کنجکاو باشید، اما نه در مورد زندگی شخصی و مسائل خصوصی دیگران! اسم علاقه شما به پیگیری خبرهای ریز و درشت زندگی افراد جز فضولی نام دیگری ندارد! حالا شما هر اسمی که دوستداری و میپسندی برای این بیماری بگذار.
برخی میگویند کنجکاوی و برخی دیگر میگویند تجسس، اما مهم نفس عمل است که با اقدام یا سؤالات خود درصدد پاسخ به چراییهای ذهنی خود درباره زندگی خصوصی دیگران هستیم! چراییهایی که به ما مربوط نمیشود و در عوض از افراد مقابل دروغگو میسازد! جالب اینجاست بعداً اگر متوجه این دروغ شویم از فرد مقابل طلبکار هم میشویم، در حالیکه ما با اصرار برای دانستن چیزی که ربطی به ما ندارد، خودمان خواستیم تا دروغ بشنویم. اگر میخواهیم دروغ نشنویم برای دانستن مسائل زندگی دیگران اصرار نکنیم! دروغ از دلِ ترس از فاش شدن حقیقت ماجراهای زندگی آدمها بیرون میآید که این ترس با اصرار ما تشدید میشود! افراد ناخواسته احساس خطر میکنند که بیان حقیقت چه نتیجهای به دنبال دارد؟! طرف میخواهد حقیقت را بداند که چه کاری انجام دهد؟!
در واقع بسیاری از افراد از ترس مواجهه با اقدام بعدی، خود را با دردسر بیشتر روبهرو نمیکنند و حقیقت را به شما نمیگویند. یا اینکه برخی مواقع دانستن حقیقت موجب برملا شدن ناگفتهها و نادانستههایی میشود که به زندگی دیگران مربوط میشود و این دیگران از اینکه ما را امین خود قرار دادهاند پشیمان میشوند. در واقع افراد دائماً با انواع ترسها و تشویشها مبارزه میکنند تا از بیان حقیقتی که سؤالات شما درپی آن است دوری کنند. در مقابل این ما هستیم که میتوانیم احساس امنیت را با نپرسیدن سؤالات بیمورد رفع کنیم و با کنجکاوی نکردن (شما بخوانید فضولی نکردن) مرزهای شخصی افراد را رعایت کنیم. تا به حال از خود پرسیدهایم مسائل خصوصی زندگی دیگران چه ربطی به ما دارد؟!
بسیاری از مواقع فضولی ما آتشی بر جان بقیه میاندازد که با هیچ آبی قابل خاموش شدن نیست! سؤالات شخصی و خصوصی که باعث ایجاد خصومت بین سایرین، از دست دادن شغل دیگران، اختلاف بین زن و شوهر و... میشود!
یکی از دلایل سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران، داشتن زمان زیاد و بطالت آن است و همین باعث میشود تا از سر بیکاری درگیر مسائل خصوصی دیگران شویم.
تلاش شما برای کشف و دانستن موضوعات خصوصی زندگی دیگران کنجکاوی نیست. شما معنای کنجکاوی را نمیدانی یا اینکه میدانی و آگاهانه به حس فضولی خود برچسب توجیه میزنی، چرا که کنجکاوی نیرو و محرکی برای کشف موضوعات یا تحقیقات عمومی و علمی است. کنجکاو همان محققی است که با تجسس و کشفیات خود به موفقیت میرسد و جامعه را هم منتفع میکند، بیآنکه لطمهای به زندگی یا روح و روان دیگران بزند.
یکی از مهمترین راهکارها برای حل تمایز کنجکاوی از فضولی، شناخت تعریف و ماهیت هرکدام و سپس پذیرش قبح این موضوع است. یعنی ابتدا باید پذیرفت و باور کرد که برخی سؤالات و رفتارهای ما جز فضولی در زندگی دیگران معنای دیگری ندارد. در گام دوم هم شاید بهتر باشد درباره برخی رفتارها از خود سؤال کنیم؛ اینکه فلان موضوع چه میزان به من ارتباط دارد؟! سؤال یا رفتار من خوشایند فرد مقابلم خواهد بود یا خیر؟! آیا با شنیدن موضوع توان انجام عکسالعملی سازنده را دارم؟! آیا من مشاورم؟! بزرگترم؟! چه کاره این فرد هستم؟! چه نقشی در کسب این اطلاعات دارم؟
به ملانصرالدین گفتند آش بردند! گفت: به من چه! گفتند آخه خانه شما بردند! گفت به شما چه!
فراموش نکنید دانستن همیشه مسئولیت دارد و اگر میتوانید بار مسئولیت دانستهها را در مواجهه با افراد بپذیرید سؤالات خود را بپرسید وگرنه سکوت کنید.