سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در یک دهه گذشته با فعالتر شدن صداوسیمای مراکز استانها، ساخت تلهفیلم و فیلمهای تلویزیونی که در استانهای مختلف کشور ساخته میشود، سرعت گرفته است و این روند سبب شده تا دیگر تهران تنها لوکیشن ثابت سریالها و فیلمها نباشد و دوربینهای تلویزیون و سینما به اقصی نقاط کشور برود و علاوه بر ساخت مستند، در قالب فیلمهای تلویزیونی و سینمایی و سریالهای مختلف، فرهنگ مردم شهرهای مختلف به صفحه تلویزیون و پرده سینماها راه یافته است. نمونه بارز آن ساخت سریالهای پربینندهای مانند پایتخت در شهرهای شمالی کشور و «نون خ» در مناطق کردنشین غرب کشور است. در راستای این سیاست جدید تلویزیون روز ۸ خرداد تلهفیلم زعفرانی که با همکاری مرکز صداوسیمای خراسان جنوبی و در شهرستان قاین فیلمبرداری شده بود، از شبکه سوم سیما پخش شد. جوان در گفتگو با علی اوسیوند بازیگر این اثر که نقش اصلی فیلم زعفرانی به کارگردانی رضا غفاری و تهیهکنندگی مرتضی رحیمی را بر عهده داشته، درباره سیاست تمرکززدایی در ساخت فیلم و سریال و تأثیری که میتواند در همذاتپنداری بیشتر مردم با تلویزیون داشته باشد، صحبت کرده است.
چند سالی است که سریالهای استانی درحال قوت گرفتن هستند و بعضاً مردم هم از این آثار استقبال میکنند. نظرتان درباره حضور بازیگران شناختهشدهای مثل خودتان در این آثار چیست؟
با مرتضی رحیمی به عنوان تهیهکننده و بازیگر، رضا غفاری کارگردان و مهدی سجادپور نویسنده قرار شد که یک کارگروهی را انجام بدهیم، در همین راستا مهدی سجادپور طرحی نوشته بود که به صداوسیمای مراکز استانها از جمله خراسان جنوبی ارسال کرد. در نهایت قرار شد این طرح در صداوسیمای این مرکز ساخته شود و در بیرجند به ما پیشنهاد داد که این فیلم در قاین ساخته شود به خصوص که مردم قاین خوب و مهربان هستند و این شهر پایتخت زعفران دنیاست. بعد از نشستی که با فرماندار، شهردار و رئیس شورای شهر داشتیم، قرار شد فیلم در قاین ساخته شود و مسئولان شهر همکاری خیلی خوب و عالی داشتند و با توجه به نمره عالی کار، این فیلم از شبکه سراسری نیز پخش شد.
در فیلم زعفرانی، علاوه بر شما و جمعی دیگر از بازیگران کشوری، تعدادی از هنرمندان قاینی هم در سکانسهایی بازی کردند، به نظر میرسد ساخت چنین فیلمهایی میتواند یک فرصت برای هنرمندان شهرهای مختلف کشور باشد که قابلیتهایشان را نشان دهند.
جمعی از بچههای تئاتر قاینات در این فیلم با ما همکاری کردند و خیلی خوب توانستند از عهده نقشی که برایشان در نظر گرفته شده بود، بربیایند. کارگردان کار هم از بازی این بچهها راضی بود و کارشان را توانستند با توجه به آنچه از آنها خواسته شده بود، انجام دهند. در پروژههایی که در اقصی نقاط کشور کار کردهام، افراد زیادی را دیدهام که به بازیگری علاقه داشتند و فعالیت تئاتری داشتند و در این شهرها آموزشگاههای بازیگری با هزینههای خیلی کمتر نسبت به تهران برای علاقهمندان هنر هم فعال بودند. ساختن فیلم در استانها زمینهای میشود که این هنرمندان هم فعالتر شوند. با توجه به فعالیتهای صورت گرفته، ساخت فیلم و سریال دیگر محدود و متمرکز در تهران نیست و شهرهای دیگر هم باید فعال شوند، نیروهای پرانرژی و با پتانسیل بالا در بازیگری در شهرهای مختلف کشورمان داریم که این افراد باید دیده شوند تا یک هنرمند که به بازیگری علاقه دارد مجبور نشود به تهران بیاید و با فعالیت در همان مرکز استان دیده شود. علاوه بر این اگر فیلم ساخته شده در مراکز استانها از نظر درجه کیفیت خوب باشد، در شبکههای سراسری هم علاوه بر شبکههای تلویزیونی استانی پخش میشود و این یک فرصت فرهنگی برای نشان دادن تواناییهای استان است.
به طور قطع مردم در اقصی نقاط کشور با فرهنگ یکدیگر بیشتر آشنا میشوند و این موضوع جذابیتهای خاص خود را دارد.
کار تصویر و سینما بیشتر از یک کتاب در معرفی یک شهر مؤثر است و میتواند یک شهر را خیلی راحت و عمیقتر به تماشاگر معرفی کند. خیلیها شاید نمیدانستند که قاین پایتخت زعفران است و شاید هم برخی شنیده بودند، اما نمیدانستند کجاست. تهیه چنین فیلمهایی باعث میشود توانایی بالقوه و توانمندیهای یک شهر بالفعل شود و مردم کشورمان با این شهرستانها از زوایای گوناگون مانند محصولات این شهرها آشنا میشوند. محصولات قاین تنها زعفران نبود، زرشک، عناب و محصولات دیگری بودند که کیفیت بالایی در این منطقه داشتند که باید به تمام کشور معرفی شوند. این وظیفه صداوسیما و تلویزیون است که با سرمایهگذاری و ساخت فیلم در چنین شهرهایی به شناخت بیشتر تمام مردم کمک کند. باید در این زمینه سرمایهگذاری کرد و فرهنگ شهرهای دورافتادهای مانند قاین که نزدیک مرز هستند را مطرح کرد و آنها را به بقیه بشناسانند. هر چند فیلمهای مستند درباره این شهرها ساخته میشود، اما چه بهتر که فیلمهای داستانی و سینمایی هم درباره این مناطق ساخته شود.
عدهای نسبت به یک سکانس سریال زعفرانی اعتراض داشتند، البته چنین حساسیتهایی را درباره سریال پایتخت هم شاهد بودهایم. برای کم شدن حساسیتهایی که در شهرها نسبت به داستان فیلم یا سریال ممکن است به وجود آید باید چه کار کرد؟
معتقدم حساسیتهای قومی و فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد و از طرفی مردم هم باید همراه باشند، سریالی مانند پایتخت در حالی ساخته شد که برخی از مردم آن منطقه گلایههایی داشتند و عنوان کردند که ما و لهجهمان را به سخره گرفتهاید. در حالی که اینطور نبود و الان افتخار میکنند، چون باعث شد که لهجه و رفتارشناسی مازندران در کشور مطرح شود. همه مردم یک منطقه هم فرشته نیستند و نمایش هم درباره خصلتهای بشری است، اگر خوب و بد مقابل هم قرار بگیرند، نمایش شکل میگیرد و درام به وجود میآید و کار جذاب میشود. قرار نیست بگوییم همه مردم خوبند و هیچ مشکلی وجود ندارد، در این صورت نمایش یا درامی شکل نمیگیرد و تأثیرگذاری ندارد و تماشاگر نیز با آن ارتباط برقرار نمیکند. وقتی که قهرمان و ضدقهرمان روبهروی هم قرار بگیرند، جذابیت داستانی به وجود میآید. اصلاً مهم نیست این قهرمان و ضدقهرمان اهل کجای ایران هستند و نباید در این زمینه حساسیت نشان داد و فرهنگ آن جامعه و خرده رفتارهای آن منطقه در فیلمها گفته میشود. به عنوان نمونه در فیلم زعفرانی بخشی از فرهنگ این استان که بر اساس یک تحقیق به دست آمده بود، به نمایش گذاشته شد، هر چند به بعضیها برخورد. آن جایی از فیلم که بازیگر فیلم میگوید در روستای ما، برای اینکه داماد مشخص شود میتواند از عهده زندگی بربیاید، میرود و مدتی گدایی میکند. بعضیها گفتند یعنی ما گدا هستیم؟ گفتیم که در فیلم میگوید در روستای ما و نه در شهر. بر اساس تحقیقات این سکانس را ساختیم و نگفتیم که در قاین این اتفاق میافتد، ما گفتیم این در یک روستا اتفاق میافتد. با این حال معتقدم باید پیشبینی کرد که ممکن است چنین حساسیتهایی باشد و پیش از پخش میتوان کارهایی انجام داد تا از برخی اتفاقات پیشگیری شود.
اتفاق خوبی که در سالهای اخیر افتاده است، خارج شدن دوربین سریالها و فیلمها از لوکیشن تهران و رفتن به استانها و شهرهای دیگر است، اتفاقی که کارهای خوب و ماندگاری را رقم زده است، این سبب میشود تا مردم کل ایران با این فیلمها همذاتپنداری کنند و فرهنگ خودشان را در قاب تلویزیون ببینند.
دقیقاً همین طور است. خودم یک فیلم برای بختیاریها و استان کهگیلویه و بویراحمد به نام مندیر بارون ساختم، در این فیلم به یکی از آداب و رسوم این منطقه یعنی تمنای باران پرداخته شد، عدهای گفتند که خرافات است، اما این یک آیین بود و تمنای باران در همه فرهنگها هست. ما در یک فیلم و درام بخشی از فرهنگ بختیاریها را به تصویر کشیدیم. در قاینات هم همین طور است و موسیقی و رقص محلی این منطقه را در فیلم زعفرانی آوردیم که البته با توجه به ممیزیهای صورت گرفته پخش نشد. این در شرایطی است که ریشه نمایش یک جا در آیین و مناسک مذهبی است، یک جا در رقص و موسیقی است، یک جا در داستانگویی است. اینها ریشه نمایش از چند هزار سال پیش تا امروز در کل دنیاست.
ساخت فیلم و سریال در مناطق مختلف کشور، علاوه بر شناخت فرهنگ مردم این شهرها و فرصتی که در اختیار هنرمندان این شهرها قرار میدهد، میتواند مشکلات مردم را هم بازگو کند تا مسئولان برای حل آن اقدام کنند. در این باره صحبت کنید.
قطعاً با ساخت فیلمها در شهرهای مختلف کشور کمبودهای آن مناطق هم دیده میشود، قرار نیست که ما همیشه تعریف کنیم و تصویر دروغ مقابل مردم قرار بدهیم. با ساختن فیلم میتوانیم بگوییم این مشکل هم در این منطقه وجود دارد و چه بهتر که به آن رسیدگی شود و این تأثیرگذاری هنر سینما را نشان میدهد. البته همه ضعفها ساختاری و درباره امکانات نیست، یک فیلم میتواند ضعفهای اخلاقی و رفتاری که در برخی جاها وجود دارد را هم نشان دهد تا نسبت به اصلاح این رویهها اقدام شود. البته این رویکرد ظرافتها و حساسیتهای خاص خود را میطلبد و نباید بیگدار به آب زد. معتقدم تلویزیون رکن اساسی و فرهنگی در یک جامعه است و فرهنگ، ستونهای یک مملکت است و باید به آن اهمیت داده شود و هزینه شود، فیلمسازی پرهزینه است و باید حمایت شود در صورتی که در سراسر کشور از ساخت فیلم حمایت شود تأثیر آن از صدها سخنرانی و هزاران کتاب هم بیشتر است.