اهمیت به فارسی، وظیفهای است که از دل تعهد به فرهنگ ملی برمیخیزد. در این میان، بازگشت به متون کهن – از بیهقی تا حافظ – نه تنها واژگان و ساختارهای غنی را احیا میکند، بلکه حس تعلق و غرور زبانی را در میان گویشوران تقویت مینماید جوان آنلاین: در روزگاری که واژههای بیگانه با سرعت به گفتار و نوشتار ما نفوذ میکنند و شتاب زندگی مدرن، فرصت تأمل در زیباییهای زبان مادری را میگیرد، پاسداشت فارسی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است. دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، با برگزاری نشستهای تخصصی تلاش میکند این گنجینه را برای نسل امروز زنده و قابل دسترس کند. این برنامهها نه تنها فرصتی برای آشنایی با متون کهنند، بلکه راهی برای درک عمیقتر هویت فرهنگی و تقویت پیوند با ریشهها.
زبان، پایه هر آفرینش فرهنگی است و انقلاب اسلامی که بر ارزشهای بومی و دینی استوار است، نمیتواند از زبانی که قرآن و ادبیات عرفانی را در خود جای داده است، غافل بماند. اهمیت به فارسی، وظیفهای است که از دل تعهد به فرهنگ ملی برمیخیزد. در این میان، بازگشت به متون کهن – از بیهقی تا حافظ – نه تنها واژگان و ساختارهای غنی را احیا میکند، بلکه حس تعلق و غرور زبانی را در میان گویشوران تقویت مینماید. این متون با لایههای معناییشان زبان را از سطحی شدن نجات میدهند و آن را به ابزاری برای اندیشه و بیان بدل میسازند. جذب و پرداختن به آنها، یعنی بازخوانیای که گذشته را به حال پیوند میزند و فارسی را در برابر چالشهای جهانی استوار نگه میدارد.
یکی از راههای مؤثر برای پاسداشت، جذب و پرداختن به متون کهن فارسی است؛ این متون، همچون گنجینهای از جواهرات، نه تنها واژگان غنی و ساختارهای زبانی را عرضه میکنند، بلکه لایههای عمیق معنایی را نیز آشکار میسازند. جذب به این متون، یعنی دعوت از مخاطب برای غوطهورشدن در دنیایی که سعدی، حافظ و بیهقی آن را با دستان خود بافتهاند؛ دنیایی که هر واژهاش پلی به هویت جمعی ماست. پرداختن به آنها، یعنی تفسیر و بازخوانی که این متون را از خاک و غبار زمان رها میکند و به زندگی روزمره میافزاید. چگونه این کار به غنا و حفظ جایگاه زبان فارسی کمک میکند؟ نخست، غنا: متون کهن، هزاران واژه متروک را احیا میکنند، واژههایی که در گفتار معاصر، جای خالیشان حس میشود. برای مثال، نثر بیهقی با سادگی و دقتش، میتواند الگویی برای نثر امروز باشد و از هجوم کلمات انگلیسی بکاهد. دوم، حفظ جایگاه: در میان گویشوران فارسی که بیش از ۱۱۰ میلیون نفرند، این متون حس تعلق را تقویت میکنند. وقتی جوانی غزلی از حافظ را با عمق میخواند، نه تنها لذت میبرد، بلکه میفهمد چرا فارسی، زبانی است که شکسپیر را به حسادت واداشته. این بازخوانی، هویت را در برابر جهانیسازی حفظ میکند و زبان را به ابزاری برای اندیشه و خلاقیت تبدیل مینماید. در نهایت، این فرآیند چرخهای است: متون کهن، الهامبخش آفرینشهای نو میشوند و زبان را پویا نگه میدارند.
دفتر پاسداشت زبان فارسی با برنامههای متنوعش، این چرخه را به زیبایی میچرخاند. یکی از برجستهترین این برنامهها، سلسله نشستهای «بیهقیخوانی» است که با تدریس زهیر توکلی برگزار میشود. توکلی، پژوهشگری که سالها بر نثر تاریخی غور کرده، با اتکا به نسخه علیاکبر فیاض، زبان ابوالفضل بیهقی را موشکافی میکند. بیهقی، مورخ قرن پنجم با نثری که نه فاخر است و نه سادهانگار، رویدادهای غزنویان را با صداقت روایت میکند. در جلسات اخیر شرکتکنندگان نه تنها با واژگان کهن آشنا میشوند، بلکه میبینند چگونه بیهقی با خاطرهگویی تاریخ را زنده میکند. این نشستها، فراتر از درس دعوتی است به تأمل بر منش فروتنانه بیهقی در برابر بزرگان زمانه و نشان میدهد چگونه نثر فارسی میتواند ابزار قدرتمندی برای روایت حقیقت باشد. شرکت در این جلسات، برای نویسندگان و علاقهمندان به تاریخ همچون سفری به عمق هویت ملی است.
موازی با این، «حافظخوانی» با تدریس دکتر قدمعلی سرامی جریان دارد. سرامی، حافظشناس برجستهای که دههها بر دیوان حافظ زحمت کشیده، غزلها را لایهبهلایه میشکافد. در جلسات اخیر، از غزل نخست دیوان تا مفاهیمی، چون رندی و عشق بررسی شده است. حافظ که به واژه «رندی» معنای مثبت بخشیده، عشق را راهنمای انسان میداند؛ نه عشقی سطحی، بلکه پلی به سوی معرفت. سرامی با خوانش بیتبهبیت، مخاطب را به رموز اندیشه حافظ میبرد و نشان میدهد چگونه این غزلیات، در ظاهر عاشقانه، نقدی بر جامعه است. این برنامه، بیش از هر چیز، لذت زبان را آموزش میدهد: چگونه هر کلمه، همچون نگینی در بیت میدرخشد و گویشوران را به غرور وا میدارد.
در حوزه حکمت و حکایت، نشستهای «بررسی حکمت و حکایت فارسی» با علیرضا قزوه، شاعر و پژوهشگر معاصر فرصتی است برای کاوش در نثر عرفانی. قزوه که خود در شعر معاصر ریشه در کلاسیکها دارد، به تذکرهالاولیا عطار نیشابوری میپردازد. نثر روان عطار، با حکایاتی که شرح حال اولیا را روایت میکند، پلی است میان حکمت و داستان. قزوه تأکید میکند که این حکایات، نه تنها سرگرمکنندهاند، بلکه درسهایی برای زندگی امروز دارند از تواضع تا مبارزه با نفس. این جلسات که گاه به پیشنهادهایی، چون نامگذاری «سبک ششم شعر فارسی» میرسند، نشان میدهند چگونه متون کهن به آفرینشهای نو دامن میزنند و جایگاه فارسی را در ادبیات جهانی محکمتر میکنند.
آخرین حلقه این زنجیره، «بررسی قصههای انبیا در متون کهن فارسی» با سیدعلی میرفتاح، تحت عنوان «بازار شکرفروشان» است. میرفتاح قصص انبیا را از متون کهن، چون هزار و یک شب یا آثار عرفانی بازخوانی میکند. هدف نه اثبات تاریخی، بلکه کاوش ادبی است: چگونه داستانهای موسی و ابراهیم در نثر فارسی، به نمادهایی از ایمان و استقامت بدل شدهاند. در جلسات اخیر، از جلسه اول تا چهارم، شرکتکنندگان با روایتهای تازهای روبهرو میشوند که زبان فارسی را ضامن امنیت فرهنگی میدانند. میرفتاح، با زبانی گرم و روایی، این قصهها را به زندگی معاصر پیوند میزند و نشان میدهد چگونه آنها هویت اسلامی- ایرانی را غنا میبخشند.
این کلاسها که ورود به آنها برای عموم آزاد است، بیش از آموزش، تجربهای است از وصل به ریشه. در حوزه هنری، واقع در خیابان سمیه هر هفته صدایی از گذشته طنین میاندازد تا آینده را روشن کند. پاسداشت زبان، وظیفهای است که همه را فرامیخواند: از دانشجو تا استاد از عاشق ادب تا کنجکاو فرهنگ. با شرکت در این برنامهها، نه تنها زبان را حفظ میکنیم، بلکه آن را به میراثی زنده بدل میسازیم؛ زبانی که همچون حافظ میگوید: «زبان ما را دریاب و دریغ مدار.» این پاسخی است به ندای تاریخ، فارسی بماند تا ما بمانیم.