با سیری در گفتار و رفتار معصومین (ع) با دریایی از آموزههای ارزشمند در حوزه تربیت فرزند مواجه میشویم، اما در این میان روایات و حکایاتی که از سیره و زندگانی حضرت رسول اکرم (ص) داریم، بسیار جذاب و گیرا هستند و نشان از عمق معرفت پیامبر گرامی اسلام (ص) در این زمینه دارد. از رسول خدا (ص) روایت است: «اَکرِمُوا أوْلادَکمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم یغْفَرْلَکم؛ فرزندان خود را احترام کنید و آدابشان را نیکو بگذارید که از رحمت الهی برخوردار شوید.» گفتهاند روزی مردی در حضور پیامبر (ص) به خاطر کاری که فرزندش انجام داده بود، از او عیبجویی کرد. پیامبر (ص) به او فرمود: «فرزندت، تیری از تیرهای تیردان توست.» مفهوم این سخن آن است که فرزندت پاره تن تو و ذخیره آینده توست. تو با اهانت به شخصیت او، هم به خودت ضربه میزنی و هم کسی را حقیر میکنی که مددکار و پشتیبان تو در آینده خواهد بود و هر کار نیکی که انجام دهد، تو نیز در پاداش آن، شریک خواهی بود. رسول خدا (ص) همواره از روی محبت و تواضع، با بچهها رفتار میکرد. ایشان به استعدادهای فطری آنها توجه داشت و از رنجش و ناراحتیشان سخت آزردهخاطر میشد. در همنشینی با کودکان، خود را همسان آنان میپنداشت و با آنها سرگرم بازی میشد و به دیگران نیز سفارش میکرد: «مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِی فَلْیتَصابَّ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند.» رسول گرامی اسلام (ص) حسنین (ع) را بر دوش خود سوار میکرد و به آنها میفرمود: «خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.» آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را همپایه کودکان قرار میداد و با آنان انس میگرفت. همچنین به یاران خود میفرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.» کودکانی نیز که رسول خدا (ص) آنان را به دوش میگرفت، به این امر افتخار میکردند. آنچه در ادامه میآید داستانهایی شیرین از رفتار محبتآمیز و همراه با ادب و آموزش رسولخدا (ص) با کودکان و در قبال فرزندان است.
پرهیز از تبعیض میان فرزندان
سالها از بعثت پیامبر اکرم (ص) گذشته بود. هنوز افکار دوران جاهلیت و تبعیض بین فرزندان وجود داشت. مردى عرب، آن روز براى انجام دادن کارى دست دو فرزندش را گرفت و شرفیاب محضر رسول اکرم (ص) شد. هنگامى که نشسته بود، یکى از فرزندان خود را در آغوش گرفت، به او محبت کرد و او را بوسید و به فرزند دیگرش توجهى نکرد. پیغمبر (ص) که این صحنه تأثّرانگیز را مشاهده کرد، نتوانست طاقت بیاورد، پس فرمود: «چرا با فرزندان خود به طور عادلانه رفتار نمىکنى؟» آن مرد عرب جوابى جز سکوت نداشت. سرش را پایین انداخت و عرق شرم بر پیشانىاش نشست. او در آن روز دریافت که کارش اشتباه بوده است و فهمید که در نگاه کردن نیز نباید بین فرزندان فرقى گذاشت. (مکارمالاخلاق، ص ۱۱۳)
وظیفه پدران در قبال فرزندان
روزى عدهاى از کودکان در کوچه مشغول بازى بودند. پیامبر (ص) حین عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسیار بزرگ پدران و مسئولیت سنگین آنها را در رشد کودک به همراهانشان گوشزد کند. فرمود: «واى بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان.» اطرافیان پیامبر (ص) با شنیدن این جمله به فکر فرو رفتند. لحظهاى فکر کردند، شاید منظور پیامبر (ص)، فرزندان مشرکان است که در تربیت فرزندانشان کوتاهى مىکنند. عرض کردند: «یا رسول الّله، آیا منظورتان مشرکان است؟» رسولخدا (ص) فرمود: «نه، بلکه پدران مسلمانى را مىگویم که چیزى از فرایض دینى را به فرزندان خود نمىآموزند و اگر فرزندانشان پارهاى از مسائل دینى را فراگیرند، پدران آنها، ایشان را از اداى این وظیفه بازمىدارند.» اطرافیان پیامبر (ص) با شنیدن این سخن تعجب کردند که آیا چنین پدران بىمسئولیتى نیز هستند. پیامبر (ص) که تعجب آنها را از چهرهشان خوانده بود، ادامه داد: «تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزى را به دست آورند»، آنگاه فرمود: «من از این قبیل پدران بیزار و آنان نیز از من بیزارند.» (مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۶۲۵)
توجه عطوفتآمیز به کودکان
گروهى از کودکان مشغول بازى بودند. ناگهان با دیدن پیامبر (ص) که به مسجد مىرفت، دست از بازى کشیدند و به سوى حضرت دویدند و اطرافش را گرفتند. آنها دیده بودند پیامبر اکرم (ص)، حسنین (ع) را به دوش خود میگیرد و با آنها بازى میکند. به این امید، هر یک دامن پیامبر (ص) را میگرفتند و میگفتند: «شتر من باش!» پیامبر (ص) میخواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند، اما دوست نداشت دل پاک کودکان را برنجاند. بلال در جستوجوى پیامبر (ص) از مسجد بیرون آمد، وقتى جریان را فهمید، خواست بچهها را تنبیه کند تا پیامبر (ص) را رها کنند. آن حضرت وقتى متوجه منظور بلال شد، به او فرمود: «تنگ شدن وقت نماز براى من از اینکه بخواهم بچهها را برنجانم بهتر است.» پیامبر (ص) از بلال خواست برود و از منزل چیزى براى کودکان بیاورد. بلال رفت و با هشت دانه گردو برگشت. پیامبر (ص) گردوها را بین بچهها تقسیم کرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند. (نفایس الاخبار، ص ۲۸۶)
بوسیدن کودکان
بسیار دیده مىشد که پیامبر اسلام (ص)، حسنین (ع) را در آغوش مىگرفت و مىبوسید. روزى آن دو را در بغل گرفت و بوسید. شخصى که حضور داشت، وقتى علاقه پیامبر (ص) و رفتار وى را با اطفال دید، به فکر فرو رفت و پیش خود گفت: «آیا تا به حال در اشتباه بودهام؟ آیا روش اسلام در تربیت فرزند این است؟ اگر این طور است، پس من در این مسئله بسیار کوتاهى کردهام.» به پیامبر (ص) نزدیک شد و در حالى که خجالت مىکشید سخن بگوید، عرض کرد: «یا رسولالله من داراى ۱۰ فرزند کوچک و بزرگ هستم، اما تاکنون هیچ یک از آنها را نبوسیدهام.» پیامبر (ص) از گفته او به قدرى ناراحت شد که رنگ چهره مبارکشان تغییر کرد. ایشان به او فرمود: «خداوند مهر و محبت را از قلب تو بیرون کرده است. آن کس که به کودکان ما رحم نمىکند و به بزرگ ما احترام نمىگذارد، از ما نیست.» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۲)