سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سیدمهدی شجاعی از نویسندگان خوب کشورمان است که کتابهایش بارها تجدید چاپ شدهاند. یکی از کتابهای شجاعی که در دهه ۸۰ منتشر شد کتاب «غیرقابل چاپ» اوست. کتابی که درونمایههای اجتماعی در داستانهایش موج میزد. شجاعی هنوز هم مینویسد و کتاب منتشر میکند، هنوز هم کتابهایش تجدید چاپ میشوند. در اینجا به معرفی جدیدترین کتابهای تجدید چاپ شده این نویسنده به همراه کتابی از سیدعلی شجاعی فرزند این نویسنده میپردازیم.
حاء. سین. نون
«حاء. سین. نون» عنوان کتابی از سیدعلی شجاعی است که در سال جاری به چاپ دهم رسید. رمان، روایتی از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان و محوریت موضوع صلح است. شجاعی در این رمان با رفتوبرگشتهای راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میکند.
نویسنده در آغاز کتاب آورده است: و خداوند را آیهای است، که نازل شد به آغوش پیامبر: حاء. سین. نون ذِکرُ رحمَتِ رَبکَ عَبدَه مُجتَبی... با تأکید بر رازورانگی شخصیت حضرت و رفتارشان در برابر مکر معاویه، تلاش میکند تا کمی از اسرار نهان انتخابهای امام را برای خواننده تصویر کند.
فصل چهارم رمان با نام «میم» چنین آغاز شد:
۴- میم
-... که اگر جز این راه پیشگیری، بینمان خدا حکم فرماید و هو خیر الحاکمین. والسلام.
خیرۀ معاویه میشوم: - شنیدی چه خواندم یا سیر آسمانها میکنی؟
معاویه خودش را یله میکند: - شنیدم عتبه! شنیدم... تکرار حکایت همیشگی، باز هم خدا و بهشت و جهنم و عذاب و... افسانه هزار بارۀ خاندان محمد. به خدای خودشان سوگند، ماندهام که این جماعت به چه ایمان آوردهاند؟ پدران و اجدادمان، جان کندند تا مردم به بتی که میدیدند مؤمن شوند؛ چه سِحری است در کار محمد که پیروانش برای خدای ندیده جان میدهند؟ ماندهام والله!
آفتاب در حجاب
«آفتاب در حجاب» که در سال جاری به چاپ سی و یکم خود رسید، روایتی از زندگی حضرت زینب (س) از کودکی تا عاشورا تا اسارت و تا وفات است. اثری که ماندگاریاش از حال پیداست. رمانی که به پشتوانه تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی، به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب (س) پرداخته است.
راوی دانای کلی نامحدود است که در تمام روایت حضرت زینب را مخاطب قرار میدهد و روایتش را پیش میبرد. فرمی که نمونهاش در ادبیات داستانی ایران کمتر دیده شده است.
داستان از کابوس حضرت زینب (س) در کودکی آغاز میشود: «چشمهای اشکآلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی: خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت میکند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پر کشید...»
داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر (ص) است و شهادت مادر و پدر و... آغاز میشود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان میرسیم: «تعبیر شد خواب کودکیهای من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها ماندهام...»
دموکراسی یا دموقراضه
«دموکراسی یا دموقراضه» نام اثر دیگری از سیدمهدی شجاعی است که در سال۹۸ به چاپ هشتم رسید. داستان در زمانهای دور و در کشوری نامعلوم میگذرد. راوی داستان، ظاهراً پژوهشگری تاریخی است که با کشف و سندخوانی خود، ماجرا را برای خواننده روایت میکند. مطابق این تحقیق، در سالیانی دور، پادشاهی که در آستانه مرگ قرار دارد وصیت میکند هر ۲۵ فرزند او در مقاطع دو ساله بهترتیب پس از مرگ او بر تخت شاهی بنشینند، اما نه به ترتیب سن بلکه به رأی مردم. هر یک از فرزندان در دوره سلطنت خود ظلمهای فراوانی به مردم میکنند و مردم هر بار، رنجیده از یکی به دیگری پناه میبرند، اما صورت مسئله تغییر نمیکند. سرانجام تصمیم میگیرند بیمارترین، زشتترین و نادانترین آنان را انتخاب کنند تا دمی بیاسایند. نام فرزندان شاه همگی پیشوند «دمو» دارد و این آخری «دموکافیه» نام دارد که در زبان مردم شهر به «دمو قراضه» شهرت یافته است.
او پس از استقرار، با اتکا به هوش شیطانی و روان پرعقده خود، تیم و حلقه خاصی را سامان میدهد و قوانین طلایی خود را به کار میبندد و ترکیبی از ظلم و عوامفریبی را میسازد. شتاب او در تخریب مملکت که با ادعای خدمت صورت میگیرد عملاً بیشترین کمک را به دشمن میکند، هرچند در آخر داستان معلوم میشود او واقعاً عامل بیگانه بوده و سرانجام نیز به آنان پناه میبرد و کشور را تسلیم دشمن میکند.