فقیه، متکلم، فیلسوف و عارف دوران ما، حضرت علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی، ۴۰ سال قبل و در چنین روزهایی روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت شد. در این مدت، اما یادمانهایی فراوان برای وی نشر یافت که در این مجال درصدد معرفی یکی از مهمترین آنها هستیم. «یادنامه مفسر کبیر، استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی» از سوی انتشارات شفق قم منتشر شد و حاوی رسالات و مقالاتی از شاگردان مبرز آن فرزانه فقید است. ناشر در دیباچه خویش بر این مجموعه و در تکریم شخصیت علامه فقید، چنین آورده است: «بهراستی باید اعتراف کنیم که خامه و زبان، از توصیف دریای عظمتی که در روح آن بزرگمرد موج میزند، عاجز است. چگونه میتوانیم شکوه و جلالت روح و عمق فکر و وسعت علم آن استاد بزرگ را ترسیم کنیم که حتی از تحلیل عظمت شاگردان برجسته او چون: شهید مطهری، شهید دکتر بهشتی و شهید قدوسی نیز عاجزیم. آنچه در این یادنامه نیز آمده است، اگرچه از خامه نویسندگان بزرگ و اندیشه توانای شاگردان تربیت یافته آن استاد، سرزده است و آنان از هر کس به استاد نزدیکتر و از مقام علمی و اخلاقی و صفای نفسانی او آگاهترند، با این همه در خور عظمت راستین استاد نیست، از دو روی: یکی آنکه مقالات و رسائلی که در این یادنامه آمده است، در فرصتی کوتاه و زمانی غیرکافی و فراغتی اندک و اشتغالی بسیار به رشته تحریر درآمده است که در این شرایط، مهلتی برای پرورش مطلب و ادای حق سخن برای نویسنده نیست. دیگر آنکه شاگردان آن بزرگوار با همه زیرکی و هوشیاری خویش، به عمق لطایف اخلاق و دقایق علم او نرسیده و همه صفات روحی او را بسزا دریافت نکرده و آنچه را نیز دریافت کردهاند، نتوانستهاند در گوش قلم فرو خوانند و آنچنانکه شایسته آن بزرگمرد است، بنویسند و بازگویند. بسیاری از حقایق شگرف است که بزرگان بدان رسیده و آن را احساس کردهاند، اما یارای گفتنش را نداشتهاند که اسرار در گفتار نگنجد و اقیانوس در کوزه جای نگیرد و آبشار از چشمه سوزن نگذرد. با اینهمه برای درک نسبی عظمت اندیشه و رفعت مقام استاد، دو راه بیش نیست؛ یکی آنکه اوصاف او را از زبان یا قلم شاگردان او بشنویم و از این طریق، شبحی ناقص از آن دریای نور و آسمان عظمت او در ذهن خویش ترسیم نماییم و راه دیگر آن است که شخصیت استاد را در تألیفات گرانقدر و نوشتههای او باز جوییم. از این راه نیز افراد متعهد و آشنا به مطالب علمی، میتوانند گوشههایی از بزرگی منزلت او را دریابند، اگر چه نوشتهها و تألیفات استاد، با همه تنوع و وسعت و عمقش، باز آینه تمام نمای روح وسیع او نیست، بهخاطر همان نکته که بدان اشاره کردیم که همه احساسات و دریافتهای انسان، گفتنی و نوشتنی نیست. در عین حال سیر در افکار و آثار استاد، ما را در برابر آن روح بزرگ خیره ساخته، ناچار به اعتراف به کوچکی خویش مینماید و با اعجاب درمییابیم که استاد از اعجوبههای روزگار و نوابغ زمان و اسطورههای تاریخ است. تاریخ، بزرگان بسیاری بهیاد دارد که هر یک در رشتهای از علوم، به اوج عظمت رسیدهاند، اما فردی جامع، ژرفاندیش و محیط بر معارف اسلامی در تمام ابعاد، چون یگانه دوران علامهطباطبایی کم یاد دارد که هم فیلسوفی است متبحر، هم مفسری است به لطایف نهایی قرآن رسیده، هم محدثی است به اسرار مخفی احادیث راه یافته، هم اسلامشناسی است به رموز اسلام واقف، هم فضیلتمندی است به انواع فضائل آراسته، هم روشندلی است به نیاز زمان خویش آگاه و به علوم روز مجهز، هم نویسندهای است توانا، هم شاعری است خوشقریحه، هم پاسخگویی است سیراب ساز اندیشههای عطشناک و شبههزدای دلهای شکاک، هم جامعهشناسی است آشنا به نظام و نیاز جوامع و... خدا میداند که تا چند باید دیده کاوشگران در راه بماند و دلهای آرزومندان در آرزو بتپد و انتظار جستوجوگران به طول انجامد و جگر تشنه کامان در عطش بسوزد و سپیده دم، هر صبح چشم به راه بدوزد و شفق، هر شام از حسرت خون بر چهره افشاند، تا دوباره روزگار محققی بصیر و اندیشمندی بلندپرواز و دانشوری پیشتاز و فیلسوفی صاحب راز، چون استاد علامهطباطبایی پدید آورد...».
این مقدمه در تداوم خویش، به چند و، چون جمعآوری آثار منتشره در این یادمان میپردازد و میآورد: «در نظر بود که به مناسبت اربعین علامه بزرگوار، کتابی با مقالات گوناگون پخش گردد. لکن فراهم نبودن مقالات، توفیق نشر کتاب را در روز موعود، از ما سلب کرد. بهناچار صبر کردیم تا آنچه را که مقدر بود در این کتاب گردآورده شود، فراهم آید و نیز در این خلال به برخی دیگر از نویسندگان برخوردیم که با وجود تعجیل ما از سویی و گرفتاری خودشان از سوی دیگر، توانستند نوشتههایی شتابآلوده ولی سودمند را برای درج در این مجموعه مرحمت نمایند. در هر حال با اینکه هر فصلی از کتاب حاوی مطلبی شنیدنی و هر مقالهای متضمن مسئلهای آموزنده و هر سطری حامل پیامی عرفانی و الهی است، با این همه، کتاب درخور یادنامه علامه بزرگ نیست که یادنامه مردی چنان بزرگ، باید به غایت بزرگ و بدیع باشد. در حقیقت، چون هدف گردآوری شتابزدهای از مقالات به مناسبت چلّه آن استاد بود، نه فراهم آوردن یادنامهای با فرصت کافی و مطالب وافی، نمیتواند خالی از نقص و عیب باشد، لذا خوانندگان محترم باید این موضوع را همواره بهیاد داشته باشند که این کتاب اثری است در حد ما، نه در حد عظمت علامه بزرگ است و از روی تعجیل و سرعت، نه از روی فراغت و فرصت پدید آمده است. به هر روی اگر در آن به خطا و عیب یا قصوری برخوردند، آن را به چشم اغماض بنگرند و برما ببخشند و با ارشاد برادرانه و انتقاد دوستانه خویش، بر ما منت بگذارند. یادآوری این نکته بی مورد نیست که میتوان نوشتههایی را که در این مجموعه فراهم آمده و بالغ بر ۱۰ مقاله و رساله میگردد، همه را به سه قسمت مشخص تقسیمبندی کرد:
۱ـ قسمتی مربوط به شخصیت و رفتار و اخلاق و سیره مرضیه یا تحلیلی از آثار فلسفی و مباحث تفسیری و علمی و اجتماعی استاد است که این قسمت میتواند برای حقجویان و دانشپژوهان اسوهای بسیار آموزنده و سودمند باشد و طالبان کمال، میتوانند از این چشمه صافی، جرعهها بنوشند و از این خرمن فیض، خوشهها بچینند و سجایا و اخلاق کریمه و موفقیتهای چشمگیر استاد را الگوی خویش قرار دهند.
۲ـ برخی از آنها، آثار خود استاد است که، چون بقیه آثار ایشان، شورآفرین، ثمربخش و سازنده است. به ویژه رساله «ولایت» که تاکنون به چاپ نرسیده و این قسمت، چون تاجی تابناک بر تارک این یادنامه میدرخشد و بیش از هر نوشته دیگر، شعله خاطره استاد بزرگ را در دل خواننده برمیافروزد.
۳ـ قسمتی دیگر از مطالب این مجموعه، مطالبی علمی و اخلاقی است که ارتباطی با شخصیت اخلاقی، علمی و فکری آن استاد ندارد و تنها نویسندگان محترم برای اینکه از این رهگذر یادی از آن بزرگمرد شده باشد، آن مطالب را در اختیار ما قرار دادهاند...».