کد خبر: 1007413
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۹ - ۰۳:۳۰
خودشناسی و خودسازی، راز قدرت درون
رنجش ما از برخورد و سخن نامناسب دیگران وقتی پیش می‌آید که هنوز ضعفی را در رابطه با آن در خود حمل می‌کنیم. اگر به دنبال این نقاط و جست‌و‌جوی درونیات خود باشیم ممکن است این رنجش در جایی از زندگی کنونی ما پایان بگیرد و رنگ آرامش را ببینیم
هماایرانی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: استادی داشتم که همیشه می‌گفت، برای اینکه از فشار روحی و عذابی که بابت سختی‌ها رنج‌ها و برخی بدرفتاری‌های دیگران از جمله سرکوفت‌ها همراه خود داریم رها شویم در ابتدا باید خودمان را ببخشیم. نمی‌توانستم کلامش را درک کنم. چون می‌گفتم، این ناراحتی که برای من پیش آمده است و به خاطر سرکوفت فلان شخص است، به اینکه خودم را ببخشم چه ارتباطی دارد؟! چند سالی این پرسش در زندگی‌ام وجود داشت، در حالی که از برخی حرف‌ها و رفتار‌های تحقیرآمیز و نادرست برخی از اشخاص رنج زیادی می‌بردم. تا اینکه نمی‌دانم دقیقاً چه وقت و چه روزی، زندگی تغییر کرد. به یکباره متوجه‌اش نشدم، فقط به خودم آمدم و دیدم در زندگی‌ام تغییری رخ داده است! روز‌هایی پیش آمد که دیگر نمی‌رنجیدم. از کلام دیگران حتی برخی از عزیزانم که از روی دلسوزی درباره برخی مشکلاتم گفته می‌شد و بیشتر شبیه به سرکوفت و سرزنش بود، نمی‌رنجیدم. حتی اکنون در این نوشته می‌توانم این را بنویسم و در اختیار مخاطبان روزنامه قرار دهم. آن روز‌ها تصورم این بود کلامی که برای مخاطبش رنجی به دنبال دارد، از سر بدزبانی و بددلی گوینده‌اش است و شنونده حق دارد که ناراحت شود، گوینده را باید شماتت کرد که حرف‌هایی ناراحت کننده بیان کرده است! درست است که گوینده کلام ناراحت‌کننده، کار درستی انجام نمی‌دهد، اما شنونده چطور؟ او که می‌رنجد و به دل می‌گیرد، آیا این رنجش او معنی خاصی ندارد؟

اگر به خود بگیریم حتماً در ما مشکلی هست

دون میگوئیل لوییز نویسنده کتاب‌های خودشناسی در این باره معتقد است، وقتی کلامی شنیدید به خود نگیرید، چون این به خود گرفتن نشان از مشکلی است که به خود ما مربوط می‌شود.

بنابر اعتقاد نویسنده کتاب «صدای دانش»، حتی اگر شخصی از روی عمد و بسیار هم هدفمند چیزی بگوید یا رفتاری از خود نشان دهد که ناراحت کننده باشد، صرف نظر از اشتباه او، باید این را بررسی کرد که چرا شنونده، آن حرف یا رفتار را به خود می‌گیرد؟!

دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود این مبحث را کمی بیشتر باز می‌کند و می‌گوید که این ناراحتی شنونده دلیلی دارد و آن این است که درون او حاوی عاملی مربوط به آن موضوع است. مثلاً ممکن است از توبیخ مدیر شرکت ناراحت شویم که در پی دیر رسیدن ما به شرکت صورت گرفته است، در حالی که آن را سزاوار نبینیم. ممکن است بگوییم تنها یک دقیقه دیر کرده‌ایم، اینکه چیزی نیست، ولی واقعیت این است که دیر رسیدن دیر رسیدن است، چه کم باشد چه زیاد! وقتی درک کنیم که این دیر رسیدن در ما هست پس توبیخ او را بجا و درست می‌بینیم و به چشمی منصافه‌تر به مدیر شرکت نگاه می‌کنیم.

دبی فورد تأکید می‌کند بسیاری از حرف‌ها و رفتار‌هایی که به خود می‌گیریم ممکن است روی نظرش با ما نباشد. شاید به راستی چیز دیگری در نظر گوینده‌اش باشد، ولی از آن جا که ما نقطه ضعفی مربوط به آن را درون خود احساس می‌کنیم، از شنیدنش می‌رنجیم.

برویم درون خود و یک به یک سایه‌ها را بیرون بکشیم

رنجش ما از برخورد و سخن نامناسب دیگران وقتی پیش می‌آید که هنوز ضعفی را در رابطه با آن در خود حمل می‌کنیم. اگر به دنبال این نقاط و جست‌و‌جوی درونیات خود باشیم ممکن است این رنجش در جایی از زندگی کنونی ما پایان بگیرد و رنگ آرامش را ببینیم.

هر چه باشد ما نمی‌توانیم به دیگران بیاموزیم که چگونه حرف بزنند و چگونه رفتار کنند، نمی‌توانیم به آنان بیاموزیم که زخم زبان‌ها و سرکوفت‌ها و رفتار‌هایی از این دست تا چه اندازه می‌تواند بر ما تأثیر منفی بگذارد، به ویژه وقتی که هنوز از برخی ضعف‌ها و کاستی‌ها در وجود خود رنج ببریم. ولی خبر خوب اینکه می‌توانیم به خود بیاموزیم که در برابر این برخورد‌ها چه راهکاری داشته باشیم.

اینکه به کسی که از این رفتار‌ها در رنج است بگوییم بی‌خیال، عین خیالت نباشد و جملاتی از این دست، تنها کمی دلش را خوش کرده‌ایم، ولی چه بسا که عصبانی هم بشود. ممکن است این شخص با خود بگوید: من دارم از این سرکوفت یا رفتار زشتی که دیده‌ام زجر می‌کشم، آن وقت او می‌خواهد با گفتن یه بی‌خیال ساده، من را از ناراحتی بیرون بیاورد. روی هم رفته تا مشکلی از ریشه حل نشود، کار به درستی انجام نشده است.

برای حل این مشکل نیز باید برویم سراغ یکی از سخت‌ترین کار‌های دنیا. باید برویم به سراغ خود و درون خود. به گفته دبی فورد یک به‌یک سایه‌های تاریکی را که باعث رنجش ما می‌شوند بیرون بکشیم. این سایه‌ها می‌تواند همان‌هایی باشد که باعث می‌شود حرف دیگران را به خود بگیریم.

بازیابی قدرت درون با خودسازی و خودشناسی

به طور مثال ممکن است شخصی به ما بگوید بی‌سواد، در حالی که صرف نظر از مدرک تحصیلی که داریم، خواندن و نوشتن بلد باشیم و از پس همه کار‌های روزانه خود بربیاییم. ممکن است فراتر از این‌ها تجربیات زیادی داشته باشیم، آنقدر که بتوانیم به پشتوانگی آن‌ها زندگی خوبی برای خود ساخته یا داشته باشیم. بنابراین آیا می‌شود به ما گفت بی‌سواد؟ اکنون اگر توانایی‌های خودمان را به شفافی بررسی کنیم و درک کنیم که چه کسی هستیم، آیا از کلمه بی‌سواد می‌رنجیم؟ حتی ممکن است نه تنها نرنجیم، که خنده‌مان هم بگیرد و بگذریم و برویم.

این نگاه می‌تواند گامی باشد در راه پاکسازی درون. راهی که با قدم‌های خود ما طی خواهد شد، با تمام سختی و ناهمواری‌هایی که دارد. ولی راهی خواهد بود درست و ایمن، چون در راه خودسازی و خودشناسی به سوی خودباوری و قدرت قدم برمی‌داریم. راهی که علی‌بن ابی‌طالب (ع) امام نخست شیعیان نیز آن را به راهی برای خداشناسی تعبیر کرده است. در اسلام خودسازی، از وظایف بسیار مهمی است که هر فرد باید به آن بپردازد و در حد وسع و توان خویش بکوشد تا عزت خود، خانواده و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند را اعتلا ببخشد. خودسازی می‌تواند در ابعاد جسمی، روحی، فکری، اخلاقی و بخصوص ایمانی و اعتقادی صورت پذیرد.

برای وصول به مرحله خودسازی لازم است فرد ابتدا خود را در تمامی ابعاد وجودی خویش بشناسد، ثمره این خودشناسی، همان خداشناسی است که در خودسازی و تربیت خود تجلی می‌یابد. بنابراین رسیدن به وضعیت مطلوب و ایده‌آ‌ل بدون شناخت انسان به عنوان موضوع تربیت امکانپذیر نیست. راهی که می‌تواند با وجود یک الگو و راهنمای معنوی و درستکار هموارتر و ساده‌تر شود. برای گمراه نشدن در این راه باید هشیار بود و راه را از بی‌راه شناخت. به این ترتیب رفته‌رفته ممکن است آنقدر قوی شویم که دیگر بی آنکه به خود بگوییم بی‌خیال، بخندیم، نبینیم، درد نکشیم و به راحتی از خیلی مواردی که ممکن است باعث رنجش شود، بگذریم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار