کد خبر: 1007755
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۹ - ۰۶:۴۵
در کنار محتوا و مضمون سردرگم، فضای سرد با رنگ‌های تیره و تار از جمله موارد ایجاد فاصله بیشتر میان بیننده و اثر می‌شود تا با همراهی ریتم نامناسب قوت اثر را تا حد ممکن پایین بیاورد
حسن حقیقی
سرويس فرهنگ و  هنر جوان آنلاين: مشکل اولیه سریال «پرگار» این است که خط اصلی قصه تازه نیست و از این شکل داستانی زیاد دیده‌ایم و به اصطلاح چشم و گوشمان از این داستان‌ها پر است، پس روایت سریال اینقدر باید زوایا و نگاه تازه‌ای داشته باشد که اشتیاق ما را برای تماشای سریال برانگیزد. قصه نیز تازه نیست، اما با این وجود دلیل نمی‌شود از دل همین سوژه تکراری سریالی با کیفیت نساخت، اتفاقاً سریالی با چاشنی آشکارسازی راز یک هویت پنهان، دلیل و مایه برای جلب توجه زیاد دارد، به شرطی که مانند پرگار از مسیر تکراری و کلیشه‌ای نرود، اما با این همه مشکل پرگار نه فقط در قصه تکراری که به این دلیل است که سریال خسته است. جان ندارد و از هیجان خالی است. سریال با وجود المان‌های با نیت رمزگشایی نزد بیننده فاقد عنصر جذابیت است که همین عدم بازارگرمی ماجرای شخصیت‌ها را برای ما کم‌اهمیت می‌کند. سریال با پنهان‌کاری در اطلاع‌رسانی درباره نسبت شخصیت‌های اثر تا نیمه‌های آن تقریباً ما را به جای تعقیب داستان به تشخیص و پیداکردن نسبت آن‌ها وامی‌دارد آن هم در روندی آهسته که می‌شود آن را در خلاصه پایان هفته سریال و با ریتم بهتر متوجه شد. انتخاب ریتم نامناسب و زمینه‌چینی‌های بیهوده و غیرملزوم سبب می‌شود تا پرگار برای رفتن سر موضوع اصلی تا حد ملال‌آوری معطل کند و در این راه قصه‌های فرعی مانند داستان اتفاقات مدرسه به نوعی اضافی و وصله ناجور و بی‌اهمیت به نظر آید و کمک حال سریال نباشد. قصه و روابط شخصیت‌ها با تمام ملحقات اثر در مجموع در چند خط و چند قسمت تعریف‌شدنی است، اما نکته قابل مشاهده، پیچیده‌نمایی نپذیرفتنی روایتی است که هر چه بیشتر بیننده را از تماشایش دلسرد و دور می‌کند، حال اینکه با افشای اندک راز‌های پنهان نگه داشته شده از میانه‌های سریال، طرح باورناپذیر موضوع تصادف را چاره اطناب‌بخشی برای زنده نگه داشتن روایت انتخاب می‌کند که این یکی هم نه عامل نجات که متأسفانه فقط جرمش را سنگین‌تر می‌کند. در کنار محتوا و مضمون، فضای سرد انتخابی با رنگ‌های تیره و تار نیز از جمله موارد ایجاد فاصله بیشتر میان بیننده و اثر می‌شود تا با همراهی ریتم نامناسب قوت اثر را تا حد ممکن پایین بیاورد و او را در تماشای آینده شخصیت‌ها مردد کند. به بیانی دیگر پرگار با افتادن در مسیر اشتباه و رازآمیز جلوه کردن بیشتر تا جای ممکن فرصت و شرایط همذات‌پنداری با شخصیت‌ها و قصه را از ما می‌گیرد و ما را از آن‌ها دور می‌کند، حال اینکه در این راه بزرگ‌ترین ضربه را به خودش می‌زند. سریال پرگار البته در بخش‌هایی از قسمت‌های پایانی سعی می‌کند از تصمیم و پافشاری روی ارائه قطره‌چکانی اطلاعات دست بردارد و، اما نه به قدر کفایت و کماکان این کار نه تشنگی بیننده که ملال و دوری‌اش را موجب می‌شود. سریال‌های شهرام شاه‌حسینی همواره درباره آدم‌هایی است که گیج و سردرگمند و و سرگشته هویت هستند و در آن‌ها از قهرمان خبری نیست و فضاسازی آثار وی سرد و ناامیدکننده است و معلوم نیست چرا صداوسیما تا این اندازه مصر به همکاری با کارگردانانی از جنس شاه‌حسینی است؛ کارگردانی که در کارنامه سینمایی‌اش نیز اثری به شدت پرحاشیه و سیاه‌نما، چون «خانه دختر» وجود دارد که همچنان توقیف است و سریال‌هایش نیز به همان فضاسازی‌ها تنه می‌زند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار