مهیا و بلافاصله بعد از هماهنگی با دوستان طی یک گفت وگوی کوتاه کمتر از فاصله زمانی ۷۰ ثانیه باید در خودرو نشستهباشیم و در فاصله ۷۵ ثانیه حرکت کنیم.
حتماً در طول اطفای حریق استرس زیادی به شما وارد میشود. این موضوع چه عوارضی دارد؟
شاید شنیدن این خبر تلخ باشد، اما بعضی از همکاران به خاطر تحمل استرس و اضطرابهای دوران کاریشان بعد از بازنشستگی عمر زیادی ندارند. از عواقب این استرسها در طول خدمت میتوان به مواردی مثل، پادرد، میگرنهای عصبی، کمردرد، چشم درد، ناراحتیهای کبد و حملات قلبی اشاره کرد. فکر کنید در خواب عمیق هستید و یکدفعه زنگ میخورد و باید کمتر از ۷۰ ثانیه در ماشین نشسته و آماده حرکت باشید. بعد باید آدرسی را که دریافت کردهاید، حلاجی کنید تا محل دقیق حادثه را پیدا کنید، چراکه فرد تماس گیرنده به خاطر استرس زیاد آدرس را دقیق نمیدهد، به همینخاطر نیاز به بررسی دارد.
برای پیشگیری از این عوارض درمانهای دورهای از سوی سازمان پیشبینی نشدهاست؟
خیر. فقط بعد از حادثه پلاسکو بود که چند روانشناس به مراکز آمدند و کار درمانی انجام شد، ولی ادامهدار نبود. یکبار هم بعد از انتخاب مدیریت جدید، بچهها چکاپ کامل شدند که امیدوارم ادامهدار باشد.
وقتی راهی عملیات میشوید، پیدا کردن آدرسها در ترافیک سنگین تهران چگونه است؟ چراکه ممکن است مسیری مسدود باشد یا ساخت و سازی در جریان باشد؟
با بودن ستاد فرماندهی و کارشناسان زبده تقریباً این مشکل حل شدهاست. آنها وقتی آدرسی دریافت میکنند که بار ترافیکی زیادی دارد، به دو یا سه ایستگاه مخابره میکنند تا هر کدام توانستند زودتر به محل برسند. اگر به یک ایستگاه اعلام شود با توجه به آدرس دریافتی چند خودرو از چند مسیر به فرض یافتن مسیری روان اعزام میشوند. البته ناگفته نماند که غیر از ترافیک یا ساخت و سازها، ورود خودروهای شخصی به خط ویژه از عمده مشکلات است. مسیر کندرو یا خط اضطرارها هم با تردد یا پارک موتور و خودروها مسدود میشود. به طور مثال مسیر کندرویی که دقیقاً مقابل ایستگاه میدان حسنآباد است، بارها با توقف خودرو یا موتور مسدود شدهاست که چند بار با مأموران نیروی انتظامی تماس گرفتیم، اما بیفایده است و متأسفانه شهروندان رعایت نمیکنند. باید بگویم مشکل فرهنگی قبل از هر مشکل دیگری است که با آن مواجهیم.
گفته میشود در برخی عملیاتها لوازم آتشنشانان سرقت میشود. درست است؟
بله ولی این اتفاق به ندرت میافتد و به قدری درگیر عملیات هستیم که متوجه نمیشویم. بیشتر بعد از برگشت از عملیات متوجه سرقت میشویم.
ممکن است وسیلهای سرقت شود و کار عملیات با مشکل مواجه شود؟
خیر. برای ما پیش نیامدهاست، چراکه معمولاً از هر وسیلهای چند عدد همراه میبریم.
آیا با تماس مزاحم تلفنی هم راهی عملیات شدهاید؟
یک تماس مزاحم داریم که در ستاد رفع میشود، اما یک تماس کذب داریم که ما را راهی محل میکند. متأسفانه با تماسهای کذب مواجه بودیم و وقتی در محل حاضر شدیم، متوجه کذببودن خبر شدیم. شاید مردم نمیدانند ما با هر تماس اشتباه، چه استرسی را تحمل میکنیم. اگر میدانند و این کار را انجام میدهند، بدانند حقالناس است و اگر نمیدانند از همینجا میگویم آنها با این کار ممکن است به سلامتی یکی از خادمانشان لطمه بزنند.