یک هفته تا شروع سال تحصیلی جدید باقی مانده است. مهرماه که از راه برسد دانشآموزان با کولهپشتیهای سنگین راهی مدرسه خواهند شد. در این کولهها کتب اصلی، کتب کمکدرسی، چندین دفتر که هر کدامش برای تمرین بیشتر مشخص شده، لوازمالتحریر و البته تغذیهای برای زنگهای تفریح قرار میگیرد که سنگینیاش از بار آموزشی بیشتر خواهد بود. هر چند هنوز کتابهای سال تحصیلی جدید به دست دانشآموزان نرسیده است، اما میتوان حجم بالای کتب درسی و دشوار بودن برخی مفاهیم آن را حدس زد، چراکه رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در گفتوگوی اخیر خود درباره تغییرات کتب درسی، هیچ صحبتی از کاهش محتوای دروس یا کمشدن آن نکرده است. متأسفانه بسیاری از محتوای درسی هیچ کاربردی در زندگی دانشآموزان ندارد، بدتر اینکه وجود این محتوای غیرکاربردی سبب میشود دانشآموز برای درک آن دسته از مباحثی که روزی به دردش میخورد یا به کمک آن، قدرت حل مسئله را یاد میگیرد، فرصت کافی نداشته باشد. هر چند مسئله حجم بالای کتب درسی و بیهودگی عمده محتوای آن، سالهاست مورد انتقاد دانشآموزان، خانوادهها، معلمان و کارشناسان قرار میگیرد، اما تاکنون عزمی برای حل آن وجود نداشته است.
رفتوآمد وزیران و غفلت از وعدهها
در حالی که هدف اصلی تعلیم و تربیت، توانمندی دانشآموزان برای حل مسئله است، اما نظام آموزشی در کشورمان به گونهای پیش رفته که آنها را درگیر حفظیات و تستزنی کرده است تا جایی که شاهد آن هستیم عمده دانشآموزان حتی پس از گرفتن دیپلم، قادر نخواهند بود از عهده چالشهای زندگیشان برآیند که این نتیجه نظام آموزشی غلط بوده است.
هرچند با گذشت زمان تأکید بر حفظیات در مدارس کمتر از قبل شده و امروز شاهد آن هستیم که معلمان این دوره نسبت به معلمان دهههای ۵۰ و ۶۰ کمتر به دانشآموز فشار میآورند تا مطالبی را که بعضاً برای زندگیو آیندهشان بیفایده است، حفظ کنند، اما باید این مسئله را مدنظر قرار داد که خود ساختار کتابها بر حفظیاتمحوربودن دانشآموز تأکید میکند و ارزشی برای مهارتآموزی او قائل نیست.
سال گذشته بود که یوسف نوری، وزیر سابق آموزشوپرورش اعلام کرد از سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲، محتوای کتابهای درسی دانشآموزان با تغییرات عمدهای همراه خواهد شد تا به جای مطالب بیفایده و صرفاً حفظکردنی، محتوایی در راستای مهارتافزایی و شامل آموزشهایی مفید برای زندگی فردی و اجتماعی جایگزین آن شود.
این اظهارنظر پس از آن نکتهسنجی رهبر معظم انقلاب درباره حفظیات غیرضروری کتابهای درسی مطرح میشد، اما بعد از استعفای نوری و آمدن وزیر آموزشوپرورش جدید، درباره این موارد کمتر صحبت میشود و بیم آن میرود که در این آمد و شد به فراموشی سپرده شده باشد، یعنی وزیری که قرار بود بر حذفیات غیرضروری کتب درسی تمرکز کند، رفت و با آمدن وزیر جدید که در اینباره قولی به کسی نداده، مشخص نیست تا چه حد این مسئله، مورد بررسی و پیگیری قرار گرفته است. در واقع این آمدوشدها منجر به غفلت از کیفیشدن آموزش در کشورمان شده و به طور معمول، وزیر با تکیه بر صندلی مدیریت وزارتخانه، ساز خود را زده است.
تستزنی از دوره ابتدایی!
دانشآموزان ناچارند هر روز چندین کتاب و دفتر را داخل کولهپشتی بگذارند و با خود ببرند و بیاورند؛ کولهپشتیهای سنگینی که محتوای داخل آن از زندگی روزمره دانشآموزان فاصله زیادی دارد و به شغل و بازار کاری که قرار است در آینده واردش شوند، کمکی نخواهد کرد. این مسئله را عمده فارغالتحصیلان مدارس نیز تأیید میکنند، آنها میگویند که بعد از اتمام دوره تحصیلی، عمده حفظیات دروس از ذهنشان پاک شده است، به همین دلیل بهتر بود در این ۱۲ سال نیازهای واقعی آنها مورد توجه قرار میگرفت.
در این رابطه مزبان حبیبی، معلم ریاضی به «جوان» میگوید: «اهداف اصلی در سه سال اول تحصیل یک دانشآموز باید آموزش مهارتهای زندگی و تعاملات اجتماعی باشد، نه اینکه آنها را درگیر مسابقه حفظیات محتوای درسی کنند.»
او ادامه میدهد: «عمدتاً دانشآموزان دوره ابتدایی از سنگینی کولهپشتی گلایه دارند، آنها به دلیل حجم بالای تکالیف در منزل ناچارند چند دفتر را با خود به مدرسه ببرند و مجدداً به خانه برگردانند، در صورتی که نهایتاً یک دفتر برای این بچهها کافی است و اصلاً نیازی به این حجم از تکلیف در منزل نیست.»
این معلم اظهار میدارد: «متأسفانه شاهد آن هستیم که برخی مدارس میخواهند دانشآموز از همان دوره ابتدایی با تستزنی آشنا شود برای همین او را درگیر آزمونهای چهارگزینهای میکنند.»
مدارس باید خلاقیتمحور شوند
حبیبی تصریح میکند: «باعث تأسف است که ساختن یک دانشآموز تیزهوش به مراتب باارزشتر از تربیت دانشآموزی با اعتمادبهنفس است که میتواند تعاملات اجتماعی خوب و قوی داشته باشد و از عهده زندگیاش بربیاید. به همین دلیل است که بیش از ۹۰ درصد دانشآموزان ما قدرت خرید از فروشگاه را ندارند، به این معنا که آنها نمیتوانند قیمتها را بسنجند تا بهترین کالا را انتخاب کنند.»
او با اشاره به اینکه یک دانشآموز باید بتواند نیازهای ابتدایی خودش را برطرف کند، میگوید: «در فنلاند روزهای آموزشی، ساعت آموزشی و تکالیف بسیار کمی تعیین میشود، اما شاهد آن هستیم که آموزش در این کشور در جهان مطرح و معروف است. شاید عجیب باشد، اما یکی از اهداف سیستم آموزشی فنلاند این است که دانشآموز بتواند روی برف راه برود. آنها در سه سال اول تحصیل کودکان، توانمندسازیاش را مدنظر قرار میدهند و با بردن دانشآموزان خود به باغهای مشاغل، سعی در استعدادیابی آنها دارند تا به مرور زمان دانشآموزان خود را به سمت کاری که به آن علاقه نشان دادهاند، سوق دهند.»
حبیبی در پایان تصریح میکند: «باید سیستم آموزشی در کشور ما به سمتی برود که خلاقیتمحور باشد و مهمتر اینکه عدالت آموزشی در آن رعایت شود تا دانشآموزی که در محرومترین نقطه سیستانوبلوچستان درس میخواند، بتواند با دانشآموزی که در نزدیکی وزارتخانه است، رقابت کند و آینده خوبی را برای خود بسازد.»
خانوادهها هم مقصرند
هر چند ساختار آموزشی مشکلاتی دارد، اما باید به مشکل فرهنگ آموزشی که در میان خانوادهها وجود دارد نیز اشاره شود. برخی خانوادهها تصورشان این است که رمز پیشرفت فرزندشان در حفظ دروس، گرفتن نمرات عالی و مهارت در تستزدن است. آنها بدون توجه به استعداد فرزندشان، او را به کلاسهای مختلف میفرستند تا از او یک نابغه بسازند. در این میان کودکان از درس دلزده میشوند چراکه از یک سو، مدرسه آنها را مجبور به حفظ دروس میکند و از سوی دیگر والدینشان آنها را به کلاسهای کمک آموزشی میفرستند تا مبادا از سایر دانشآموزان عقب بمانند، به این ترتیب فرهنگ آموزشی جا افتاده در میان خانوادهها به پررنگ شدن این مسیر غلط دامن میزند.
تألیف کتاب درسی در انحصار
تدوین سند تحول بنیادین و تأکید آن بر اصلاح محتوای کتابهای درسی، مبتنی بر پژوهشهای متعدد است و متخصصان برنامهریزی درسی نیز به حجم سنگین کتب درسی اذعان دارند، اما اینکه چرا اقدامی برای حل آن انجام نمیشود، باید مورد بررسی قرار بگیرد. در این رابطه فرهاد کریمی، رئیس سابق پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش میگوید: «بدنه کارشناسی وزارت آموزشوپرورش به خصوص دفاتری که باید کار تخصصی انجام دهند، نظیر دفتر تألیف کتابهای درسی، لازم است از نظر تخصص و توانمندی و اشراف به کار علمی تقویت شوند، دورههای آموزشی قوی ببینند، خبره و کاربلد باشند، به تحکیم فرایندها و روش علم برنامهریزی درسی در تألیف کمک کنند، تألیف را امر انحصاری ندانند و زمینه مشارکت جدی معلمان و گروههای آموزشی زبده در تألیف را فراهم کنند. در حال حاضر برنامه جدی برای استفاده از ظرفیت گروههای آموزشی نداریم.»
او اظهار میدارد: «در حوزه برنامه درسی باید بین نیاز حال و آینده دانشآموزان، نیازهای جامعه و مبانی دانش، رشته ارتباطی برقرار کرد، اما شاهد آن هستیم که در تدوین کتابهای درسی، بیشتر به حوزه دانش بشری، آن هم تلقی ناشایست و معوج از دانش دیسیپلینی، به خصوص رفع نیاز کنکور و متأسفانه حفظ و توسعه بازار کتابهای کمکدرسی توجه شده است و بدتر اینکه در این کتب از نیازسنجیها و انطباق محتوای برنامه درسی با ذهن و زبان دانشآموز و رعایت ادبیات کودک و نوجوان در نگارش و توجه به جامعه پیرامون آنها خبری نیست. در واقع باید گفت کتب درسی با توان دانشآموزان و نیاز آینده آنها و نیازهای جامعه آینده تناسب ندارد.»
پای مافیا در میان است
ماه گذشته، حجتالاسلام والمسلمین علی لطیفی، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درباره تغییرات کتب درسی توضیحاتی داد. او در رابطه با تغییرات کتاب درسی سال تحصیلی پیش رو اظهار داشت: «ما امسال سه کتاب نونگاشت داریم که اجرای آزمایشی خواهد شد، یعنی در تعداد محدودی از مدارس در برخی استانها توزیع خواهد شد. این قاعده اولی و اصلی در کتابهای درسی است، یعنی وقتی کتاب نونگاشت داریم، در ابتدا اجرای آزمایشی شده و در تعدادی از مدارس ارائه میشود. چالشها و مشکلات آن مشخص شده و اصلاح میشود، سپس یا اجرای آزمایشی گستردهتر یا اجرای سراسری داریم.»
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: «امسال کتاب کار و فناوری ششم، کتاب کار و فناوری هفتم و کتاب پیامهای آسمانی هفتم را نونگاشت داریم که اجرای آزمایشی خواهد داشت. در حدود ۳۹ کتاب به علاوه ۱۹ کتاب استانشناسی هم تغییرات جزئی و کلی داریم.»
حجتالاسلام والمسلمین لطیفی تصریح کرد: «بر اساس یافتههای مطالعات پرلز که به سواد خواندن دانشآموزان برمیگردد، و یکسری تمرینهای کتاب فارسی را در برخی پایهها اصلاح کردیم. همچنین یکسری تکالیف و فعالیتهای کتابهای دوره ابتدایی را اصلاح کردیم، برای اینکه بتوانیم آموزش را مسئلهمحور ناظر به نیازهای دانشآموز انجام دهیم.»
پیش از این نیز او در پاسخ به این سؤال که آیا حجم کتب درسی از نظرش زیاد است یا نه گفته بود: «چالش اصلی عدمتناسب میان چگالی محتوا و زمان آموزش است، حجم معیار نیست، مسئله این است که چگالی با زمان تناسب ندارد. حالا آیا باید چگالی را کم کنیم یا زمان آموزشی را زیاد کنیم یا هر دو، این یک پرسش کارشناسی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر آن، بر اساس مطالعات تیمز و پرلز، ایران یکی از کشورهایی است که کمترین میزان زمان آموزش را در جهان دارد و این بسیار نگرانکننده است، پس مسئله این نیست که فقط حجم کتب درسی را کم کنیم، حتماً باید به این فکر باشیم که زمان آموزشی را واقعیتر کنیم.»
از صحبتهای حجتالاسلام لطیفی اینطور برداشت میشود که کتب درسی به همان سبک و سیاق قبلی و حفظیمحوربودن چاپ میشود.
عملکرد سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش در این سالها نشان داده است برخی مانع کاربردی شدن محتوای درسی شده اند، وگرنه با تذکرات پیدرپی که دراین باره داده شده، چرا هنوز عیوب آن برطرف نشده است. به نظر میرسد پای مافیایی در میان است که برای جلوگیری از فعالیت آنها نیاز است افراد تصمیمگیرنده در این سازمان به طور کلی تغییر کنند تا بلکه تحولی مثبت در کاربردی شدن محتوای کتب درسی اتفاق بیفتد.
ذهن دانشآموز، انبار اطلاعاتی نیست
مسئله اصلی این است که مسئولان امر نباید ذهن دانشآموزان را مانند یک انبار خالی اطلاعات ببینند. آنها باید همه نیازهای دانشآموزان را در هر مقطع تحصیلی مورد توجه قرار دهند و متناسب با همان، برای درسشان برنامهریزی کنند.
دانشآموزان بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش فقط در مدرسه کارهایشان را انجام میدهند و اصلاً با خود دفتر و کتاب به خانه نمیآورند، اما شاهد آن هستیم که دانشآموزان کشور ما، هر روز تعداد زیادی کتاب و دفتر را با خود به مدرسه میبرند و میآورند و به این ترتیب، هم در مدرسه و هم در خانه، درگیر حفظیات میشوند، اما آیا اصلاً نیازی به این حجم از اطلاعات درسی وجود دارد؟ این موضوعی است که باید به طور دقیقتر مورد بررسی کارشناسان آموزشی و مسئولان قرار گیرد و بعد از آن نیز عزمی کافی برای رفع ایراداتش وجود داشته باشد.