کد خبر: 1114811
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۴
سعید قاسمی

بیش از پنجاه روز از لحظه آغاز آشوب‌های اخیر به بهانه مرگ مهسا امینی می‌گذرد. پنجاه روز پر‌التهاب که مسائل زیادی را آشکار کرد و نقاب از چهره برخی برداشت. از عده‌ای که از مواهب این نظام و کشور استفاده کرده بودند و شهرت و پول هنگفت به دست آوردند بگیرید تا عده‌ای که چهره انقلابی از خود نشان داده بودند اما وقتش که رسید مشخص شد آنها انقلابیون پشیمان و شیعیان انگلیسی هستند. از اکانت‌های فروخته شده به موساد و سیا بگیرید تا ربات‌هایی که نقش مهمی در این بلوا ایفا کردند. این موارد تنها گوشه‌ای از مواهب این اغتشاشات برای نظام جمهوری اسلامی بود که به وسیله این مواهب به خوبی دریافت که کجای کار را در ابعاد رسانه‌ای و سیاسی دچار خطای محاسباتی شده است. غفلت برخی مسئولین سبب شددر مواقعی دلسوزان نظام به دلیل نداشتن رابطه از دایره تولید محتوا و رسانه بیرون نگه داشت شده و بجای آن عده‌ای رانت‌خوار و رابطه باز در فضای رسانه‌ای و هنری کشور رشد کنند و مثل زالو از بودجه مملکت ارتزاق کنند و سر بزنگاه پشت‌پا بزنند. خوب که نگاه کنید این اغتشاشات اگرچه برای کشور در ابعادی هزینه تراشی کرد اما یکسره ضرر و زیان نبود. به قول شهید بزرگوار دیالمه که می‌گفت:« انقلاب هر چند وقت یک‌بار موجی می‌زند و مشتی زباله را بیرون می‌اندازد» اکنون نیز با چنین پدیده‌ای مواجه هستیم که می‌شو،د نامش را حجامت ناخواسته وجداسازی سره از ناسره گذاشت. این اتفاقات شاید مسئولین و سیاست‌گذاران ورزشی، رسانه‌ای و هنری کشور را از خوابی عمیق بیدار کند تا از این پس با اتخاذ سیاست‌های انقلابی و دور از سبک و سیاق غربی در پرورش سلبریتی و قهرمان‌های پوشالی، قهرمان واقعی، انقلابی و وطن دوست را برای مردم و جوانان کشور معرفی کنند. قهرمانی که وقتی به سرود و پرچم کشور می‌رسد سر تعظیم فرود آورد و امنیت ملی را ارجح بر هر چیزی بداند ولو با وجود اختلاف سلیقه و فکر با حاکمیت. توجه داشته باشید که سلبریتی‌ها و اهالی هنر آمریکا هم وقتی به پرچم و امنیت کشورشان می‌رسند به آن احترام می گذارند. شما حتی یک فیلم أمریکایی پیدا نمی‌کنید که پرچم آمریکا را مورد اهانت قرار دهد و حتی نظامیانی که در نبردی ناحق در ویتنام شرکت کرده بودند را مورد شماتت قرار دهد. بارها پیش آمده که جنگ ویتنام را نقد کرده باشند اما هرگز به نظامیانشان انتقادی نکردند« برای نمونه فیلم غلاف تمام فلزی از کوبریک و تک تیرانداز آمریکایی را ببینید که از یک قاتل بالفطره یک قهرمان ساخت». به جز این موارد این اغتشاشات یک موهبت دیگر نیز داشت که به زودی خود را عیان خواهد کرد. به زودی شاهد یک افسردگی سیاسی عمیق در اذهان و روان مخالفین قسم خورده جمهوری اسلامی خواهیم بود. تمام کسانی‌که برای براندازی نظام از هیچ تلاشی دریغ نکردند و با تمام قوایشان به میدان آمدند و دست آخر دستاوردی نداشتند به زودی و ناگزیر با یک افسردگی سیاسی مواجه خواهند شد. سندرومی که باعث می‌شود تا سالها دچار انفعال سیاسی و سیاست زدگی شوند. به گونه‌ای که پس از ابتلا به این سندروم همانطور که از حمایت از حسن روحانی اعلام برائت کردند به تبع از هر کنش سیاسی‌ای اعلام برائت کنند و جمله نخ‌نما شده و کلیشه‌ای « من هنرمندم و سیاسی نیستم» را مدام بر زبانشان جاری کنند. درست مانند قوتبالیستی که تمام زورش را زده و دست آخر بازی را باخته است و نای ایستادن روی پاهایش را ندارد و روی چمن دراز می‌کشد و اشک می‌ریزد. همانها که با ریاکاری و تزویر از یک‌سو خواهان حفظ منافع‌شان در زیر سایه نظام بودند و از سوی در پازل دشمن بازی می کردند و با آشوب‌ها فرصت را غنیمت شمرده و نقاب از چهره انداختند به امید آنکه همچنان از رانت برخوردار باشند. افسردگی سیاسی بیش از هر کسی ابتدا بر زندگی و کنش‌های این اشخاص تاثیر خود را خواهد گذاشت و سپس به سراغ معاندین خارج نشین خواهد رفت. آنها مانند فریب‌خوردگان داخلی هزینه نکردند و طبیعتا کم‌تر از ایشان دچار افسردگی سیاسی خواهند شد چرا که شغل آنها همین است. اما مهم‌ترین نکته این است که آیا مسئولین و سیاست‌گذاران نظام از وقایع اخیر درس عبرتی گرفته‌اند؟ آیا باز هم جوانان با استعداد انقلابی پشت در‌ب‌های حوزه بسیار مهم فرهنگ وهنر و ورزش و سایر حوزه های این مملکت خواهند ماند و نظاره‌گر جولان ریاکاران خواهند بود یا رویه به طور کلی عوض خواهد شد؟

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار