اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، خاطرات و مشاهـــدات حجــتالاسلام والمســــلمین سیدحسین حسینی است که از روحانیون خدوم و انقلابی منطقه گرگان به شمار میرود. انتشار این دست از منابع، میتواند محقق را در بازشناسی تاریخ اجتماعی و سیاسی مناطق گوناگون کشور، مددکار باشد. خاطرات وی توسط غلامرضا خارکوهی تنظیم و تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه در این باره، چنین آورده است: «حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی در سنین جوانی، ضمن فراگیری علوم اسلامی و کسب فیض از محضر عالمان بزرگ، وارد میدان سیاست و مبارزه شد و از مروجان نهضت امام خمینی (ره) گردید و به طرق مختلف به روشنگری درباره جنایات رژیم پهلوی پرداخت. اوج این تلاشهای سیاسی در پاییز و زمستان سال ۱۳۵۷ بود که وی با همراهی روحانیت انقلابی شهرستان علیآباد کتول، هدایت و برنامهریزی مبارزات مردم این سامان را برعهده گرفت. پس از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۰، در سنگرهای گوناگون مخصوصاً کمیته موقت انقلاب اسلامی و هیئت هفت نفره واگذاری زمین به خدمترسانی پرداخت. پس از آن سال تاکنون نزدیک به چهار دهه است که در سنگر نماز جمعه شهرستانهای شیروان، گرمسار و مینودشت خدمت نموده و ضمن وعظ و ارشاد مردم، به احداث و مدیریت مراکز حوزوی، مذهبی، فرهنگی و اجرای برنامههای مختلف دینی و تدریس در دانشگاه و حوزه میپردازد....»
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی در آغازین بخش از این کتاب، در باب خاستگاه خانوادگی خویش و نیز خصال دینی و تربیتی پدر، به نکات پی آمده اشاره کرده است: «بنده سیدحسین حسینی متولد ۹ خرداد سال ۱۳۲۴ ش، فرزند مرحوم حاج سید ابوالقاسم حسینی فرزند میرعظیم - و او نیز فرزند میرصادق - از سادات حسینی منطقه علیآباد کتول در استان گلستان میباشم. از طرف پدر و مادر از سادات حسینی هستم و اصل ما از منطقه هزار جریب مازندران است. شجرهنامه ما منتهی میشود به امامزاده حسین اصغر که مرقد مطهرش در منطقهای بین نیشابور و سبزوار قرار دارد و از طریق آن بزرگوار، به امام علی بن الحسین (ع) - امام چهارم- منتهی میگردد. مرحوم پدرم حاج سیدابوالقاسم فرزند میر عظیم که قبلاً ساکن روستای تاویر از روستاهای ییلاقی شهرستان علیآباد کتول و در دهنه محمدآباد واقع است، میباشد. او در آغاز جوانی، مدت کوتاهی به حوزه علمیه میرود و در مدرسه عمادیه گرگان مشغول تحصیل میشود، لکن با توجه به شرایط زندگیاش، نمیتواند ادامه تحصیل بدهد. اما فردی متدین و پایبند به مسائل دینی بود، اطلاعات مذهبی خوبی داشت، زندگینامه معصومین (ع) را مطالعه میکرد و کتبی مثل منتهیالامال مرحوم شیخ عباس قمی، جلاءالعیون و حلیهالمتقین مرحوم مجلسی، ناسخالتواریخ مرحوم سپهر و امثال این کتابها را داشت و میخواند که اکنون در کتابخانه بنده از ایشان به یادگار مانده است. مرحوم پدرم اضافه بر اینکه با کتاب انس داشت، شخصی بسیار خوشاخلاق بود. اخلاق حسنه ایشان همیشه در بین کسانی که او را میشناختند، زبانزد بود. او فردی مهربان و دلسوز بود و برای رفع مشکلات مردم، تلاش فراوان میکرد. چه بسیار افرادی که اختلافات خانوادگیشان، بهوسیله ایشان مرتفع گردید و چه بسیار جوانانی که با همت ایشان، موفق به تشکیل خانواده شدند. یادم میآید که من کودک بودم، در ایام دهه محرم عدهای از مردم محل در منزل مرحوم شیخ محمدعلی منتظری- که روحانی محله علیآباد بود - جمع میشدند و پدرم از روی کتاب منتهیالامال، مقتل و وقایع زندگی امام حسین (ع) را میخواند، بهطوریکه هم خودش و هم اهل مجلس اشک میریختند، مخصوصاً در ایام تاسوعا و عاشورا. بر همین اساس او بسیار علاقهمند به اهل بیت (س) بود. علاوه بر این، وی بسیار قرآن میخواند و اهل دعا بود. معمولاً دعای کمیل و دعای سمات را ترک نمیکرد و در آن برکاتی را دیده بود....»