کمالگرایان دیگرمحور خودشان را کامل و دیگران را ناقص میبینند. در این نوع کمالگرایی، فرد توقعات غیرواقعیاش را در بیرون از خود جستوجو میکند، مثلاً در همسرش، همکارانش و در فرزندانش و وقتی زندگی آنطور که انتظار دارد پیش نمیرود، این برداشتها تبدیل میشوند به اتهامزنی؛ «کاش این کار را درست انجام داده بودی، آن وقت خوشحالتر بودم» یا «مشکل من نیستم، تویی». اما روانشناسان میگویند در پس کمالگرایی دیگرمحور ناامنی و معمولاً خودشیفتگی نهفته است. کمالگرایی دیگرمحور چیست و چطور همزمان به والدین و فرزندان آسیب میرساند؟ «گیل کورنوال» در مقالهای مشروح در وبسایت آتلانتیک به این موضوع پرداخته و وبسایت ترجمان با ترجمه آرزو صحیحی نسخه برگردان آن را منتشر کرده است. آنچه میخوانید گزیده و خلاصهای از این مقاله است.
ریچتی در ۱۶سالگی با نمرات عالی به دانشگاه امآیتی راه یافت. ریچتی که در حال حاضر ساکن ایلینوی و سردبیر علمی روزنامه است، میگوید والدینش به او فشار میآوردند که نهایت استفاده را از استعدادهایش بکند؛ «من دانشجویی خیلی عالیای بودم که صادقانه بگویم، همان اول راه زمین خوردم. تحصیلاتم در امآیتی را نیمهکاره رها کردم و با این حال عاقبتبخیر شدم.» میگوید نمیخواهد از سه فرزند خودش انتظار بیشازحدی داشته باشد، اما در عین حال نگران است که نکند دخترش در هیچ زمینهای «استثنایی» نباشد. «از اینکه در خان آکادمی دو سال کامل از همسنوسالهایش جلوتر نیست عصبی میشوم. بچههایم را مجبور کردهام علاوه بر کلاسهای مدرسه دورههای خان آکادمی را هم بگذرانند و دخترم همهاش حدود یک سال از مقطع تحصیلیاش جلوتر است.»
روانشناسان برای این موضوع که ریچتی را درگیر کرده است اسمی دارند: کمالگرایی دیگرمحور. در این نوع کمالگرایی، فرد توقعات غیرواقعی خود را در بیرون از خود جستوجو میکند، مثلاً در همسرش، همکارانش و در فرزندانش. بسیاری از کمالگرایان دیگرمحور در برداشت ذهنیشان خودشان را کامل و دیگران را ناقص میبینند. وقتی زندگی آنطور که انتظار دارند پیش نمیرود، این برداشتها تبدیل میشوند به اتهامزنی: کاش این کار را درست انجام داده بودی، آن وقت خوشحالتر بودم. گوردن فلت، محقق و استاد روانشناسی در دانشگاه یورک کانادا میگوید: «اینها افرادی هستند که معمولاً چندان راضی نیستند.» پول هیویت، مسئول آزمایشگاه کمالگرایی و آسیبشناسی روانی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، ظاهر بیرونی کمالگرایی دیگرمحور را در یک جمله اینطور توصیف میکند: «مشکل من نیستم، تویی». اما در پس کمالگرایی دیگرمحور ناامنی و معمولاً خودشیفتگی نهفته است. «این نوع کمالگرایی توجه فرد را از مسائل شخصیاش دور و روی بیکفایتی دیگران متمرکز میکند.»
والدین با این نوع از کمالگرایی احتمالاً همیشه ناراضی هستند و محیط خانه شان پر از تنش و سلطهگری است. علاوه بر این، با تربیت فرزندان با معیارهای سختگیرانه، پدر و مادرها ممکن است میل به کمالگرایی را به نسل بعدی منتقل کنند و این چرخه مدام تکرار شود، اما منشأ کمالگرایی دیگرمحور فقط والدینی که از شما انتظار بینقصبودن دارند، نیستند. بزرگشدن در خانوادهای که «بسیار حسابگر» است و دائماً به همه چیز، از فیلم و غذای رستوران گرفته تا اعضای انجمن اولیا و مربیان، خرده میگیرد نیز میتواند کودک را با چنین دیدگاهی به بار بیاورد. همچنین والدین ممکن است کمالگرای خودمحور باشند، اما در مرزبندیها مشکل داشته باشند: اگر فقط کمال حالشان را خوب کند، چون بچه را بخشی از خودشان میدانند، بچه هم باید کامل و بیعیب باشد. هیویت میگوید: چنین والدینی «کمال دیگران را به شکلی قرض میگیرند» تا خودشان احساس نقصان نکنند. مسیر دیگری که معمولاً به کمالگرایی دیگرمحور ختم میشود، مسئله بیاعتمادی ناشی از سرخوردگی در کودکی است. هیویت میگوید، زمانی که آسیبپذیربودن زیادی دردناک شود، آدمها ممکن است برای اینکه دیگران را از خود دور نگه دارند، از آنها ایراد بیجا بگیرند یا آنها را سرزنش کنند.
تحقیقات نشان میدهند کمالگرایان دیگرمحور حتی وقتی قصد کمک دارند نیز غالباً بر سر دیگران فریاد میزنند و مسخرهشان میکنند تا آنها را وادار کنند کارها را به شکلی انجام بدهند که فرد کمالگرا تصور میکند درست است. والدگری نقادانه در نوع شدید خود ممکن است به خشونت بینجامد، اما حتی در انواع خفیفتر هم کمالگرایی والدین را به دو عارضه مربوط دانستهاند که هر یک به نوبه خود نتایج نامطلوبی در کودکان به همراه دارند؛ والدگری مستبدانه و والدگری هلیکوپتری.
والدین کمالگرا صرفاً فرزندانشان را به دردسر نمیاندازند. کمالگرایی فرزندمحور سبب میشود والدین از والدگری رضایت نداشته باشند و احساس کنند نقش والدبودن بسیار سنگین است. این حس ممکن است آنقدر شدید باشد که والدین از والدشدنشان کاملاً احساس پشیمانی کنند.
هیچ والدینی نیست که بتوانند بیبروبرگرد همه چیز را رها کنند، نارضایتی را تبدیل به فرصت کنند، عیبها را به عنوان جزئی از زندگی بپذیرند، کوشش را قدر بدانند، از استقلال کودک حمایت کنند و روی مشکلات خودشان کار کنند. آنها که به کمالگرایی فرزندمحور گرایش دارند، خواهناخواه به فرزندشان خرده خواهند گرفت. هدف والدین باید پرورش کودکی باشد که «میداند پدر و مادرش به او اهمیت میدهند و میداند که این حس منوط به داشتن نمرههای عالی نیست». در نهایت، هدف ابراز توجه بیقیدوشرط است که گویا تا حد زیادی نقطه مقابل کمالگرایی به نظر میرسد.