گیلان از جمله استانهایی است که با وجود تولید انواع محصولات کشاورزی، آن را با برنجش میشناسند. با اینکه گیلان با دارا بودن ۳۵درصد از کل سطح برنج کاری کشور یک سوم نیاز داخلی را تأمین میکند، اما فعالان این عرصه با مشکلات زیادی مواجه هستند. عدم ورود تجهیزات و سیستمهای نوین در کنار سوءمدیریتها در حوزه آب، سختی کاشت، داشت و برداشت برنج را چند برابر کرده است. افزایش دستمزد کارگران، نبود کودهای شیمیایی مورد نیاز، کیفیت پایین بذرهای گواهی شده، خشکسالیها به همراه بارانهای سیلآسای بیموقع، عدم پرداخت خسارت از سوی بیمهها و واردات برنج در هنگام برداشت از مهمترین مشکلات و دغدغههای شالیکاران گیلانی است که کار را هر روز برای آنها سختتر از گذشته میکند.
امروزه دیگر نمیتوان کشاورزی را یک شغل ساده در کنار دیگر مشاغل قلمداد کرد. بلکه حالا کشاورزی به صنعتی عظیم تبدیل شده لحظهبهلحظه نیز تغییر میکند. به گزاف نیست اگر بگوییم در چند سال آینده شاهد یک انقلاب بزرگ در صنعت کشاورزی خواهیم بود. جایی که سیستمهای نوین و پیشرفته آبیاری و کودرسانی آن هم به وسیله رباتها، سنسورها و دستگاههای هوشمند جایگزین مدلهای سنتی کنونی میشوند و میزان بهرهوری و برداشت محصول نیز بالا میرود.
تولید یک سوم برنج ایران در گیلان
با اینکه سالهاست اکثر استانهای ایران با چالش کمآبی مواجه هستند و مسئولان در حرف و بخشنامه دستوراتی در مورد توجه به تغییر سیستم کشت و استفاده از تجهیزات نوین میدهند، اما عملاً کاری صورت نگرفته است.
با نگاهی به استانهای مرکزی و جنوبی پر واضح است که کاهش منابع آبی به ویژه در آنهایی که جمعیت زیادی در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت دارند، نگرانیهای زیادی به وجود آورده و تنشزا شده است.
حالا و در شرایطی که با تغییر اقلیم و ادامهدار شدن خشکسالی نمیتوان برای بارشها و تأمین آب تصمیم گرفت، حداقل میشود با بهرهگیری از کشاورزی دانش بنیان و ایجاد شبکه ساماندهی شده، مسیری را در پیش گرفت که بسیاری از کشورها برای آن برنامهریزی کردهاند.
برای دانستن عمق فاجعه در کمآبی کشور همین بس که بدانیم، استانهای شمالی که همیشه به عنوان پربارشترین، پرآبترین و سرسبزترین مناطق ایران به شمار میآمدند هم در حال حاضر با مشکل کم آبی درگیرند و حتی در مواردی برای تأمین آب شرب شهروندانشان به مشکل میخورند.
در استانی مثل گیلان که اکثر ساکنانش به شغل کشاورزی مشغولند و اقتصاد آنان بر این محور میچرخد، بیتوجهی به تغییر سیستم و نوع فعالیتها در این بخش، جز خواندن فاتحه صنعت کشاورزی، چیز دیگری نیست. در حال حاضر حدود ۳۰۰ هزار خانوار گیلانی از راه کشاورزی امرار معاش میکنند. این یعنی نزدیک به ۳۰درصد اشتغال و نیمی از اقتصاد استان بر پایه کشاورزی است.
اگر بدانیم گیلان ۹/۰ درصد خاک کشور را دارد، اما بیش از ۵/۳درصدی تولیدات و ۸ درصد بهرهبرداری بخش کشاورزی ایران را به خود اختصاص داده است، آنوقت بیش از پیش به اهمیت موضوع پی میبریم. از انواع تولیدات کشاورزی گیلان، همینقدر بدانیم که بیش از ۷۰ نوع محصول دارد و از این میان در تولید ۲۰ نوع محصول رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
این استان با دارا بودن ۳۵ درصد از کل سطح برنج کاری کشور یک سوم نیاز برنج ایران را تأمین میکند.
اهمیت و جایگاه کشاورزی گیلان در کل کشور را باید در آمار و ارقام جستوجو کرد. ۸۰ درصد امنیت غذایی کشور تحت تأثیر بخش کشاورزی است و میزان گردش مالی در زراعت و کشت برنج این استان در سالهای گذشته بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است.
جدایی نسل جدید از صنعت کشاورزی
سالهاست تکنولوژیهای نوین کمکم خود را به کشاورزی تحمیل کرده و نشان میدهند نقش بهسزایی در بالا رفتن سطح بهرهوری دارند. تراکتورهای چندکاره و بزرگ، ماشینهای کاشت، شخمزنی و برداشت و سیستمهای سمپاشی خودکار به تولید بهتر محصولات کشاورزی کمک میکنند.
هم اکنون سیستمهای نوین و نرمافزارهای مدیریت مزرعه به بازار آمدهاند و میتوانند اطلاعات مالی و جزئیات هر هکتار زمین را ذخیره کنند. با اختراع تراکتورهای بدون سرنشین، زمان آن رسیده که برای کنترل علفهای هرز از رباتها استفاده شود. این رباتها میتوانند این گوه علفها را تشخیص دهند و بدون آنکه به گیاه آسیبی برسانند میزان علفهای مزاحم را تا ۹۰ درصد کاهش دهند.
کشاورزان با استفاده از یک تبلت تلفن هوشمند یا کامپیوتر میتوانند مرحله رشد گیاه و آب و هوا و سطح نیتروژن را تشخیص دهند.
وقتی با سیستمهای نوین و تجهیزات پیشرفته میتوان میزان مصرف آب را مدیریت و راههای درست و حرفهای را برای کاشت، داشت و برداشت در پیش گرفت، پس چرا این همه دست دست میشود و گره به وجود آمده در کشاورزی را هر روز کورتر و کورتر میکنیم.
کشاورزی گیلان به قدری اسیر معضلات گوناگون شده که دیگر نمیتوان با یک نسخه آن را درمان کرد.
وضعیت در این منطقه آنقدر بحرانی است که پای ستاد مدیریت بحران کشور را به این استان باز کند.
کاهش شدید آب سد سفیدرود یا همان سد منجیل، کشاورزان را به شدت نگران کرده، اما هشدار و بازدید و نشست خبری مسئولان دردی دوا نمیکند و قطرهای بر آب پشت سدها نمیافزاید، بلکه آنها باید راهکاری درست و عملی و ضربتی ارائه کنند.
هزینههای سرسامآور در بخشهای مختلف، امان کشاورزان را بریده و دیگر رغبتی برای کشت محصولات گوناگون و بهخصوص برنج وجود ندارد.
نسل جدید چندان تمایلی به کشاورزی نشان نمیدهند زیرا فکر میکند بالا رفتن قیمتها در کنار سخت بودن کشت برنج موجب شده تا این کار دیگر مقرون به صرفه نباشد.
از آن مهمتر نبود مدیریت منابع آبی در گیلان پرآب و وجود آزاردهنده واسطهها و دلالها در بازار خرید و فروش محصولات، فعالان این عرصه را خسته کرده است. همچنین ورود برنجهای خارجی از جمله هندی و پاکستانی در هنگام برداشت، سم مهلک اقتصاد و معیشت شالیکاران است و تمام زحماتشان را به باد میدهد.
در یک کلام باید گفت با توجه به شرایط اقتصادی و همچنین دیر بازده بودن روش سنتی، کشاورزی باید به سمت صنعتی و مدرن حرکت کند. اغلب شالیکاران گیلانی به روش غرق آبی، کشت میکنند و همین موضوع در این شرایط بحرانی آب، به کشت برنج لطمه وارد میکند و لذا باید سبک کشاورزی سنتی تغییر کند.