سالها پیش از آنکه نقشه کشورهای خاورمیانه به شکل کنونی ترسیم شود، رقابتی بین دو کشور ایران و عثمانی در جریان بود. دو بندر مهم خرمشهر و بصره بار بخشی از این رقابت را بر دوش میکشیدند. بعد از تشکیل سلسله زندیه توسط کریمخان، رقابت این دو بندر به اوج خود رسید تا نهایتاً صادقخان (برادر کریمخان) با لشکرکشی به بصره آنجا را فتح کرد.
بعدها که کشوری به نام عراق تشکیل شد، رقابت بین این دو بندر که فاصله زمینی کوتاهی نیز با یکدیگر دارند مثل سابق نبود، اما در آن سوی مرزها، شخصی به نام صدام به قدرت رسیده بود که علاقه زیادی به تاریخ و شخصیتهای آن داشت. او وقتی جنگ با ایران را آغاز کرد، هیچگاه آن را منازعهای بین این دو کشور نمیدانست، بلکه سعی میکرد این نبرد را جنگ بین اعراب با همسایه شرقیشان معرفی کند. از همینرو وقتی که خرمشهر را به تصرف درآورد از نام قدیمی محمره (تا پیش از سال 1314 خرمشهر «محمره» نامیده میشد) استفاده کرد و با دامن زدن به اختلافات تاریخی و قومیتی، تبلیغات زیادی به راه انداخت.
در چنین شرایطی، خرمشهر پس از اشغال تنها یک شهر با موقعیت سوقالجیشی نبود، بلکه وارد منازعات تاریخی شده بود که بعثیها با شعارهای عرب و عجمی، سمت و سوی خاصی به آن میدادند. از همینجاست که میبینیم همزمان با اشغال خرمشهر، شهرهای دیگر چون هویزه، سوسنگرد، نفتشهر، و بستان نیز به اشغال درآمدند، اما هیچکدام نه بزرگی و موقعیت خرمشهر را داشتند، نه ادعاهای تاریخی پیرامونش را.
این مسائل جانبی باعث شد نوعی جنگ روانی آشکار و پنهان بین دو طرف درگیری روی موضوع خرمشهر صورت گیرد. این جنگ روانی یک قرارداد نانوشته هم داشت به این مضمون که طرف برنده جنگ (حداقل تا آن مقطع زمانی) کسی است که دست برتر را در خرمشهر داشته باشد. اگر به سوابق تاریخی دیگر جنگها نیز دقت کنیم، چنین حساسیتهایی را فیالمثل در نبرد استالینگراد (بین آلمان و شوروی) یا ماجرای شهری به نام ماریوپل در اوکراین مشاهده میکنیم. چنین حساسیتهایی معمولاً به مجامع بینالمللی نیز کشیده میشود و دیگران منتظرند ببینید از این نبرد خاص در یک منطقه خاص، چه کسی پیروز خارج خواهد شد تا صرفهنظر از تبلیغات و هیاهوهای مرسوم، طرف پیروز را از روی آن مشخص و قضاوت کنند.
بهار سال 1361 وقتی ایران قدم در مسیر آزادی خرمشهر گذاشت که پیش از آن آبادان را از محاصره خارج کرده بود. شهری که دو برابر خرمشهر جمعیت داشت. سپس شهر بستان با موقعیت استراتژیک فوقالعاده در جبهه میانی را آزاد کرد. پس از آن شمال خوزستان را در فتحالمبین بازپس گرفت و بیش از 10 هزار نفر از نیروهای دشمن را به اسارت درآورد، اما چون هنوز خرمشهر در اشغال عراق بود، نگاهها به ایران تغییر نکرده بود.
با آزادی خرمشهر در سوم خردادماه 1361 در یک نبرد تمامعیار 25 روزه، کلیدی که در سطح منطقهای و فرامنطقهای سمت پیروز جنگ را نشان میداد به دست ایران افتاد. در اینجا بود که دنیا اعتراف کرد طرف پیروز این جنگ نابرابر ایران اسلامی است. پس از آزادی خرمشهر، رادیو امریکا آن را یک عملکرد «اعجابآور» برای ماشین جنگی ایران دانست و روزنامه گاردین نیز نوشت: «سقوط خرمشهر، یعنی سقوط آخرین و مهمترین افتخار جنگی عراق که ایرانیها با بازپس گرفتن آن، این برگ برنده را که بهوسیله آن عراق میکوشید ایران را به پای میز مذاکره بکشاند از دست بغداد ربودند.»