پایتخت سال گذشته بهتدریج در قبضه یک باند نقابدار قرار گرفت؛ گروهی پنجنفره معروف به گانگسترها که با اسلحه و قمه به خانهها حمله میکردند، یکی از اعضای خانواده را گروگان میگرفتند و اموالشان را به تاراج میبردند جوان آنلاین: پایتخت سال گذشته بهتدریج در قبضه یک باند نقابدار قرار گرفت؛ گروهی پنجنفره معروف به گانگسترها که با اسلحه و قمه به خانهها حمله میکردند، یکی از اعضای خانواده را گروگان میگرفتند و اموالشان را به تاراج میبردند. سه عضو اصلی باند مردادماه بازداشت شدند و به اتهام ۱۹ فقره سرقت مسلحانه محارب شناخته و مهرماه اعدام شدند، اما دو عضو متواری پس از تشکیل هستهای جدید، راهی بندرعباس شدند و دوباره عملیات سریالیشان را از سر گرفتند تا اینکه در یک کمین مشترک پلیس تهران و بندرعباس در مسیر ورود به شهر دستگیر شدند.
اردیبهشتماه سال گذشته، پایتخت صحنه هجوم سریالی مردان نقابدار شد؛ افرادی که با اسلحه و قمه وارد خانههای مسکونی میشدند و با گروگان گرفتن یکی از اعضای خانواده، نقشه سرقتهای خود را اجرا میکردند. این باند پنج نفره، مناطق غرب و شرق تهران را هدف قرار داده بود و با ایجاد رعب و وحشت میان مردم، توجه عمومی را به خود جلب کرده بود.
اما با نزدیک شدن پلیس به ردپاهایشان، اعضای باند راهی مشهد و استان البرز شدند و سرقتهای خود را در آن مناطق ادامه دادند. تلاشهای کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران نتیجه داد و مرداد همان سال، سه نفر از پنج عضو اصلی این باند دستگیر شدند. متهمان در بازجوییها به ۱۹فقره سرقت مسلحانه اعتراف کردند و با توجه به تهدید امنیت روانی شهروندان، به اتهام محاربه شناخته شدند و سه متهم اصلی، ۲۳ مهرماه در زندان قزلحصار به دار مجازات آویخته شدند.
فعالیت دوباره بازماندگان
با این حال، مرگ سه عضو اصلی، پرونده را مختومه نکرد، زیرا دو نفر دیگر از اعضای باند، پس از دستگیری همدستان خود گمان کردند پلیس تعقیب آنها را رها کرده و باند سه نفره جدیدی تشکیل دادند. این گروه شامل دو متهم سابق و نامزد یکی از آنها بود.
کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران همچنان در تعقیب آنها بودند و پس از رصد اطلاعاتی دریافتند دو مرد جوان با صورتهای نقابدار به خانههای بندرعباس دستبرد زدهاند. تصاویر ثبت شده توسط مأموران با بررسی جثه و وضعیت ظاهری، هویت این دو متهم متواری را تأیید کرد. با همکاری پلیس بندرعباس و ایجاد ایست بازرسی در ورودی شهر، متهمان هنگام ورود به بندرعباس دستگیر شدند. تحقیقات اولیه نشان داد آنها عضو باند گانگسترها بودند و بار دیگر اقدام به سرقت سریالی خانهها در بندرعباس کردهاند.
گفتوگو با متهم
شما بازماندگان باند گانگسترها هستید. بعد از دستگیری همدستانتان به کجا فرار کردید؟
خبر دستگیری همدستانمان خیلی سریع منتشر شد. برای همین، حدود هفت ماه در کوهستان اطراف محل زندگیمان مخفی شدیم تا از دست پلیس در امان باشیم. بعد از مدتی گمان کردیم که تعقیب پلیس کمتر شده و تصمیم گرفتیم دوباره فعالیت کنیم. اولین بار فروردین امسال بود که به بندرعباس رفتیم و سرقتهایمان را برنامهریزی و اجرا کردیم. چند روز بعد هم به شهرستان محل سکونتمان بازگشتیم.
دوباره شروع به سرقت کردید؟
نه، دو ماهی دست نگه داشتیم، اما خردادماه دوباره راهی بندرعباس شدیم و اینبار هم همان سناریوی قبلی را اجرا کردیم. چند روزی آنجا ماندیم و سپس شهر را ترک کردیم. بار سوم، اما اواخر مهرماه، سوار خودرو و عازم بندرعباس شدیم تا دوباره سرقت کنیم که در یکی از ایستهای بازرسی به ما مشکوک شدند و گرفتار شدیم.
با وجود اینکه همدستانتان خیلی زود بازداشت و اعدام شدند باز هم سرقت میکردید؟ چرا عبرت نگرفتید؟
(سکوت میکند)
چگونه به دام افتادید؟
ردپای ما پیدا شده بود، اما ما خبر نداشتیم. پلیس تهران با همکاری مأموران بندرعباس توانسته بودند هویت ما را شناسایی کند. نمیدانستیم چگونه، اما آنها مطلع شده بودند که قصد داریم بار دیگر در بندرعباس سرقت کنیم و برای همین در ایست بازرسی کمین زده بودند. ما از این موضوع کاملاً بیخبر بودیم. وقتی پلیس به ما دستور ایست داد، فرار کردیم، اما پس از یک تعقیب و گریز نفسگیر دستگیر شدیم.
پلیس گزارش داده ابتدا همه چیز را انکار کردید.
بله، ما اصلاً فکرش را هم نمیکردیم که پلیس تهران پشت دستگیری ما نقش داشته باشد. اول منکر تمام سرقتها شدیم، اما آنقدر مدارک و شواهد مقابلمان قرار دادند که چارهای جز اعتراف به سرقتهای بندرعباس نداشتیم. همزمان با خانوادههایمان هماهنگ کردیم تا برایمان اسنادی تهیه کنند، چون سابقه کیفری نداشتیم و تنها جرمی که پذیرفته بودیم، سرقت از خانه بود. ما فکر کردیم خیلی زود با این مدارک آزاد خواهیم شد، اما غافل از این بودیم که پس از اعتراف به سرقتهای بندرعباس، ما را مستقیماً به اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت منتقل میکنند.
به همان شیوه قبل سرقت میکردید؟
بله، «همیشه ماسک میزدیم تا کسی نتواند چهرهمان را شناسایی کند. شبها در خیابانها پرسه میزدیم و خانههایی را که لوکس و اعیانی به نظر میرسیدند برای سرقت انتخاب میکردیم. برای ما فرقی نمیکرد خانه خالی باشد یا صاحبخانه در آن حضور داشته باشد، تنها چیزی که تغییر میکرد روش سرقت بود.
اگر چراغها خاموش بود و کسی در خانه نبود، با دیلم و انبر در ورودی را باز میکردیم و وارد میشدیم، اما اگر کسی در خانه بود، اول زنگ میزدیم و به بهانهای صاحبخانه را به جلوی در میکشاندیم، بعد با تهدید چاقو وارد خانه میشدیم و سرقت را انجام میدادیم. این روش را بارها تکرار کرده بودیم. وقتی به عقب نگاه میکنم، میبینم که ترس و هیجان هر شب ما را دنبال میکرد، اما در همان لحظات، چیزی جز تمرکز روی کار و حفظ هویتمان اهمیت نداشت.»
چند اسلحه داشتید؟
ما اسلحه نداشتیم. فقط با تهدید چاقو و قمه سرقت میکردیم.
درباره شکلگیری اولیه باند بگو. چطور باند گانگسترها تشکیل شد؟
ما همه با هم آشنا و اهل یک محل بودیم. سردستهمان یکی از همان افرادی بود که اعدام شدم. ما فامیل دور بودیم.
با این حال دوباره شروع به سرقت کردید. به چند خانه در بندرعباس دستبرد زدید؟
فکر میکنم ۱۸ سرقت موفق داشتیم.
زنی که همراهتان بود چه نقشی در سرقت داشت؟
او نامزدم است. او را با خودمان همراه کرده بودیم که توجه کسی جلب نشود.
با این حال توجه پلیس به شما جلب شد.
بله، ما فکرش را هم نمیکردیم که از پلیس رودست بخوریم.